بریدههایی از کتاب خورشید در خاک نشسته
۴٫۶
(۱۲)
در برابر بلا و گرفتاری به سه گونه میتوان رفتار کرد، اول جزع و ناله و فریاد، دوم صبر و شکیبایی، سوم شکر؛ و شکر مختص کسانی است که به این حد از معرفت و توجه رسیده باشند.
fateme
ـ و در هر گرفتاری نیز سه نعمت وجود دارد: یکی اینکه نقطه ضعفت را شناختهای و دوم اینکه تعلق و وابستگیات قطع شده و سوم اینکه برایت دلشکستگی آمده و این سه نعمت، نعمتهای کم و کوچکی نیستند.
fateme
«وَ عِزَّتی وَ جَلالی وَ ارْتِفاعِی عَلی عَرْشی لاَقْطَعَنَّ اَمَلَ کلِّ مؤمِّلٍ غَیری»؛ میگوید: امید هر کس را که به غیر من دل ببندد، قطع میکنم و میبُرم
fateme
«اَعْطِنا ما تُحِبُّ»؛ آن چه را که تو دوست داری و میپسندی به ما عطا کن؛ آن هم با یک قید اضافی که: «وَاجْعَلْهُ لَنا قُوَّةً فِیما تُحِبُّ». محبوب و عطایت را برای ما توشه و نیرویی قرار بده برای رسیدن به محبّت خودت.
fateme
در کنار حضرت بودم، خوشحال شدند. پرسیدم چه شد؟ فرمودند: در فلان جا شیعهٔ ما به فلانی احسان کرد. گفتم شما اینگونه خوشحال میشوید؟ فرمودند: بله. خدا و رسولش هم خوشحال میشوند.
fateme
آدمی که رنجی میبیند، دو نگاه دارد:
یکی اینکه دیدی فلانی با من چه کرد؟ و یک موقع هم میگوید: دیدی فلانی این بود. وقتی ظرف تو میافتد و میشکند، یک وقت میگویی: دیدی شکست؟! یا اینکه میگویی: دیدی! شکستنی بود؟
𝙛𝙯𝙞𝙖𝙖𝙙𝙙𝙞𝙣𝙞
خیال میکنیم وسعت دنیا و امکانات آن، دل را راحت میکند، به وسعتش میرسیم، میبینیم در دل تنگی آمده، خستگی آمده، در دل بغض مؤمنین آمده، دیگر با هر کس دوست نمیشوم، رفیقهایم باید از کسانی باشند که در آن سطح هستند تا بر من حسادت نکنند، تا تنگ چشمیهاشان مرا آزار ندهد. دیگر دنبال تکالیف نیستم، دنبال کسانی هستم که با آنها خوش باشم. از رضا و محبّت او فاصله میگیرم، محبوب او اگر به دستم برسد، در راه محبّت او خرج نمیکنم، و در راه خواستههای خودم خرج میکنم.
fateme
گاهی هم توقّع آدم باعث میشود که عبادتش را رها سازد، همین که یکی از خواستههایمان زمین میخورد، از همهٔ خواستههای خدا چشم میپوشیم و توقّع داریم که اگر یک دفعه صدایش زدیم، اجابت کند و از اینکه خواسته و دعامان برآورده نشد، بر او میشوریم و کمکم سست میشویم. و این از مکر شیطان است که به تو القاء میکند که دعایت برآورده نشد، پس نخواه.
fateme
آدمی به خاطر حبّ به نفس و علاقهای که به خود دارد نمیتواند بدیهایش را احساس کند و برایش آشکار نمیشود
fateme
تعبیری است که در دعاهای حضرت زهرا آمده و در مقدمه به آن اشاره شد که: «اِلهی اَنْتَ الْمُنی وَ فَوْقَ الْمُنی». خدایا! تو آرزو و بالاتر از آرزوها و خواستههای ما هستی.
کاربر ۳۵۷۸۱۴۱
خیال نکنیم اگر یک شب و یا دو شب نماز شبی خواندیم و توجّهی پیدا کردیم و اشکی ریختیم، دیگر با ملائکه هم پیاله شدهایم و به جایی رسیدهایم. خیر، به خودمان نزدیک شدهایم و از او جدا شدهایم. در این هنگام یک شب، دو شب خوابمان میکند و نماز صبح هم بیدار نمیشویم و از خودمان میرنجیم و ناراحت میشویم؛ که در روایت آمده: ماقِتٌ لِنَفْسِهِ زارئ عَلَیها» و اینجاست که به او نزدیک شدهایم.
مغفرت و رحمت
حسین
به هر حال مبنای من در گفتگوها این است که با خدا و اهل بیت و حاملین وحی مأنوس شویم. نزدیک شویم و عمق و زیبایی بیانات، کارها و سیرهٔ آنها را بفهمیم و از آنها الگو بگیریم. بتوانیم از آنها بپذیریم و خودمان را محتاج و مفتقر به آنها بدانیم.
🌸فطرس🌸
کسی که گناه میکند و نمیپوشاند، حرمتی ندارد و غیبت او مجاز است.
fateme
همهٔ عالم گواه بر این است که او شروع کرده و دعوت نموده و آدمی را هدایت کرده؛ که: «لَوْلا اَنْتَ لَمْ اَدْرِ ما اَنْتَ»؛ اگر تو نبودی که من بیدار نمیشدم؛ به قول شاعر:
خواب بودم، سخن عشق تو بیدارم کرد
مست بودم، تشر قهر تو هشیارم کرد
من بیمایه کجا و سخن از عشق کجا
لطف بیحدّ تو، گستاخ به این کارم کرد
fateme
گفته بودند شخصی خواست آبدوغ بخورد. نانها را داخل آن ریخت، دید نانها وا رفت، گفت تو که خودت وا میروی چطور میخواهی مرا نگه داری و سیر کنی؟
زهرا مرادی
گاهی انسان گناه میکند و در مقام پنهان کردن آن بر میآید تا دیگران متوجّه نشوند، اینجا حقّ دارم و سزاوارم که او هم بر من بپوشاند و بر دیگران آشکار نسازد، اما وقتی گناهی را مرتکب میشوم و آن را آشکار میسازم و بالاتر به آن افتخار هم میکنم و به شیوع آن همّت میگمارم، در این صورت من تعفّفی نداشتهام و سزاوار ستر و پوشش ازجانب حقّ هم نخواهم بود؛ که نفس گناه با شیوع و افتخار به آن تفاوت دارد.
fateme
نقل میکنند مرحوم مروی شبها در مدرسهٔ مروی میگشته. یکی از شبها مشاهده کرد چراغ حجرهای از شب تا صبح روشن است. خوشش آمد، نزدیک شد و گفت، تو خوب درس میخوانی کیستی؟ آن شخص گفت من عاشق دختر کدخدا هستم و او گفته که دخترم را به آخوند و طلبه میدهم. من هم آمدهام زودتر درس بخوانم تا دخترش را بگیرم.
دیگری هم گفته بود، آمدهام درس بخوانم تا موقوفهای را که میدهند، بگیرم.
اینها، نمازشان، روزهیشان، حجّشان، جهادشان، فقهشان، دنیاست، زن است، ثروت است.
fateme
در هر گرفتاری نیز سه نعمت وجود دارد: یکی اینکه نقطه ضعفت را شناختهای و دوم اینکه تعلق و وابستگیات قطع شده و سوم اینکه برایت دلشکستگی آمده و این سه نعمت، نعمتهای کم و کوچکی نیستند.
زهرا مرادی
نقل میکنند که یکی از طلّاب، محتاج به زن بود و گرفتار. آمد حرم حضرت امیر (ع) و از حضرت خواست که فرزندی به ایشان عطا کند و پیش خود حساب کرد که اگر فرزند بدهند، از هوا که نمیدهند. یک زنی به آدم میدهند. از قضا یک زن خوبی از اشراف عرب نصیبش شد و شش ماهه بچّه دار شد و زن، سَرِ زا از دنیا رفت. بچّه ماند روی دست پدر، گریه میکند و شیر میخواهد. مرد با بچّه به حرم آمد و گفت من نمیدانستم که شما زبان کنایه متوجّه نمیشوید. من زن میخواستم، به بچّه چه کار دارم.
حرف این است که چرا راه را نشان دادهای؟ و بازی در آوردهای و با کنایه خواستهای؟ از او بخواه و به او واگذار کن که حکیم است و به دردها آشنا.
زهرا مرادی
«سَیدی لَوْ وَکلْتَنی اِلی نَفْسی هَلَکتُ»؛ اگر من را به خودم واگذار کنی، از دست رفتهام و این حقیقت ستاریت اوست که حتی مرا از خودم پوشانده. من بدیهای خودم را نمیدانم. اگر به اندازهای که خداوند از من میداند، میدانستم، بر خودم نمیبخشیدم و سرم را پایین میانداختم و در قعر جهنم مینشستم. «اِلهی ما لِی بَعْدَ اَنْ حَکمْتُ عَلی نَفْسی اِلّا فَضْلُک».
کاربر ۳۵۷۸۱۴۱
عنایتهای حق، نه تنها در نعمت و رحمت او، حتی در بلاها و مصیبتها جلوه کردهاست ـ چنانکه در بحث نمودهای رحمت به آن اشاره شد ـ و در هر گرفتاری نیز سه نعمت وجود دارد: یکی اینکه نقطه ضعفت را شناختهای و دوم اینکه تعلق و وابستگیات قطع شده و سوم اینکه برایت دلشکستگی آمده و این سه نعمت، نعمتهای کم و کوچکی نیستند.
ملکی
«وَاجْعَلْهُ لَنا قُوَّةً فِیما تُحِبُّ». محبوب و عطایت را برای ما توشه و نیرویی قرار بده برای رسیدن به محبّت خودت.
fateme
این طور نیست که عاشق شوی، کارت تمام شود، بعد از عشق باید این تمامیت و شیدایی بیاید. این حقیقت سوّم است. آنچه که تو میخواهی یا به خاطر زیبایی خدا و یا به خاطر محبّت او و یا کمال او، به خاطر اینکه جز او کسی نیست و هر دری را بزنی بر او وارد شدهای. هر پنجرهای که باز شود، او باز کرده. بعد از همهٔ این مسائلی که عشق را در آدمی بر میانگیزد. اگر تمامی این عشق با همهٔ وسعتش دل تو را گرفت، تازه از تو شیدایی میخواهند.
fateme
ممکن است تو خون بدهی و شهید بشوی ولی در زمان مناسب و مکان مناسب و در جهت و هدف مناسبی قرار نگرفته باشد.
fateme
نکتهٔ لطیف و دقیق این است که تو در فرض تفویض و واگذاری به او هر چه ببینی خیر توست و باعث زیادتی تو. کشته شوی، زنده بمانی، زخم خوری، عزیز شوی و به مصر برسی و صاحب قدرت و یا ذلیل شوی و در چاه بیفتی.
fateme
همین که یکی از خواستههایمان زمین میخورد، از همهٔ خواستههای خدا چشم میپوشیم و توقّع داریم که اگر یک دفعه صدایش زدیم، اجابت کند و از اینکه خواسته و دعامان برآورده نشد، بر او میشوریم و کمکم سست میشویم. و این از مکر شیطان است که به تو القاء میکند که دعایت برآورده نشد، پس نخواه.
حسین
یکی اینکه دیدی فلانی با من چه کرد؟ و یک موقع هم میگوید: دیدی فلانی این بود. وقتی ظرف تو میافتد و میشکند، یک وقت میگویی: دیدی شکست؟! یا اینکه میگویی: دیدی! شکستنی بود؟ این نگاه دوم است که تو را به رحمت حق گره میزند و مست و مدهوشت میکند. با این نگاه و درک مستمر از عنایتهای حق دیگر مگر تو میتوانی ضعف اعصاب بگیری؟! دیگران هر چه میخواهند اذیت کنند؛
mohaddese
او دعوت کرده و هدایت نموده و تجلّی این دعوت و هدایت نیز در کلام رسول و اولیای خداست، در اصرار حسین (ع) است. که اینها گنجها و عزّتهای خداوند بر روی زمیناند.
fateme
«اِلهی تَرْحَمُ مَنْ تَشاءُ بِما تَشاءُ کیفَ تَشاءُ
زهرا جاویدی
خواب بودم، سخن عشق تو بیدارم کرد
مست بودم، تشر قهر تو هشیارم کرد
من بیمایه کجا و سخن از عشق کجا
لطف بیحدّ تو، گستاخ به این کارم کرد
محبوبه مرادی
حجم
۷۵٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۲۶ صفحه
حجم
۷۵٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۱۲۶ صفحه
قیمت:
۲۵,۰۰۰
۱۲,۵۰۰۵۰%
تومان