جملات زیبای کتاب جنگ یا صلح | طاقچه
۵٫۰
(۵)
شما معتقدید همین‌که دشمن پرچم سفید را بالا برد، باید او را پذیرفت و با او همراهی کرد و از کید و مکر او نهراسید که با توکل بر خدا و بیداری مؤمنین، مشکل حل می‌شود... . این اعتقاد شماست، ولی نمی‌دانم چرا علی (ع) این فرزند کعبه و قرآن، آن روز که معاویه قرآن‌ها را بر سر نیزه کرد و نه پرچم که قرآن را بالا گرفت، آنها را نپذیرفت و فریاد کشید که آنها را بکوبید و فرمود که این کید و نقشه است.
عباس صابری
در حالی که نه شرق و نه غرب و نه جهان سوم، نه غیر متعهدها، نه ناسیونالیزم و نه ملیت مقدس شما هیچ کدام تکیه‌گاه خوبی نیستند. و برای درگیری رشته محکمی نیستند که فقط بر خدا و مؤمنین می‌توان تکیه کرد.
MSadra
مادام که اهداف دست نخورده‌اند باید با حکومت همراه بود، حتی اگر تو را کنار گذارده باشد. باید در کنار مشغول بود و نیاز میان‌دارها را تأمین کرد.
MSadra
به‌راستی، اگر جنگ ایران و صدام به این مرحله برسد که صدام حکمیت قرآن را فریاد کند و نه دادگاه لاهه، که حکمین از مسلمانان را بخواهد، شما چه خواهید گفت؟ آیا مثل آن روز که خوارج فریب خوردند و با تحمیل ابوموسی و کنار گذاشتن مالک و ابن‌عباس کار را به رسوایی کشاندند، فریب می‌خورید؟ و یا این‌که شعار سلم و رحمت را کنار می‌گذارید و به مقاصد و انگیزه‌ها هم توجه می‌کنید و صدق و کذب و اختیار و اضطرار را در نظر می‌آورید؟
عباس صابری
هنگامی که دشمن دست به کار شده تا جوان‌هایت را با شبهات و شهوات و فتنه‌ها و بدعت‌ها و انحراف‌ها و خدعه‌ها و نیرنگ‌ها خنثی و خراب و یا درگیرِ با هم و سر در جان هم بسازد، تو نمی‌توانی به‌خاطر ضعف‌های تربیتی و یا اجرایی به گوشه‌ای بخزی و قلم بزنی و دست از تربیت مجریانی که لازم هستند و باید در حد ایثار کار کنند و مزد نخواهند و سپاس نخواهند و خائف و ترسناک هم باشند ـ که کوتاهی کرده‌ایم و آن طور که باید و می‌توانسته‌ایم کار نکرده‌ایم ـ بکشی؛ که به شهادت سورهٔ هل اَتی تا این حد باید گام برداشت: ‌«یطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَیٰ حُبِّهِ»،‌«لَا نُرِیدُ مِنْکمْ جَزَاءً وَلَا شُکورًا»،‌«إِنَّا نَخَافُ»، تا حد ایثار، بدون توقع مزد و سپاس و همراه ترس و خضوع.
عبدعلی
آنها که با یک دنده راه نمی‌روند و مدام شگردها و روش‌های خود را نقد می‌زنند، تداوم می‌یابند و حتی در باطل خود عمر بیشتری خواهند داشت تا آنها که در حق خود خام و گنگ هستند و فقط با یک پا راه می‌روند و همیشه یک نوع برخورد می‌کنند.
عبدعلی
امروز «جنگ ایران و عراق» یک مسئله تاریخی قلمداد می‌شود که زمانش به پایان رسیده، ولی تاریخ «اصول سیاسی اسلام در نحوه برخورد با دشمن» که در این جزوه کوچک مطرح شده، هیچ‌گاه به پایان نمی‌رسد و می‌توان با استفاده از این دیدگاه و با عبرت از آن تاریخ، از دیگر گردنه‌های تاریخی که بی‌شباهت به مسئله پایان جنگ نیست، به‌سلامت عبور کرد.
علی
این کتاب، هم در روش‌های صحیح استنباط مباحث روز و هم درباره مراتب نحوه برخورد با دشمن، به مثابه یک کارگاه عملی است که می‌توان نتایج نوع نگاه استاد به قرآن، روایات و سیره اهل‌بیت را در آن ملاحظه کرد.
علی
امام علی (ع) دستور می‌دهند میزان را به دست بیاور تا حق را بشناسی. حق را با افراد و حتی با معصوم نمی‌توانی بفهمی؛ چراکه کارهای متنوع هر یک و اختلاف سلوک آنها انسان را به حیرت و یا تناقض و بن‌بست می‌کشاند. باید پیش از برخورد با متشابهات تاریخ و سنت و پیش از تأسی و اقتداء به معصومین، میزان را همراه داشته باشیم، وگرنه در برابر الگوهای متفاوت معصومین متحیر می‌مانیم
علی
اسوهٔ حسنه در برابر اسوهٔ زشت، آن اسوه و اقتدایی است که همراه میزان باشد، که من بدانم چه وقت این غذا و این لباس و این برخورد را داشته باشم. آنچه گمراهی‌های بزرگ را به‌دنبال می‌آورد همین بی‌گدار به آب زدن و بدون احاطه بر تمامی ابعاد و بدون میزان در هنگام انتخاب، گام برداشتن است
علی
اگر داستان همین است که شما از قرآن می‌آورید: ‌«وَإِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَهَا... ‌»؛ یعنی اگر برای صلح خضوع کردند و بال باز کردند، تو هم بال بگشا و خضوع کن... پس چرا علی (ع) در جنگ صفین که جنگ میان مسلمانان است، صلح دشمن را نمی‌پذیرد و قرآن‌های بلند را می‌زند و به کید و مکر دشمن اشاره می‌کند؟ می‌بینید که در همین مسئله با این‌همه تحقیق، چقدر کوتاه‌بین و بی‌احاطه و بی‌اطلاع از حدود و موازین هستید.
علی
و اگر اصول مبارزه و انتظار و تقیه و قیام را نشناسیم، در توجیه حرکت معصومین لنگ می‌زنیم
علی
آنها که با یک دنده راه نمی‌روند و مدام شگردها و روش‌های خود را نقد می‌زنند، تداوم می‌یابند و حتی در باطل خود عمر بیشتری خواهند داشت تا آنها که در حق خود خام و گنگ هستند و فقط با یک پا راه می‌روند و همیشه یک نوع برخورد می‌کنند.
علی
هنگامی که دشمن دست به کار شده تا جوان‌هایت را با شبهات و شهوات و فتنه‌ها و بدعت‌ها و انحراف‌ها و خدعه‌ها و نیرنگ‌ها خنثی و خراب و یا درگیرِ با هم و سر در جان هم بسازد، تو نمی‌توانی به‌خاطر ضعف‌های تربیتی و یا اجرایی به گوشه‌ای بخزی و قلم بزنی و دست از تربیت مجریانی که لازم هستند و باید در حد ایثار کار کنند و مزد نخواهند و سپاس نخواهند و خائف و ترسناک هم باشند ـ که کوتاهی کرده‌ایم و آن طور که باید و می‌توانسته‌ایم کار نکرده‌ایم ـ بکشی؛ که به شهادت سورهٔ هل اَتی تا این حد باید گام برداشت: ‌«یطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَیٰ حُبِّهِ»،‌«لَا نُرِیدُ مِنْکمْ جَزَاءً وَلَا شُکورًا»،‌«إِنَّا نَخَافُ»، تا حد ایثار، بدون توقع مزد و سپاس و همراه ترس و خضوع.
آسِیّد جَواد
و اما جنگ ایران جنگی نبود که ما شروعش را بخواهیم و جنگی نیست که آنها که روشنش کردند، این شعله‌اش را خواستار باشند. صلح در این مرحله که دشمن متزلزل است و تو آماده هستی و مردم خود را با آن هماهنگ کرده‌اند، جنایت است و مخالف سیرهٔ علی (ع) و سیرهٔ عقلا و حکم عقل است که می‌گوید: «اگر گلویی را از دشمن رها می‌کنی، گلوگاه سخت‌تری از او بگیر». و این صلح، همان باطل کردن جهاد و کوششی است که ما را از آن نهی کرده‌اند؛ که: ‌«لاٰ تُبطِلُوٓا اَعْماٰلکمْ... ‌».
آسِیّد جَواد
اسلام هدفی بالاتر از آزادی، عدالت، رفاه و تکامل دارد: ‌«إِنَّا سَمِعْنَا قُرْآنًا عَجَبًا یهْدِی إِلَی الرُّشْدِ... ‌». تکامل انسانی دو جهت دارد: یا در راه بالاتر است و یا در راه مقصدی پست‌تر و محدودتر. رشد و خسر، دو بعد و دو جهت تکامل انسانی است. و اسلام به رشد دعوت دارد.
آسِیّد جَواد
این کتاب، هم در روش‌های صحیح استنباط مباحث روز و هم درباره مراتب نحوه برخورد با دشمن، به مثابه یک کارگاه عملی است که می‌توان نتایج نوع نگاه استاد به قرآن، روایات و سیره اهل‌بیت را در آن ملاحظه کرد.
mohdiu
اسوهٔ حسنه بدون میزان نیست. با موازین، حدود و شرایط مشخص می‌شود که چه کسی نماز شکسته بخواند و چه کسی نماز تمام و چه کسی فریاد کند و چه کسی ساکت باشد.
mohdiu
حزب خدا و حزب شیطان با هم قدر مشترکی ندارند
mohdiu
نه شرق و نه غرب و نه جهان سوم، نه غیر متعهدها، نه ناسیونالیزم و نه ملیت مقدس شما هیچ‌کدام تکیه‌گاه خوبی نیستند. و برای درگیری رشته محکمی نیستند، که فقط بر خدا و مؤمنین می‌توان تکیه کرد: ‌«حَسْبُک اللَّهُ وَمَنِ اتَّبَعَک مِنَ الْمُؤْمِنِینَ».
mohdiu
خلاصه کنم: هدف، اهمیت، تقویت حق و تضعیف باطل میزانی است که باید در حرکت به آن توجه داشت. مادام که حکومتی از اهدافش چشم نپوشیده و تخفیف نداده، حتی در زیر فشارهای سیاسی و دخالت‌های جاسوسی و نظامی و تحمیل جنگ و صلح قد خم نکرده و به جایی وابسته نشده. مادام که اهداف دست نخورده‌اند باید با حکومت همراه بود، حتی اگر تو را کنار گذارده باشد. باید در کنار مشغول بود و نیاز میان‌دارها را تأمین کرد.
میثم
شما معتقدید همین‌که دشمن پرچم سفید را بالا برد، باید او را پذیرفت و با او همراهی کرد و از کید و مکر او نهراسید که با توکل بر خدا و بیداری مؤمنین، مشکل حل می‌شود... . این اعتقاد شماست، ولی نمی‌دانم چرا علی (ع) این فرزند کعبه و قرآن، آن روز که معاویه قرآن‌ها را بر سر نیزه کرد و نه پرچم که قرآن را بالا گرفت، آنها را نپذیرفت و فریاد کشید که آنها را بکوبید و فرمود که این کید و نقشه است.
f.r
امام علی (ع) دستور می‌دهند میزان را به دست بیاور تا حق را بشناسی. حق را با افراد و حتی با معصوم نمی‌توانی بفهمی؛ چراکه کارهای متنوع هر یک و اختلاف سلوک آنها انسان را به حیرت و یا تناقض و بن‌بست می‌کشاند.
f.r
اسوهٔ حسنه بدون میزان نیست. با موازین، حدود و شرایط مشخص می‌شود که چه کسی نماز شکسته بخواند و چه کسی نماز تمام و چه کسی فریاد کند و چه کسی ساکت باشد.
f.r
دعوت به عبودیت حق، با عبودیت طاغوت‌ها سازشی ندارد و حزب خدا و حزب شیطان با هم قدر مشترکی ندارند. و عشق خدا با مودت و دوستی دشمنان او جمع نمی‌شود که تولی و تبری از محکم‌ترین رشته‌های ایمان است
f.r
آنجا تو می‌توانی گلوی دشمن را رها کنی که گلوگاه سخت‌تری را بر او بسته باشی.
f.r
مادام که حرکتی شور تجربه کردن و شعور تکرار نکردن دارد و مادام و در پشت درهای بسته سینه نمی‌زند، حتم بدان که در بن‌بست نمی‌ماند. نه انقلاب، که حتی هر ضد انقلابی و هر ابر قدرتی که با یک دنده حرکت نکند و از اشتباهاتش درس بگیرد، مادام که در حال آموختن و تجربه کردن و تکرار نکردن باشد، به نتیجه مطلوب می‌رسد؛ که رفتن به راه می‌پیوندد.
f.r
انتظار، آمادگی و بهترین عمل در فکر و طرح و عمل، تقویت خویش است که دشمن نفوذ نکند. و تقیه، نفوذ در دشمن است که در خودش درگیر شود و به مناطق دیگر دندان نشان ندهد. و قیام و برپایی تو، هنگامی است که این دو اصل را به کار گرفته باشی و نیروها و نفرات لازم را ساخته باشی و یا در کار ساختمانش باشی.
f.r
رهبری پشت‌سر جامعه نیست، که جلودار است و امام است
f.r
شما معتقدید همین‌که دشمن پرچم سفید را بالا برد، باید او را پذیرفت و با او همراهی کرد و از کید و مکر او نهراسید که با توکل بر خدا و بیداری مؤمنین، مشکل حل می‌شود... . این اعتقاد شماست، ولی نمی‌دانم چرا علی (ع) این فرزند کعبه و قرآن، آن روز که معاویه قرآن‌ها را بر سر نیزه کرد و نه پرچم که قرآن را بالا گرفت، آنها را نپذیرفت و فریاد کشید که آنها را بکوبید و فرمود که این کید و نقشه است. آیا او که درهای دانش را گشوده بود و دروازه وحی و آگاهی بود، بی‌خبر بوده است و در کارهای قرآنی تسلط نداشته؟
علی

حجم

۴۴٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۳۸ صفحه

حجم

۴۴٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۳۸ صفحه

قیمت:
۳۰,۰۰۰
تومان