بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب دلیل | طاقچه
کتاب دلیل اثر حمید حسام

بریده‌هایی از کتاب دلیل

نویسنده:حمید حسام
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۷از ۳۳ رأی
۴٫۷
(۳۳)
حرف دل اهل سخنرانی و تریبون و این‌جور چیزا نبود، اما اگه حرف می‌زد، حرفش ساده بود و صمیمی و بد جوری به دل می‌نشست. گروهانش رو به خط کرده بود و به همه قبل از حرکت برای گرفتن شهر مندلیِ عراق گفته بود: «هر کدوم از شما یه خشاب تیر دارید و سی خشاب الله اکبر.» یه بچه‌روستایی ساده گفته بود: «یعنی چی!؟» علی هم جواب داده بود: «دو تا معنی می‌ده: یکی اینکه فشنگاتون خیلی کمه، بی‌حساب تیر نزنین؛ معنی دومش هم اینه که اگه با ذکر و توکل نباشین، خیلی کم می‌آرین.» بچه‌روستایی به یکی گفته بود: «این پاسداره از آخوندِ دهات ما باسوادتره!»
حسنا
«اولین درس اطلاعات عملیات اینه که کسی می‌تونه از سیم خاردارای دشمن عبور کنه که در سیم خاردار نفس گیر نکرده باشه.
shariaty
چهار نفر بودیم. شبونه که از خط خودی به سمت تپهٔ سبز سرازیر شدیم، گفت: «تا به حال این بو رو تو هیچ جبهه‌ای حس نکرده‌م!» پرسیدم: «چه بویی؟» گفت: «بوی کربلا می‌آد، کربلا!»
بهشتی
بی‌ریا سفرهٔ ساده و بی‌آلایشی انداخته بود. غذا ماست و خیار بود و علی آقا شهردار. هر چیزی که سر سفره کم بود می‌رفت و می‌آورد و برای هر دفعه پوتیناش رو می‌پوشید و تا بند آخر رو محکم می‌بست و این کار رو چند بار انجام می‌داد. یه بار نمک آورد، یه بار پارچ آب، یک بار نون خشک اضافی و... پوتین پوشیدن و کندن اون با این جدّیت برای همه سؤال بود. یه طلبهٔ فاضل و نکته‌سنج در جمع بچه‌های اطلاعات بود؛ پرسید: «علی آقا، این کارا چه حکمتی داره؟» جواب داد: «می‌خوام پدر کفش رو دربیارم.» طلبه با لبخند گفت: «نه، می‌خوای پدر نفس رو دربیاری!» علی آقا همچنان به کارش ادامه داد، بی‌هیچ ریب و ریا.
کاربر ۱۱۴۳۵۸۱
«چی شده علی؟» با پافشاری من جواب داد: «گاهی آدم فکر می‌کنه کسی شده؛ شیطان هم همین رو می‌خواد. توی جلسه شیطان داشت قلقلکم می‌داد! باید مراقبت کنیم؛ الهی لا تکلنی إلی نفسی طرفهٔ عیناً ابدا.»
reza.m.1001
سخنرانی گفت: «اهل سخنرانی و این‌جور چیزا نیستم.» اصرار می‌کردند: «یه چیزی بگو.» گفت: «اگه بنا بود امریکا رو سجده کنیم، انقلاب نمی‌کردیم. ما بندهٔ خدا هستیم و فقط به اون سجده می‌کنیم. سرِ حرفمون هم ایستاده‌یم. اگه همهٔ دنیا ما رو محاصرهٔ نظامی و تسلیحاتی کنند، باکی نیست. سلاح ما ایمان ماست. ایمان بچه‌هاست که توی خلیج فارس با ناوهای غول‌پیکر می‌جنگن. حاضریم تموم سختیا رو قبول کنیم که فقط یه لحظه قلب امام عزیزمون شاد بشه. همین.»
سعید
گرماگرم تک و پاتک، اونجا که از زمین و آسمون آتیش می‌ریخت، ایستاد برای نماز. کسی باور نمی‌کرد جایی که عراقیا داشتند با تانک می‌چسبیدند به خاکریز ما، یکی پیدا بشه و نماز اول وقت بخونه
امیر رضایی
این حرف من نیست حرف آن رزمنده همدانی (شهید علی چیت سازیان) است: کسی می تواند از سیم خاردارهای دشمن عبور کند که در سیم خاردار نفس، گیر نکرده باشد. حضرت آیت الله خامنه ای
راحله
روز تولد علی (ع) به دنیا اومد؛ یعنی سیزدهم رجب ۱۳۴۳. به خاطر همین اسمش رو گذاشتند علی.
امیر رضایی
اگه امام و انقلاب نبود، معلوم نبود که وضع من و شما ـ از لحاظ ظاهری ـ بهتر از این دو نفر باشه. فرق ما با این دو برادر در اینه که نفَس امام و شهدا زودتر به ما خورده و آدم شده‌یم. اینا هم مثل من و شما می‌شن، حقیقت اسلام و جبهه این رو می‌گه.»
سحر

حجم

۵٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۸۸ صفحه

حجم

۵٫۳ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۸۸ صفحه

قیمت:
۸۶,۰۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
۲
...
۵صفحه بعد