
بریدههایی از کتاب جنگ یا صلح
۴٫۶
(۵)
شما معتقدید همینکه دشمن پرچم سفید را بالا برد، باید او را پذیرفت و با او همراهی کرد و از کید و مکر او نهراسید که با توکل بر خدا و بیداری مؤمنین، مشکل حل میشود... .
این اعتقاد شماست، ولی نمیدانم چرا علی (ع) این فرزند کعبه و قرآن، آن روز که معاویه قرآنها را بر سر نیزه کرد و نه پرچم که قرآن را بالا گرفت، آنها را نپذیرفت و فریاد کشید که آنها را بکوبید و فرمود که این کید و نقشه است.
عباس صابری
در حالی که نه شرق و نه غرب و نه جهان سوم، نه غیر متعهدها، نه ناسیونالیزم و نه ملیت مقدس شما هیچ کدام تکیهگاه خوبی نیستند. و برای درگیری رشته محکمی نیستند که فقط بر خدا و مؤمنین میتوان تکیه کرد.
MSadra
مادام که اهداف دست نخوردهاند باید با حکومت همراه بود، حتی اگر تو را کنار گذارده باشد. باید در کنار مشغول بود و نیاز میاندارها را تأمین کرد.
MSadra
بهراستی، اگر جنگ ایران و صدام به این مرحله برسد که صدام حکمیت قرآن را فریاد کند و نه دادگاه لاهه، که حکمین از مسلمانان را بخواهد، شما چه خواهید گفت؟
آیا مثل آن روز که خوارج فریب خوردند و با تحمیل ابوموسی و کنار گذاشتن مالک و ابنعباس کار را به رسوایی کشاندند، فریب میخورید؟
و یا اینکه شعار سلم و رحمت را کنار میگذارید و به مقاصد و انگیزهها هم توجه میکنید و صدق و کذب و اختیار و اضطرار را در نظر میآورید؟
عباس صابری
هنگامی که دشمن دست به کار شده تا جوانهایت را با شبهات و شهوات و فتنهها و بدعتها و انحرافها و خدعهها و نیرنگها خنثی و خراب و یا درگیرِ با هم و سر در جان هم بسازد، تو نمیتوانی بهخاطر ضعفهای تربیتی و یا اجرایی به گوشهای بخزی و قلم بزنی و دست از تربیت مجریانی که لازم هستند و باید در حد ایثار کار کنند و مزد نخواهند و سپاس نخواهند و خائف و ترسناک هم باشند ـ که کوتاهی کردهایم و آن طور که باید و میتوانستهایم کار نکردهایم ـ بکشی؛ که به شهادت سورهٔ هل اَتی تا این حد باید گام برداشت: «یطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَیٰ حُبِّهِ»،«لَا نُرِیدُ مِنْکمْ جَزَاءً وَلَا شُکورًا»،«إِنَّا نَخَافُ»، تا حد ایثار، بدون توقع مزد و سپاس و همراه ترس و خضوع.
عبدعلی
آنها که با یک دنده راه نمیروند و مدام شگردها و روشهای خود را نقد میزنند، تداوم مییابند و حتی در باطل خود عمر بیشتری خواهند داشت تا آنها که در حق خود خام و گنگ هستند و فقط با یک پا راه میروند و همیشه یک نوع برخورد میکنند.
عبدعلی
امروز «جنگ ایران و عراق» یک مسئله تاریخی قلمداد میشود که زمانش به پایان رسیده، ولی تاریخ «اصول سیاسی اسلام در نحوه برخورد با دشمن» که در این جزوه کوچک مطرح شده، هیچگاه به پایان نمیرسد و میتوان با استفاده از این دیدگاه و با عبرت از آن تاریخ، از دیگر گردنههای تاریخی که بیشباهت به مسئله پایان جنگ نیست، بهسلامت عبور کرد.
علی
این کتاب، هم در روشهای صحیح استنباط مباحث روز و هم درباره مراتب نحوه برخورد با دشمن، به مثابه یک کارگاه عملی است که میتوان نتایج نوع نگاه استاد به قرآن، روایات و سیره اهلبیت را در آن ملاحظه کرد.
علی
امام علی (ع) دستور میدهند میزان را به دست بیاور تا حق را بشناسی. حق را با افراد و حتی با معصوم نمیتوانی بفهمی؛ چراکه کارهای متنوع هر یک و اختلاف سلوک آنها انسان را به حیرت و یا تناقض و بنبست میکشاند.
باید پیش از برخورد با متشابهات تاریخ و سنت و پیش از تأسی و اقتداء به معصومین، میزان را همراه داشته باشیم، وگرنه در برابر الگوهای متفاوت معصومین متحیر میمانیم
علی
اسوهٔ حسنه در برابر اسوهٔ زشت، آن اسوه و اقتدایی است که همراه میزان باشد، که من بدانم چه وقت این غذا و این لباس و این برخورد را داشته باشم.
آنچه گمراهیهای بزرگ را بهدنبال میآورد همین بیگدار به آب زدن و بدون احاطه بر تمامی ابعاد و بدون میزان در هنگام انتخاب، گام برداشتن است
علی
اگر داستان همین است که شما از قرآن میآورید: «وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا... »؛ یعنی اگر برای صلح خضوع کردند و بال باز کردند، تو هم بال بگشا و خضوع کن... پس چرا علی (ع) در جنگ صفین که جنگ میان مسلمانان است، صلح دشمن را نمیپذیرد و قرآنهای بلند را میزند و به کید و مکر دشمن اشاره میکند؟
میبینید که در همین مسئله با اینهمه تحقیق، چقدر کوتاهبین و بیاحاطه و بیاطلاع از حدود و موازین هستید.
علی
و اگر اصول مبارزه و انتظار و تقیه و قیام را نشناسیم، در توجیه حرکت معصومین لنگ میزنیم
علی
آنها که با یک دنده راه نمیروند و مدام شگردها و روشهای خود را نقد میزنند، تداوم مییابند و حتی در باطل خود عمر بیشتری خواهند داشت تا آنها که در حق خود خام و گنگ هستند و فقط با یک پا راه میروند و همیشه یک نوع برخورد میکنند.
علی
این کتاب، هم در روشهای صحیح استنباط مباحث روز و هم درباره مراتب نحوه برخورد با دشمن، به مثابه یک کارگاه عملی است که میتوان نتایج نوع نگاه استاد به قرآن، روایات و سیره اهلبیت را در آن ملاحظه کرد.
mohdiu
اسوهٔ حسنه بدون میزان نیست. با موازین، حدود و شرایط مشخص میشود که چه کسی نماز شکسته بخواند و چه کسی نماز تمام و چه کسی فریاد کند و چه کسی ساکت باشد.
mohdiu
حزب خدا و حزب شیطان با هم قدر مشترکی ندارند
mohdiu
نه شرق و نه غرب و نه جهان سوم، نه غیر متعهدها، نه ناسیونالیزم و نه ملیت مقدس شما هیچکدام تکیهگاه خوبی نیستند. و برای درگیری رشته محکمی نیستند، که فقط بر خدا و مؤمنین میتوان تکیه کرد: «حَسْبُک اللَّهُ وَمَنِ اتَّبَعَک مِنَ الْمُؤْمِنِینَ».
mohdiu
خلاصه کنم: هدف، اهمیت، تقویت حق و تضعیف باطل میزانی است که باید در حرکت به آن توجه داشت. مادام که حکومتی از اهدافش چشم نپوشیده و تخفیف نداده، حتی در زیر فشارهای سیاسی و دخالتهای جاسوسی و نظامی و تحمیل جنگ و صلح قد خم نکرده و به جایی وابسته نشده. مادام که اهداف دست نخوردهاند باید با حکومت همراه بود، حتی اگر تو را کنار گذارده باشد. باید در کنار مشغول بود و نیاز میاندارها را تأمین کرد.
میثم
شما معتقدید همینکه دشمن پرچم سفید را بالا برد، باید او را پذیرفت و با او همراهی کرد و از کید و مکر او نهراسید که با توکل بر خدا و بیداری مؤمنین، مشکل حل میشود... .
این اعتقاد شماست، ولی نمیدانم چرا علی (ع) این فرزند کعبه و قرآن، آن روز که معاویه قرآنها را بر سر نیزه کرد و نه پرچم که قرآن را بالا گرفت، آنها را نپذیرفت و فریاد کشید که آنها را بکوبید و فرمود که این کید و نقشه است.
f.r
امام علی (ع) دستور میدهند میزان را به دست بیاور تا حق را بشناسی. حق را با افراد و حتی با معصوم نمیتوانی بفهمی؛ چراکه کارهای متنوع هر یک و اختلاف سلوک آنها انسان را به حیرت و یا تناقض و بنبست میکشاند.
f.r
اسوهٔ حسنه بدون میزان نیست. با موازین، حدود و شرایط مشخص میشود که چه کسی نماز شکسته بخواند و چه کسی نماز تمام و چه کسی فریاد کند و چه کسی ساکت باشد.
f.r
دعوت به عبودیت حق، با عبودیت طاغوتها سازشی ندارد و حزب خدا و حزب شیطان با هم قدر مشترکی ندارند. و عشق خدا با مودت و دوستی دشمنان او جمع نمیشود که تولی و تبری از محکمترین رشتههای ایمان است
f.r
آنجا تو میتوانی گلوی دشمن را رها کنی که گلوگاه سختتری را بر او بسته باشی.
f.r
مادام که حرکتی شور تجربه کردن و شعور تکرار نکردن دارد و مادام و در پشت درهای بسته سینه نمیزند، حتم بدان که در بنبست نمیماند. نه انقلاب، که حتی هر ضد انقلابی و هر ابر قدرتی که با یک دنده حرکت نکند و از اشتباهاتش درس بگیرد، مادام که در حال آموختن و تجربه کردن و تکرار نکردن باشد، به نتیجه مطلوب میرسد؛ که رفتن به راه میپیوندد.
f.r
انتظار، آمادگی و بهترین عمل در فکر و طرح و عمل، تقویت خویش است که دشمن نفوذ نکند.
و تقیه، نفوذ در دشمن است که در خودش درگیر شود و به مناطق دیگر دندان نشان ندهد.
و قیام و برپایی تو، هنگامی است که این دو اصل را به کار گرفته باشی و نیروها و نفرات لازم را ساخته باشی و یا در کار ساختمانش باشی.
f.r
رهبری پشتسر جامعه نیست، که جلودار است و امام است
f.r
شما معتقدید همینکه دشمن پرچم سفید را بالا برد، باید او را پذیرفت و با او همراهی کرد و از کید و مکر او نهراسید که با توکل بر خدا و بیداری مؤمنین، مشکل حل میشود... .
این اعتقاد شماست، ولی نمیدانم چرا علی (ع) این فرزند کعبه و قرآن، آن روز که معاویه قرآنها را بر سر نیزه کرد و نه پرچم که قرآن را بالا گرفت، آنها را نپذیرفت و فریاد کشید که آنها را بکوبید و فرمود که این کید و نقشه است.
آیا او که درهای دانش را گشوده بود و دروازه وحی و آگاهی بود، بیخبر بوده است و در کارهای قرآنی تسلط نداشته؟
علی
در سیرهٔ معصومین هر دو وجه و هر دو شکل برخورد وجود داشته. فاطمه (عها) میشورد و علی (ع) خاموش میشود. سلمان به مدائن روی میآورد و ابوذر و عمار فریاد میزنند. امام حسن (ع) صلح میکند و امام حسین (ع) با سر به راه شام میرود و... .
تو به کدامیک اقتدا میکنی و از کدامیک اسوه و مقتدا میسازی.
اسوهٔ حسنه بدون میزان نیست. با موازین، حدود و شرایط مشخص میشود که چه کسی نماز شکسته بخواند و چه کسی نماز تمام و چه کسی فریاد کند و چه کسی ساکت باشد.
علی
این مهم است که عذاب با چه شرایطی همراه است و رحمت چه حدودی دارد. چه بسا که این دویست آیه حتی یک مورد مصداق در شرایط موجود نداشته باشد، ولی همان یک آیهٔ قتال و عذاب هزارها مورد داشته باشد.
ناچار باید از این روش دست برداشت و به موازین و اصول و حدود روی آورد.
علی
آنچه نمیخواهند حضور برتر و عزت انقلاب اسلامی و پیروزی عمیق و فراگیر و یا مقطعی و محدود آن است.
آنچه ما میخواهیم شکستن این طلسم و تجربهٔ این تحرک و درک این حقیقت است که تا ستمکش نباشد ستمگر نیست
علی
حجم
۴۴٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۳۸ صفحه
حجم
۴۴٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۳۸ صفحه
قیمت:
۱۵,۰۰۰
تومان