بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب اندیشه من | طاقچه
تصویر جلد کتاب اندیشه من

بریده‌هایی از کتاب اندیشه من

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۲از ۲۲ رأی
۴٫۲
(۲۲)
انسان هنگامی به تعادل می‌رسد که قدرت‌های درونی او بر نیروهای او تسلط داشته باشند و رهبری داشته باشند، وگرنه لغزش است و زمین خوردن و زمین زدن و راه را بستن.
آلوین (هاجیك) ツ
ما باید هدف و نقشه و وسیله را خود تهیه کنیم و بر هیچ ستمگری تکیه نکنیم و با هیچ قدرت بیگانه‌ای زد و بند نکنیم و ائتلاف ننماییم وگرنه آتش می‌گیریم و می‌سوزیم، همان طور که بارها سوخته‌ایم.
چڪاوڪ
فکر نکرده بودیم. به هدف بسیار، اما به نقشه‌ای که ما را برساند، هیچ گاه.
آلوین (هاجیك) ツ
اسلام جز با پای خودش به مقصد نخواهد رسید و نه تنها هدف بلکه راه هم باید راه خودش باشد.
چڪاوڪ
امروز ما را فقط از آثار توحید و ارزیابی آن سرشار می‌کنند و یا از بحث‌های کلامی و شبهات این گونه و همین است که ما نقش توحید را خوب می‌شناسیم اما از خودش بیگانه‌ایم و هر کداممان یک بت هستیم و دنبال یک راه.
آلوین (هاجیك) ツ
آن‌ها که مدعی هستند باید اسلام را از سرچشمهٔ اصلی‌اش گرفت، این اسلام را از راه اصلی‌اش، از راه خودش به مقصد نمی‌رسانند و هنگام بیان کردن این اسلام از طرح‌هایی غیر اسلامی مدد می‌گیرند و بر قدرتی خارجی تکیه می‌کنند و فقط به کمک شعار می‌خواهند اسلام را قالب بزنند و پیاده نمایند، در حالی که اسلام جز با پای خودش به مقصد نخواهد رسید و نه تنها هدف بلکه راه هم باید راه خودش باشد.
آلوین (هاجیك) ツ
بزرگ‌ترین جنایت به مذهب این است که آن را از تفکر و تعقل جدا کنیم و غیر برهانی و عاطفی جلوه بدهیم، که هر کس برای دلش به آن روی می‌آورد؛ چون این مذهب عاطفی و آرام بخش همان است که افیون ملت‌ها می‌شود و دستاویز مادّی‌گری و عامل ضد مذهب. در همان لحظه‌ای که مذهب از برهان جدا می‌شود و از تفکر و سنجش و انتخاب کنار می‌افتد، از همان لحظه مذهب اعدام شده و مراسم تدفینش هم گذشته است.
من
هنگامی که نمی‌دانم که حتی حرف‌ها و فکرها و تصمیم‌ها و خیال‌ها چه آثاری دارند و بر تمام هستی و بر تمام سلول‌های من چه نقشی می‌زنند، آن هم نه برای یک سال و صد سال، که تا بی‌نهایت
ناسور
مذهب اصیل صلح کلی نیست؛ چون خودش حد و مرزی دارد و لااقل از توحیدی برخوردار است و همین توحید است که در درون، هواها و حرف‌ها و جلوه‌ها را کنار می‌زند و در جامعه، طاغوت‌ها را و در هستی بت‌ها را و رب النوع‌ها را. مذهب اصیل طعمهٔ بیگانه نمی‌شود و خوراک باطل نمی‌شود؛ چون این مذهب ملاک‌هایی دارد و میزان‌هایی دارد که حد و مرزهایش را پاسداری می‌کنند. این مذهب حق را می‌خواهد و از حق می‌خواهد و برای حق می‌خواهد و هیچ گاه با پای باطل حرکت نمی‌کند و حقش طعمهٔ باطل نمی‌گردد.
من
استعداد وسیع انسان، باری بزرگ‌تر و زندگی وسیع‌تر و عظیم‌تری را می‌تواند به دوش بکشد؛ چون این زندگی منظم و مرفه و عادل به این همه استعداد نیاز نداشت. این نظم و عدالت و رفاه با غریزه تأمین می‌شد، همان طور که در کندو تأمین گردیده است.
من
توحید در درون افراد، خدا را به حکومت می‌رساند و در نتیجه جهاد با نفس شروع می‌شود و در جامعه، الله را حاکم می‌گیرد و در نتیجه جهاد با طاغوت شروع می‌شود. شکل اول، جامعهٔ اسلامی را می‌سازد و در شکل دوم، حکومت اسلامی را.
عباس
در برابر این سؤال، که آیا مذهب ضرورت دارد و لزومی دارد، باید پرسید برای چه و در کجا و در چه زمینه‌ای؟ برای این زندگی مرفه و منظم و حیوانی، نه فقط مذهب ضرورت ندارد که عقل و فکر هم لازم نیست؛
MSadra
اما مذهب اصیل و برهانی جبهه دارد و درگیری دارد و شور و رشد و حرکت دارد. آن‌ها که مذهبی را انتخاب کرده‌اند و با سنجش به شناخت و عشق رسیده‌اند و روشن فکری و روشن دلی را به دست آورده‌اند، این‌ها نه سازش‌گرند و نه بی‌تفاوت و نه هرجایی.
Mehdi Nasiri
در گذشته پیشوایان بیشتر از آن چه که از توحید بحث کنند موحّد می‌ساختند و بت‌ها را در درون می‌شکستند و انسان را از اسارت‌ها و از خدایان هواها و حرف‌ها و جلوه‌ها و از طاغوت‌های چند رنگ آزاد می‌ساختند، در حالی که امروز ما را فقط از آثار توحید و ارزیابی آن سرشار می‌کنند و یا از بحث‌های کلامی و شبهات این گونه و همین است که ما نقش توحید را خوب می‌شناسیم اما از خودش بیگانه‌ایم و هر کداممان یک بت هستیم و دنبال یک راه.
سپهر
ما می‌بینیم امروز در اوج هدف حکومت‌های عالی، رفاه است و رهبری آن‌ها و حکومت آن‌ها تا این حدّ و می‌بینیم که این رفاه فریبی است که جامعهٔ انسانی را به دامپروری کشانده است و نیرنگی است که شیر و پشم را زیاد کرده است و افسونی است که انسان راحت طلب را در سطح گاو نگه داشته است، در حالی که انسان برای رفاه به فکر و عقل احتیاج نداشت، برای این زندگی غرائز اجتماعی کافی بودند و آزادی و اختیار و انتخاب، خطرناک و مضرّ و لااقل بی‌فایده؛ چون رفاه انسان در اوج، هنوز به رفاه کندو نمی‌رسد.
Alin
هستی راه است و کلاس است و کوره است. اکنون باید پرسید حرکت به سوی چه؟ به سوی چیزی که پایین‌تر از اوست و یا برابر با اوست و یا برتر از او؟ ناچار باید حرکت به سوی برتر باشد و تکاملی باشد. برتر از انسان کیست؟ آن که بی‌نیازش کرده و نیرویش داده و حکمت در سرش ریخته است. و این است که الله می‌شود جهت حرکت انسان و هستی. و انسان در این هستی به خاطر رشد و پیشرفت باید به سوی او بیاید.
Abdul_mahdi
هر مذهب هنگامی که از سنجش و انتخاب و تفکر و تعقل جدا شد از شور و عشق و حرکت جدا شده و نه تنها از حرکت ایستاده که از حرکت بازداشته و خود، سنگ راه گردیده است.
شادی
گفته‌اند: «اختلاف امتی رحمة و نگفته‌اند: الاختلاف رحمة
MSadra
هنگامی که غریزه طغیان می‌کند، وجدان به زندان می‌افتد و زبانش در می‌آید و محکمه‌اش تعطیل می‌شود. هواها و طمع‌ها و عشق به ثروت و قدرت و ریاست، دمار از روزگارش می‌کشند و شکنجه‌اش می‌دهند. و در نتیجه این وجدان محکوم چگونه می‌تواند حاکم و رهبر در فرد باشد و او را کنترل کند؟
MSadra
هر حقیقت متحرکی هنگامی که از سنجش و انتخاب نباشد و به عادت و تقلید رسید در واقع به قبرستان خود رسیده و با دست خویش گور خود را کنده است.
Mehdi Nasiri
چون این مذهب عاطفی و آرام بخش همان است که افیون ملت‌ها می‌شود و دستاویز مادّی‌گری و عامل ضد مذهب.
Mehdi Nasiri
مذهب اصیل صلح کلی نیست؛ چون خودش حد و مرزی دارد و لااقل از توحیدی برخوردار است و همین توحید است که در درون، هواها و حرف‌ها و جلوه‌ها را کنار می‌زند و در جامعه، طاغوت‌ها را و در هستی بت‌ها را و رب النوع‌ها را. مذهب اصیل طعمهٔ بیگانه نمی‌شود و خوراک باطل نمی‌شود؛ چون این مذهب ملاک‌هایی دارد و میزان‌هایی دارد که حد و مرزهایش را پاسداری می‌کنند. این مذهب حق را می‌خواهد و از حق می‌خواهد و برای حق می‌خواهد و هیچ گاه با پای باطل حرکت نمی‌کند و حقش طعمهٔ باطل نمی‌گردد.
حقجو
اندیشه همچون چشم است و علم همچون نور. این چشم تا آن جا را می‌بیند که علم بر آن تابیده.
شادی
آن چه که دین اسلام را از جامعه و از زندگی عملی و از سیاست و حکومت و از سایر نظام‌های اجتماعی و اقتصادی و مالی و حقوقی و ... کنار زده و حتی در برابر تصوف و فلسفه، بی‌بار معرفی نموده، دو اصل است: یکی بی‌اطلاعی از اسلام و دیگری اطلاع از وضع گذشته و کنونی جامعه‌های اسلامی.
شاهطاهری
قانع کسی است که برای همه می‌کوشد و به اندازهٔ خودش برمی‌دارد. و این است که قناعت عزّت می‌آورد و ثروت می‌آورد. کوشش زیاد و برداشت کم، ثروت و مساوات می‌آورد. و طمعکار، کسی است که برای خودش، فقط برای خودش جمع می‌کند و طبقات به وجود می‌آورد و این است که ذلیل می‌شود و در دست طبقه‌های دیگر به بدبختی می‌افتد، خواه یک نفر باشد و یا یک جامعه و یا یک سیستم حکومتی.
شاهطاهری
ناچار پس از تراکم سؤال‌ها و پس از فرارهای مداوم به بن‌بست می‌رسند و زمین می‌خورند و به عصیان و آزادی و یا انتحار و مرگ رو می‌آورند، همان طور که در هیپی‌گری و بودایی‌گری غرب و خودکشی‌های بی‌جهت، این را می‌بینیم و به این نتیجه می‌رسیم که مغز و دل انسان، این دو پایگاه، انسان را آرام نمی‌گذارند و کنجکاوی‌ها رهایش نمی‌کنند و به سوی مسائلی دیگر روانه‌اش می‌سازند و او را به مذهب اصیل می‌رسانند.
sajad96
در گذشته پیشوایان بیشتر از آن چه که از توحید بحث کنند موحّد می‌ساختند و بت‌ها را در درون می‌شکستند
علیرضا
زیر بنا و آفریدگار جامعه اسلامی، توحیدی است که در یک بعدش جامعه اسلامی را می‌سازد و در بعد دیگرش حکومت اسلامی را. توحید در درون افراد، خدا را به حکومت می‌رساند و در نتیجه جهاد با نفس شروع می‌شود و در جامعه، الله را حاکم می‌گیرد و در نتیجه جهاد با طاغوت شروع می‌شود. شکل اول، جامعهٔ اسلامی را می‌سازد و در شکل دوم، حکومت اسلامی را.
علیرضا
حکومت اسلام فقط پاسدار جامعه اسلامی است نه آفریدگار آن. زیر بنا و آفریدگار جامعه اسلامی، توحیدی است که در یک بعدش جامعه اسلامی را می‌سازد و در بعد دیگرش حکومت اسلامی را.
میثاق
توحید در درون افراد، خدا را به حکومت می‌رساند و در نتیجه جهاد با نفس شروع می‌شود و در جامعه، الله را حاکم می‌گیرد و در نتیجه جهاد با طاغوت شروع می‌شود. شکل اول، جامعهٔ اسلامی را می‌سازد و در شکل دوم، حکومت اسلامی را.
میثاق

حجم

۵۳٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۵

تعداد صفحه‌ها

۸۶ صفحه

حجم

۵۳٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۵

تعداد صفحه‌ها

۸۶ صفحه

قیمت:
۲۰,۰۰۰
تومان