بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب لبخند با یک مغز اضافه (درک فلسفه از طریق طنز) | طاقچه
تصویر جلد کتاب لبخند با یک مغز اضافه (درک فلسفه از طریق طنز)

بریده‌هایی از کتاب لبخند با یک مغز اضافه (درک فلسفه از طریق طنز)

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۴از ۲۸ رأی
۴٫۴
(۲۸)
درمان‌هایی هستند که از بیماری‌ها مرگبارترند.
Solidsmoke
قانون اول فلسفه برای هر فیلسوفی یک فیلسوفِ معادل و مخالف وجود دارد. قانون دوم فلسفه جفت آن‌ها اشتباه فکر می‌کنند.
سپیده
کشیشی به تیمارستانی رفت و مردی را دید که خیلی آرام و ساکت در گوشه‌ای نشسته. به کنار او آمد و پرسید: "ببخشید دوست عزیز، می‌شه بگی شما رو بابت چی آوردن تیمارستان." مرد پاسخ داد: "حقیقتش من فکر می‌کردم مردم دنیا دیوونه‌اَن و مردم دنیا فکر می‌کردن من دیوونه‌اَم. تعداد اونا بیشتر بود؛ زورشون چربید، من رو فرستادن تیمارستان."
shariaty
نصیحت من به شما این است که دنبال چرا و چگونه‌ها نروید. فقط تا زمانی که بستنی‌تان آب نشده از آن کمال لذت را ببرید. این فلسفهٔ من است. (تورنتن وایلدر)
کوثر
بلیز پاسکال، ریاضیدان و فیلسوف قرن هفدهم فرانسه، معتقد بود که تصمیم در مورد اعتقاد یا عدم اعتقاد به وجود خدا مثل شرکت در شرط‌بندی است و البته برندهٔ از پیش معلوم این شرط‌بندی کسی است که به وجود خدا اعتقاد دارد. چون اگر ما بر اساس اعتقاد به خدا و تعالیمش زندگی کنیم و پس از مرگ متوجه شویم که خدایی وجود ندارد، فقط لذاتِ گذرای حاصل از تجربهٔ هفت گناه کبیره را از دست داده‌ایم، اما از سوی دیگر، اگر مانند یک کافر زندگی کنیم و همهٔ عمرمان صرف عیاشی و لذت بردن از چیزهای خوشمزه‌ای شود که خالقشان مطمئناً شیطان بوده و پس از مرگ بفهمیم که خدا و آن دنیایی هم هست، برای یک ابدیت تمام‌نشدنی سر و کارمان با نیم‌سوزهای دردناک خواهد بود.
Mahdi Ziaei
آیین هندو: با دیگران رفتاری نداشته باش که دوست نداری با تو داشته باشند. (مهاباراتا) آیین یهود: آنچه مایهٔ بیزاری توست مایهٔ بیزاری همسایهٔ تو نیز هست، پس چنین نکن. (تلمود) آیین زردشت: سرشت آدمی تا آن زمان نیک است که آنچه برای او خوب نیست در حق دیگری روا ندارد. آیین بودا: به دیگران صدمه نزن، همان‌گونه که دوست نداری دیگران به تو صدمه بزنند. (کتاب مقدس تبت) آیین کنفسیوس: با دیگران کاری را نکن که دوست نداری با خودت بکنند. (کنفوسیوس)
پروا
علت ناکامی اکثر شما جوونا در کسب خوشبختی و سعادت توصیف ذهنی غلطتون از معنای واقعی خوشبختیه ... خوشبختی، در حقیقت، به دست آوردن چیزی نیست، تعقیب اونه.
m_oghab
دیمیتری: اگه اطلسْ دنیا رو نگه می‌داره، پس چی اطلس رو نگه می‌داره؟ تاسو: اطلس رو پشت یه لاک‌پشت وایساده. دیمیتری: صحیح! ... خُب اون لاک‌پشت رو چی وایساده؟ تاسو: معلومه! یه لاک‌پشت دیگه. دیمیتری: و اون لاک‌پشت دیگه چی؟ تاسو: دیمیتری عزیز، تا اون تهش، تا کف کف کهکشان همین‌جور لاک‌پشت رو لاک‌پشت وایساده.
سپیده
آیا خدا وجود دارد؟
محمدرضا
یکی از اعتقادات فلسفی مورد علاقهٔ من این است که مردم فقط در صورتی با شما موافقت می‌کنند که پیش از این تصمیم گرفته باشند موافقت کنند ... هیچ کس نمی‌تواند ذهن مردم را تغییر دهد. (فرانک زاپا)
Anahid
مهم نیست که در طول عمرت تا کجا می‌روی و چه کارها می‌کنی. تمام عمرت در محدودهٔ ذهنت زندگی می‌کنی.
آنشرلی
وودی آلن در نمایشنامهٔ کوتاهی، که موضوع آن جابه‌جایی او با سقراط در جریان یک رؤیاست، چنین تک‌گویی می‌کند: ـ شعار من اینه: ... تئوری زیاد، مشاهده کم ... البته، از من نشنیده بگیرین. اما فلسفه فقط تا وقتی جالبه که روی صفحهٔ کاغذه. وقتی می‌خواد به صورت عملی اجرا بشه اصلاً چیز خوبی از کار درنمی‌آد.
سپیده
جان دین، رئیس دانشگاه آکسفورد، در نامه‌ای خطاب به دپارتمان فیزیک نوشت: "چرا من باید همیشه به شما و دپارتمان شیمی این‌قدر پول بدهم برای آزمایشگاه و تجهیزات و مواد گران‌قیمت؟ چرا شما مثل دپارتمان ریاضی نیستید که همهٔ آنچه آن‌ها احتیاج دارند پول برای قلم و کاغذ و سطل آشغال است و یا بهتر از آن‌ها دپارتمان فلسفه که به همان سطل آشغال هم احتیاجی ندارد."
shariaty
"دربارهٔ خدایان نه می‌توانم بگویم که هستند نه می‌توانم بگویم که نیستند و نه می‌توانم بگویم که چیستند، زیرا کاستی‌های دانش من فراوان، موضوع مبهم، و عمر آدمی کوتاه است."
پروا
سارتر گارسنی را در رستوران می‌بیند و متوجه می‌شود که برای گارسن بودن باید تظاهر به گارسن بودن کرد. یعنی به شیوهٔ گارسن‌ها راه رفت، به شیوهٔ گارسن‌ها سفارش مشتریان را آماده کرد، و به شیوهٔ گارسن‌ها، ضمن نشان دادن صمیمیت، فاصلهٔ خود را با مشتری حفظ کرد (طبعاً این مورد آخری مربوط به خانم‌های گارسن است). تا موقعی که فرد آگاه باشد که او دارد نقش یک گارسن را بازی می‌کند مشکلی وجود ندارد، مشکل از آنجا شروع می‌شود که نقش گارسن هویت فردی شخص را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. سارتر این موضوع را به طبقات اجتماعی و نهاد خانواده تعمیم می‌دهد و معتقد است که وقتی فرد، بیش از حد، در نقشی که جامعه برای او، به عنوان کارمند، کارگر، فروشنده، یا خانواده برای او، به عنوان پدر، مادر یا فرزند، در نظر گرفته فرورود به‌تدریج هویت اصلی خود را از دست می‌دهد و دچار مسخ شخصیت می‌شود.
pedram
زمان زیادی از عمر ما صرف دویدن به دنبال چیزهایی می‌شود؛ که اگر بایستیم آن‌ها را سریع‌تر به‌دست می‌آوریم.
مروارید ابراهیمیان
یک استاد فلسفه در کلاس، با حرارت، مشغول توصیف جدید خود از مفهوم خوشبختی بود: ـ علت ناکامی اکثر شما جوونا در کسب خوشبختی و سعادت توصیف ذهنی غلطتون از معنای واقعی خوشبختیه ... خوشبختی، در حقیقت، به دست آوردن چیزی نیست، تعقیب اونه. یکی از دانشجویان پرسید: ـ ببخشید استاد، می‌شه بگین شما وقتی تو یه شب بارونی دارین دنبال آخرین اتوبوس می‌دویین، دقیقاً چه حسّی دارین؟
Mahdi Ziaei
خوشبختی، در حقیقت، به دست آوردن چیزی نیست، تعقیب اونه.
mahdi
به من اعتماد کن ... این یه بحث فلسفیه و توش هر چیزی ممکنه.
فرسا
تأکید و تمایز اگزیستانسیالیسم بر مواجهه با هراس و اضطراب مرگ سبب پاگیری جنبش "مرگ‌خواهان"، به رهبری دکتر الیزابت کوبلر راس، شد که هدف آن ایجاد آمادگی در افراد برای روبه‌رو شدن با حقیقت گریزناپذیر مرگ بود.
پروا
جی‌کی چسترتن می‌گوید: "کلمهٔ خوب، بسته به محل کاربرد، معانی بسیاری دارد، مثلاً اگر مردی از فاصلهٔ پانصد یاردی مادرزنش را با تیر بزند، حتماً تیرانداز خوبی است، اما ضرورتاً آدم خوبی نیست."
AmirHossein[AHS]
فلاسفهٔ زبان عرفی اعتقاد داشتند که بحث و جدل صدهاسالهٔ فلاسفه بر سر اعتقاد به وجود خدا ناشی از طرح پرسش به صورت سؤال دربارهٔ یک حقیقت بود. آن‌ها می‌گفتند که زبان مذهبی زبانی کاملاً متفاوت است. برخی فلاسفه آن را زبانی ارزیابی‌کننده ـ مشابه زبانی که منتقدان سینمایی از آن استفاده می‌کنند ـ می‌دانند. در حقیقت، وقتی فردی می‌گوید که "من به خدا اعتقاد دارم" درست بر اساس سیستمی عمل می‌کند که یک منتقد فیلم، مانند راجر ابرت، بر اساس آن یک فیلم را شاهکار تلقی می‌کند.
پروا
گاروود نزد روانکاوی رفت و گله کرد که هیچ دختری حاضر نیست با او دوست شود. روانکاو به او گفت: "تعجبی نداره! ... تو واقعاً بوی گند می‌دی!" گاروود گفت: "این به خاطر شغلمه؛ من تو سیرک دنبال فیل‌ها می‌دوم و فضولاتشون رو جمع می‌کنم. هر چقدر هم خودم رو می‌شورم بوشون نمی‌ره!" روانکاو توصیه کرد: "پس شغلت رو عوض کن و برو دنبال یه شغل خوشبوتر." گاروود با ناراحتی گفت: "نمی‌تونم؛ هنر تو خون منه. من کار تو عرصهٔ نمایش رو جداً دوست دارم." در مثال بالا گاروود دچار اشتباه عدم تمایز نفس کار و محیط کار شده است. ذات شغل گاروود مستراح‌پاک‌کنی و نظافتچی بودن است و عرصهٔ نمایشی که او به آن اشاره می‌کند فقط برای ستارگان صحنهٔ سیرک است نه برای خدمه و نظافتچیان آن.
pedram
مردی با یک طوطی بر روی شانه‌اش در روز شکرگزاری وارد کلیسایی شد و به جمعیت حاضر گفت که طوطی او بهتر از گروه همسرایان می‌تواند سرودهای مذهبی را بخواند و حاضر است سر این موضوع شرط ببندد. چند نفری با او شرط بستند، اما طوطی حتی یک کلمه هم حرف نزد چه برسد به سرود خواندن. مرد شرط را باخت. با عصبانیت کلیسا را ترک کرد و در خانه، پرخاش‌کنان، به طوطی اعتراض کرد. طوطی در پاسخ گفت: "احمق جون، فکرش رو بکن. حالا واسه کریسمس چه شرط‌بندی کلونی می‌تونیم بکنیم."
غلام رضا
آرامش، آزادی، و لذت بردن از زندگی سه هدف بدیهی هر انسانی در هر نقطه‌ای از جهان است.
fateme1ghaderi
مطالعهٔ فلسفه ما را بیش از آنچه که داناتر و هشیارتر کند غمگین‌تر می‌سازد.
fateme1ghaderi
نیچه، برای پایه‌ریزی نظام اخلاقی مورد نظرش، کارش را با اعلام مرگ خالق جهان آغاز کرد. نیچه، که در نقد اخلاق مسیحیت نوشته بود: "کسی که احتیاج به چوپان داشته باشد، سند گوسفند بودن خودش را امضا کرده است"، معتقد بود که نیکی و شر، معیارهای سنّتی مسیحیت برای ارزیابی عملی اخلاقی، دیگر کارکرد خود را از دست داده‌اند. به باور او، در روزگار باشکوه باستان، فقط زمانی عملیْ اخلاقی محسوب می‌شد که بزرگ‌منشانه و از سر اقتدار انجام می‌شد و عملی ضدّ اخلاق یا غیراخلاقی بود که از سر سست‌عنصری، تبعیت از جمع، و ترس و ضعف صورت می‌گرفت. به اعتقاد نیچه، آیین یهود و مسیحیت اختراع عامه بود برای دگرگون کردن معیارهای صحیح ارزیابی اعمال اخلاقی و قلمداد نمودن رفتار پست و گلّه‌وارشان به عنوان فضیلت و ارزش اخلاقی.
joghataee
از قاضی ویلیام رینکویست نقل می‌کنند که: من اغلب سخنرانی‌هایم را با جوکی در مورد وکلا شروع می‌کردم که در آن وکلا به شکل موجوداتی غیراخلاقی، حریص، و کثیف تصویر شده بودند. اما بعد از مدتی دست از این کار کشیدم، چون متوجه شدم که، به نظر وکلای حاضر در جمع، این جوک‌ها بامزه نبودند و، به اعتقاد افراد غیر وکیل حاضر در جمع، اصولاً جوک نبودند.
Anahid
او، جان دین، رئیس دانشگاه آکسفورد، در نامه‌ای خطاب به دپارتمان فیزیک نوشت: "چرا من باید همیشه به شما و دپارتمان شیمی این‌قدر پول بدهم برای آزمایشگاه و تجهیزات و مواد گران‌قیمت؟ چرا شما مثل دپارتمان ریاضی نیستید که همهٔ آنچه آن‌ها احتیاج دارند پول برای قلم و کاغذ و سطل آشغال است و یا بهتر از آن‌ها دپارتمان فلسفه که به همان سطل آشغال هم احتیاجی ندارد."
فرسا
قانون اول فلسفه برای هر فیلسوفی یک فیلسوفِ معادل و مخالف وجود دارد. قانون دوم فلسفه جفت آن‌ها اشتباه فکر می‌کنند.
مروارید ابراهیمیان

حجم

۱۴۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

حجم

۱۴۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۰۰ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
۳۰,۰۰۰
۵۰%
تومان