
بریدههایی از کتاب اندیشه من
۴٫۱
(۲۵)
انسان هنگامی به تعادل میرسد که قدرتهای درونی او بر نیروهای او تسلط داشته باشند و رهبری داشته باشند، وگرنه لغزش است و زمین خوردن و زمین زدن و راه را بستن.
آلوین (هاجیك) ツ
ما باید هدف و نقشه و وسیله را خود تهیه کنیم و بر هیچ ستمگری تکیه نکنیم و با هیچ قدرت بیگانهای زد و بند نکنیم و ائتلاف ننماییم وگرنه آتش میگیریم و میسوزیم، همان طور که بارها سوختهایم.
چڪاوڪ
فکر نکرده بودیم. به هدف بسیار، اما به نقشهای که ما را برساند، هیچ گاه.
آلوین (هاجیك) ツ
اسلام جز با پای خودش به مقصد نخواهد رسید و نه تنها هدف بلکه راه هم باید راه خودش باشد.
چڪاوڪ
امروز ما را فقط از آثار توحید و ارزیابی آن سرشار میکنند و یا از بحثهای کلامی و شبهات این گونه و همین است که ما نقش توحید را خوب میشناسیم اما از خودش بیگانهایم و هر کداممان یک بت هستیم و دنبال یک راه.
آلوین (هاجیك) ツ
آنها که مدعی هستند باید اسلام را از سرچشمهٔ اصلیاش گرفت، این اسلام را از راه اصلیاش، از راه خودش به مقصد نمیرسانند و هنگام بیان کردن این اسلام از طرحهایی غیر اسلامی مدد میگیرند و بر قدرتی خارجی تکیه میکنند و فقط به کمک شعار میخواهند اسلام را قالب بزنند و پیاده نمایند، در حالی که اسلام جز با پای خودش به مقصد نخواهد رسید و نه تنها هدف بلکه راه هم باید راه خودش باشد.
آلوین (هاجیك) ツ
بزرگترین جنایت به مذهب این است که آن را از تفکر و تعقل جدا کنیم و غیر برهانی و عاطفی جلوه بدهیم، که هر کس برای دلش به آن روی میآورد؛ چون این مذهب عاطفی و آرام بخش همان است که افیون ملتها میشود و دستاویز مادّیگری و عامل ضد مذهب.
در همان لحظهای که مذهب از برهان جدا میشود و از تفکر و سنجش و انتخاب کنار میافتد، از همان لحظه مذهب اعدام شده و مراسم تدفینش هم گذشته است.
من
هنگامی که نمیدانم که حتی حرفها و فکرها و تصمیمها و خیالها چه آثاری دارند و بر تمام هستی و بر تمام سلولهای من چه نقشی میزنند، آن هم نه برای یک سال و صد سال، که تا بینهایت
ناسور
استعداد وسیع انسان، باری بزرگتر و زندگی وسیعتر و عظیمتری را میتواند به دوش بکشد؛ چون این زندگی منظم و مرفه و عادل به این همه استعداد نیاز نداشت. این نظم و عدالت و رفاه با غریزه تأمین میشد، همان طور که در کندو تأمین گردیده است.
من
مذهب اصیل صلح کلی نیست؛ چون خودش حد و مرزی دارد و لااقل از توحیدی برخوردار است و همین توحید است که در درون، هواها و حرفها و جلوهها را کنار میزند و در جامعه، طاغوتها را و در هستی بتها را و رب النوعها را.
مذهب اصیل طعمهٔ بیگانه نمیشود و خوراک باطل نمیشود؛ چون این مذهب ملاکهایی دارد و میزانهایی دارد که حد و مرزهایش را پاسداری میکنند. این مذهب حق را میخواهد و از حق میخواهد و برای حق میخواهد و هیچ گاه با پای باطل حرکت نمیکند و حقش طعمهٔ باطل نمیگردد.
من
در برابر این سؤال، که آیا مذهب ضرورت دارد و لزومی دارد، باید پرسید برای چه و در کجا و در چه زمینهای؟ برای این زندگی مرفه و منظم و حیوانی، نه فقط مذهب ضرورت ندارد که عقل و فکر هم لازم نیست؛
MSadra
هر مذهب هنگامی که از سنجش و انتخاب و تفکر و تعقل جدا شد از شور و عشق و حرکت جدا شده و نه تنها از حرکت ایستاده که از حرکت بازداشته و خود، سنگ راه گردیده است.
شادی
توحید در درون افراد، خدا را به حکومت میرساند و در نتیجه جهاد با نفس شروع میشود و در جامعه، الله را حاکم میگیرد و در نتیجه جهاد با طاغوت شروع میشود. شکل اول، جامعهٔ اسلامی را میسازد و در شکل دوم، حکومت اسلامی را.
عباس
اما مذهب اصیل و برهانی جبهه دارد و درگیری دارد و شور و رشد و حرکت دارد. آنها که مذهبی را انتخاب کردهاند و با سنجش به شناخت و عشق رسیدهاند و روشن فکری و روشن دلی را به دست آوردهاند، اینها نه سازشگرند و نه بیتفاوت و نه هرجایی.
Mehdi Nasiri
در گذشته پیشوایان بیشتر از آن چه که از توحید بحث کنند موحّد میساختند و بتها را در درون میشکستند و انسان را از اسارتها و از خدایان هواها و حرفها و جلوهها و از طاغوتهای چند رنگ آزاد میساختند، در حالی که امروز ما را فقط از آثار توحید و ارزیابی آن سرشار میکنند و یا از بحثهای کلامی و شبهات این گونه و همین است که ما نقش توحید را خوب میشناسیم اما از خودش بیگانهایم و هر کداممان یک بت هستیم و دنبال یک راه.
سپهر
ما میبینیم امروز در اوج هدف حکومتهای عالی، رفاه است و رهبری آنها و حکومت آنها تا این حدّ و میبینیم که این رفاه فریبی است که جامعهٔ انسانی را به دامپروری کشانده است و نیرنگی است که شیر و پشم را زیاد کرده است و افسونی است که انسان راحت طلب را در سطح گاو نگه داشته است، در حالی که انسان برای رفاه به فکر و عقل احتیاج نداشت، برای این زندگی غرائز اجتماعی کافی بودند و آزادی و اختیار و انتخاب، خطرناک و مضرّ و لااقل بیفایده؛ چون رفاه انسان در اوج، هنوز به رفاه کندو نمیرسد.
Alin
هستی راه است و کلاس است و کوره است.
اکنون باید پرسید حرکت به سوی چه؟ به سوی چیزی که پایینتر از اوست و یا برابر با اوست و یا برتر از او؟ ناچار باید حرکت به سوی برتر باشد و تکاملی باشد.
برتر از انسان کیست؟ آن که بینیازش کرده و نیرویش داده و حکمت در سرش ریخته است.
و این است که الله میشود جهت حرکت انسان و هستی.
و انسان در این هستی به خاطر رشد و پیشرفت باید به سوی او بیاید.
Abdul_mahdi
همان طور که از سرمایههای عظیم جنین میتوانیم بفهمیم که زمینهٔ دیگری در پیش است، همان طور از سرمایههای عظیم انسان از عقل و فکر و وجدان و آزادی او کشف میکنیم که زندگی انسان محدود به این محدودهها نیست. از آن جا که انسان بینهایت استعداد دارد ناچار بینهایت ادامه دارد و برای این زندگی گسترده است که به مذهب و به رهبری و قانون گذاری نیاز میافتد.
میثم
مذهب اصالت دارد؛ چون از کنجکاوی و سؤالهای طرح شده و از فکر و قلب مایه میگیرد و بر استعدادهای عظیم انسان تکیه دارد، نه بر شکل اقتصادی و ترس و امید و طمع.
f.r
گفتهاند: «اختلاف امتی رحمة و نگفتهاند: الاختلاف رحمة
MSadra
هنگامی که غریزه طغیان میکند، وجدان به زندان میافتد و زبانش در میآید و محکمهاش تعطیل میشود. هواها و طمعها و عشق به ثروت و قدرت و ریاست، دمار از روزگارش میکشند و شکنجهاش میدهند.
و در نتیجه این وجدان محکوم چگونه میتواند حاکم و رهبر در فرد باشد و او را کنترل کند؟
MSadra
هر حقیقت متحرکی هنگامی که از سنجش و انتخاب نباشد و به عادت و تقلید رسید در واقع به قبرستان خود رسیده و با دست خویش گور خود را کنده است.
Mehdi Nasiri
چون این مذهب عاطفی و آرام بخش همان است که افیون ملتها میشود و دستاویز مادّیگری و عامل ضد مذهب.
Mehdi Nasiri
مذهب اصیل صلح کلی نیست؛ چون خودش حد و مرزی دارد و لااقل از توحیدی برخوردار است و همین توحید است که در درون، هواها و حرفها و جلوهها را کنار میزند و در جامعه، طاغوتها را و در هستی بتها را و رب النوعها را.
مذهب اصیل طعمهٔ بیگانه نمیشود و خوراک باطل نمیشود؛ چون این مذهب ملاکهایی دارد و میزانهایی دارد که حد و مرزهایش را پاسداری میکنند. این مذهب حق را میخواهد و از حق میخواهد و برای حق میخواهد و هیچ گاه با پای باطل حرکت نمیکند و حقش طعمهٔ باطل نمیگردد.
حقجو
اندیشه همچون چشم است و علم همچون نور. این چشم تا آن جا را میبیند که علم بر آن تابیده.
شادی
مذهب اصیل ناچار از توحید برخوردار است و همین توحید جبهه دارد و درگیری دارد، هم زیربنای جهاد با نفس است و هم انگیزهٔ جهاد با طاغوت.
هم جهاد اصغر را میآورد و هم جهاد اکبر را.
میثم
در برابر این سؤال، که آیا مذهب ضرورت دارد و لزومی دارد، باید پرسید برای چه و در کجا و در چه زمینهای؟ برای این زندگی مرفه و منظم و حیوانی، نه فقط مذهب ضرورت ندارد که عقل و فکر هم لازم نیست؛ چون در کندو غریزه، نظم و عدالت و رفاه را عهدهدار شده است، اما برای زندگی انسانی و شکوفا شدن استعدادها هم به مذهب نیاز هست و هم به اندیشه و فکر.
میثم
چه بسیار دنیاهایی که هنوز آن را تجربه نکردهایم و نشناختهایم و نسنجیدهایم تا بتوانیم قانونش را بنویسیم و دستورش را بیابیم.
محمدرضا میرباقری
ما نمیتوانیم آثار و خاصیت یک صدا، یک نگاه را در تمام طول راه خود و در تمام عوالم بررسی کنیم و در نتیجه نمیتوانیم قانونش را بگذاریم.
محمدرضا میرباقری
دین اسلام با تفکر شروع میشود.
با تفکر در تاریخ، در جامعه، در پدیدهها و آیهها، در انسان؛ در استعدادهایش و آفرینش و خلقتش.
با تفکر در استعدادهایش، کار او مشخص میشود؛ چون کار هر کس به اندازهٔ سرمایهای است که همراه دارد و مناسب با استعدادی است که در او نهفته است.
محمدرضا میرباقری
حجم
۵۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۵
تعداد صفحهها
۸۶ صفحه
حجم
۵۳٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۵
تعداد صفحهها
۸۶ صفحه
قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان
