بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب تطهیر با جاری قرآن؛ تفسیر جلد سی‌ام (جلد اول) | طاقچه
تصویر جلد کتاب تطهیر با جاری قرآن؛ تفسیر جلد سی‌ام (جلد اول)

بریده‌هایی از کتاب تطهیر با جاری قرآن؛ تفسیر جلد سی‌ام (جلد اول)

امتیاز:
۴.۳از ۱۴ رأی
۴٫۳
(۱۴)
«ویل لکل همزة لمزة»؛ عذاب و رنج برای هر کسی است که با حالت‌ها و حرف‌ها، دیگران را تحقیر می‌کند و بر دیگران فشار می‌آورد.
Hakime Zare
گاهی حرفی را می‌شنویم و پس از سال‌ها به آن زمینه و جریان و بلوغی می‌رسیم که آن را احساس می‌کنیم. تا انسان جاری نشود، آیه‌ها روشن نمی‌شوند
mb
ما در برخورد با افراد، زود قرآن و نهج البلاغه را می‌گذاریم زیر بغلشان، که بروید... با واژه‌ها و یا موضوع‌ها یا به ترتیب کار کنید... تا کامروا گردید... و این‌گونه برخورد جز خستگی و رنج و یا غرور و ریا بهره‌ای ندارد.
ツAlirezaツ
آن‌گاه به او که از من سیر مطالعاتی می‌خواست که از کجا شروع کند، از روش مطالعه توضیحی دادم و گفتم مهم سیر مطالعه نیست؛ روش کار است. تو باید پیش از مطالعه طرح سؤال و تنظیم سؤال و تحلیل سؤال را طی کرده باشی تا بتوانی با جواب‌هایی که در کتاب‌هاست عمیق‌تر برخورد کنی و آنها را بپذیری یا دور بریزی.
Tasnim
در این سال‌ها منی که دوبار از قرآن سرخورده بودم، آن چنان نیاز به قرآن را یافتم، که از نفس کشیدن ضروری‌تر.
mb
با رئیس فرهنگ و دیگران کارش به ساواک کشیده بود؛ چون حاضر نشده بود که انقلاب سفید را درس بدهد و امتحان بگیرد. به او گفتم از انقلاب سفید درس بده و سخت‌گیری هم بکن و اگر می‌توانی مردودشان هم بکن... چون این سختگیری، بذر نفرت و بیزاری است... گفتم استادهای تعلیمات ما این تجربه را به ما نشان دادند... و با چوب‌هایی که به ما زدند، ما را فرسنگ‌ها از قرآن جدا کردند.
mb
صالح از قومش همین را می‌پرسید: آیا شما متروک و رها شده‌اید در همین‌ها... در همین‌ها... آیا شما متروک شده‌اید با امن و امان... در این باغ‌ها... و چشمه‌ها... و کشتزارها... و نخل‌هایی که شکوفه‌هایش رسیده‌اند...؟ شما متروک مانده‌اید که از کوه‌ها خانه بسازید و خوش باشید؟
Tasnim
تلاوت آیه‌ها، در موضوع و جایگاه آیه‌ها، این برخورد صحیحی است که بدون تحریف و بدون احتیاج به بازی‌ها، آیه‌ها را روشن و مشخص می‌سازد.
ツAlirezaツ
تا انسان جاری نشود، آیه‌ها روشن نمی‌شوند.
fati
تفسیر برداشتن پرده از چهرهٔ مصداق‌ها و یا از چهرهٔ رابطه‌هاست.
آوین
حتی دلت همیشه با تو نیست. این فرعون است که مالک دلش نیست. فرزندها را کشته ولی موسی را خودش بزرگ می‌کند. راستی این طنز بزرگ تاریخ است. و بزرگ‌تر از این طنز این‌که موسایی که با دست فرعون از آب گرفته می‌شود، هم او فرعون را در آب غرق می‌کند. راستی زیباست این صحنه از زبونی و حقارت قدرتی که ادعای خدایی دارد ولی این‌گونه ناخداست...
mohdiu
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرّحیمِ قُل أَعُوذُ بِرَبِّ آلنَّاسِ مَلِکِ آلنَّاسِ اِلَهِ آلنَّاسِ مِن شَرِّ آلوَسْواسِ آلْخَنَّاسِ آلَّذِی یوَسْوِسُ فِی صُدُورِ آلنَّاسِ مِنَ آلْجِنَّةِ وَ آلنَّاسِ تو با نشان الله و با اسم الله خودت را علامت گذاشته‌ای و او را حاکم گرفته‌ای؛ چون رحمان اوست. دیگران اخّاذ هستند و از تو می‌گیرند؛ چون رحیم اوست، دیگران اگر چه بخششی داشته باشند از رحمتشان الهام نمی‌گیرد، که نان می‌دهند تا از نیروهای تو بگیرند.
محسن غلامعلیان دهاقانی
نه فرهنگ جزیره و نه فرهنگ ایران و روم، هیچ‌کدام نمی‌توانند فرهنگ قرآن را تبیین کنند؛ چون ریشهٔ این فرهنگ در وحی است. و آن فرهنگ‌ها، در تجربه و تخیل و تفکر انسان ریشه دارند. در نتیجه، فرهنگ با وحی تکمیل می‌شود، نه آن‌که بتواند وحی را تبیین کند. و آنچه وحی را مطرح می‌کند، یا لااقل احتمال آن را پیش می‌کشد، همان کوتاهی علم و غریزه از توضیح رابطه‌های بی‌حساب انسان است.
mohdiu
آنها که منتظر نرمش و رکون و تخفیف تو هستند، نباید شاهد سستی و دو پهلویی تو باشند و در تو طمع کنند. و مسألهٔ ضعف و قدرت مطرح نیست که حالا تمامی حرف را نزن که می‌رمند و زیر بار نمی‌روند و تمام دین را تحمل نمی‌کنند. این حرف‌ها و توجیه‌ها، انحراف‌هایی است که با رنج مضاعف زندگی و مرگ همراه است و نصر و یاری خدا را از تو می‌گیرد.
mohdiu
چون کارهای زیاد مادام که در جایگاه خود ننشسته باشد، حاصلی ندارد. انسانی که در جایگاه خودش قرار نگرفته کارهایش گره‌گشا نیست و حجم عملش تو را اغفال نکند. حجم عمل هزار عمله‌ای که بدون نقشه کار می‌کنند وبال خودشان و صاحب کارشان است؛ چون آن‌جا که طرح در دست نیست و نقشی به دست نیامده، عمل بی‌حاصل است. عمل با «طرح» و طرح با «هدف» و هدف با «قدر» انسان، در رابطه است.
Hakime Zare
ایمان و عشق خدا در دل مؤمن به کمال نمی‌رسد مگر آن‌جایی که باکش نباشد که چه کسی دنیا را خورد. دلی که از عشق‌های دیگر پر است و هزار رنج دارد، از عشق خدا سرشار نمی‌شود. کوزه به اندازه‌ای که از هوا خالی شده از آب پر می‌شود. مغرور نباش که در کنار فراتی و در میان آب. کوزهٔ واژگون در میان آب از آب خالی است. هوایش مانع سرشاری و لبریزی است. باید از هوا خالی شود که آن وقت پر می‌شود.
ام فواطم
به سه اصل می‌رسیم که هنگام برخورد با قرآن ضرورت دارد و بدون آنها به بازی کشیده می‌شویم و در سطح می‌مانیم و بار نمی‌دهیم: ۱ ـ درک ضرورت و نیاز به قرآن تا حدی شدیدتر از نیاز به نفس و به خون قلب. ۲ ـ شناخت مواضع آیه‌ها، تلاوت آیه‌ها در جایگاهش. ۳ ـ جریان انسان به گفتهٔ ابراهیم در سه مرحله: انی ذاهب. الی ربی. سیهدین. کسانی که این گونه ذاهب و رونده هستند. و نه با تمام داروها، که با مقدار ضرورت و نیاز آنها برخورد کرده‌اند، به هدایت و رحمت قرآن می‌رسند و نور قرآن بر راه آنها می‌تابد، نه بر چشمشان. قرآن برایشان وسیلهٔ حرکت می‌شود، نه موضوع تحقیق. نه وسیلهٔ ارتزاق و نه شخصیت آفرین...
khorasani
قرآنی بود با ترجمه‌ای که اسمش را ترجمهٔ مرمری گذاشتم. مر او را گفتیم. مر قرآن را فرستادیم... راستی که دلم سوخت. این چه ترجمه‌ای است؟ گاهی شک‌ها بالاتر می‌آمدند. اصلا این چه قرآنی است؟ همین کلید پیروزی است؟! همین ضامن عظمت مسلمان‌هاست...؟!
mb
اگر در مقام شک، آیه‌های انکار را به کار بگیری و اگر در مقام توبیخ، آیه‌های محبت را بخوانی، تحریف کرده‌ای. و این‌جاست که آیه‌ها گنگ و نامفهوم و حتی طنز آلود و خنده‌آور می‌شوند.
mb
تلاوت آیه‌ها، در موضوع و جایگاه آیه‌ها، این برخورد صحیحی است که بدون تحریف و بدون احتیاج به بازی‌ها، آیه‌ها را روشن و مشخص می‌سازد.
mb
. گرچه برخوردها و معاشرت‌ها تو را از انس محبوب و لذت خلوت جدا می‌کند، ولی بیدار کردن خفته‌ها و همراهی درمانده‌ها، برای آنها که از محبت واسع حق و از رحمت گستردهٔ او بهره‌مند شده‌اند، شیرین‌تر از تمامی خلوت‌های تمامی خلوتیان است. از ما بگذر که اگر اشک چشممان را معاشرتی بگیرد دق می‌آوریم. به رسول نگاه کن که از خلوت انسی که حتی جبرئیل هم بیگانه است، به کوچه‌های مکه سرکشیده و با پای خسته و فریاد بلند، به درمانده‌ها و خفته‌ها نهیب می‌زند که از مائده‌های انس محرومید و به کم قانعید و در لجن سرخوشید و به بت‌هایی که آتش‌های فردا و امروز شما هستند و آتش‌های سنگین جهنم شما هستند، دل داده‌اید. آنچه رسول (ص) را از خلوت و لذت‌های انس جدا می‌کند این رحمت و رأفت و حرص بر هدایت خلقی است که حتی قدر خود را نمی‌شناسد و به کم دلخوش است و خیال می‌کند که چیزی به چنگ آورده و حساب نمی‌کند که حتی در برابر تمامی دنیا، باختن دل و عمر یک روز، خسارت است.
محسن غلامعلیان دهاقانی
و این نکته را هم فراموش نکن که تمامیت و ناتمامی در رابطه با هدف‌ها مشخص می‌شود. آن‌جا که هدف تو گلستان شدن جهان و صالح شدن تمام آدم‌ها باشد، هیچ‌وقت موفق نخواهی بود و به نتیجه نخواهی رسید؛ اما آن‌جا که ایجاد امکان و فراهم شدن زمینه و امکان انتخاب آدم‌ها را بخواهی، هیچگاه مأیوس نخواهی شد؛ چون در شکم دستگاه فرعون می‌توانی همچون موسی رشد کنی و در دل تاریکی می‌توانی همچون چراغ بدرخشی، که سیاهی‌ها خود زمینه‌ساز و خواستگاه نور هستند.
محسن غلامعلیان دهاقانی
و این نکته را در همین‌جا تکرار کنم که ما خیال نکنیم از بهشت و جهنم فارغ هستیم و او را به خاطر خودش می‌خواهیم، که این کلاه برای سر ما گشاد است. اگر او را به خاطر خودش می‌خواستیم، به خاطر مطلوب‌ها و خواسته‌های دیگر از او خسته نمی‌شدیم و بر او نمی‌شوریدیم. اگر می‌بینی که بهشت و حور در ما انگیزه‌ای نمی‌سازند، این به خاطر فراغت و گذشت ما نیست، این به خاطر جهل و نچشیدن ماست. همین مایی که از بهشت بانگ بی‌نیازی سرداده‌ایم، به خاطر یک اتاق در صف ایستاده‌ایم و دوستی و دشمنی ما از همین رشته می‌جنبد.
mohdiu
دلی که از عشق‌های دیگر پر است و هزار رنج دارد، از عشق خدا سرشار نمی‌شود
faezeh fazeli
. آن وقت‌ها میان خدا و خرما تضاد هست که خدا، خرما نشده و شیرین نشده و واسطه‌ها شناسایی نشده‌اند و منبع سرچشمه مجهول مانده باشد. وقتی که خدا شیرین شد و در دل نشست، هنگامی که پس از این هدایت، او مالک تو شد و او اله و معبود تو شد، وسوسه‌ها دیگر اثری نمی‌گذارد و تلقین‌ها و تحریک‌های شیطان‌ها و انسان‌ها خنثی می‌شود.
ام فواطم
«تجزون ما کنتم تعملون». جزای شما همان کارهای شماست. پاداش به عمل و به خاطر عمل نیست، که پاداش به عمل همان عمل است. «هل تجزون الّا بما کنتم تکسبون»، همین «تجزون ما کنتم تعملون» است.
Hakime Zare
برای سالک عاجز، اضطرار اول سیر است. آن‌جا که حساب ما صفر می‌شود، گنج‌های نهفتهٔ او ظهور می‌کنند. آن‌جا که ما هیچ می‌شویم، به هستی او دست می‌یابیم. و راه آن‌جا آغاز می‌شود که ما تمام می‌شویم.
Hakime Zare
ما به جای این‌که با آن نور نگاه کنیم، به آن نگاه کرده‌ایم
نون صات
نور قرآن بر راه آنها می‌تابد، نه بر چشمشان.
نون صات
داستان ما داستان مغروری است که به آینه نگاه می‌کند و رخسارش را می‌بیند، آن‌گاه با غرور می‌گوید: من فقط خودم را می‌بینم، چه کسی می‌تواند نور را نشان بدهد؟ غافل از آن که او با نور می‌بیند. بدون نور، خودش انعکاسی ندارد و ظهوری. این ضعف ماست که می‌خواهیم خدا را در آثارش جست‌وجو کنیم، در حالی که آثار خدا با او به ظهور رسیده‌اند و نمی‌توانند ظاهر کنندهٔ او باشند.
نون صات

حجم

۳۶۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۵۲۴ صفحه

حجم

۳۶۲٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۵۲۴ صفحه

قیمت:
۵۰,۰۰۰
تومان