بریدههایی از کتاب رودخانهی تیمز
۳٫۷
(۱۲۸)
و باران مانند اشکهای کسی دیگر روی صورتت جاری میشود.
_SOMEONE_
وقتی به مقصد رسیدند، همهٔ آنها قسم خوردند که پسرم در طوفان غرق شده است. اما او بخاطر عشقی که زمانی بین ما بود، شب هنگام نزد من آمد و حقیقت را به من گفت و استخوان را به من داد.
من به او گفتم کار بدی انجام دادهای جک. او پسرت بود که خوردی.
ᶜʳᶻ
باران بسیار پر سر و صدا است و با صدای چلپ چلوپ و تق تق، تند تند روی پشت بامها میبارد. اگر در ابتدا این قطرات باران تمیز بوده باشند، کافیست با لندن کوچکترین تماسی داشته باشند تا آلودگی و کثافت را دریافت کنند و تبدیل به لجن شوند.
kimia
"بگیرش". وقتی چشمهایت به چشمانش میافتد میبینی که آنها قهوهای درست به رنگ رودخانهٔ تیمز هستند.
ن. عادل
گداهایی هستند که برای هر سکهای که در رود خانه میافتد در آن شیرجه میزنند و سکه را مییابند و درحالیکه آن را در دست دارند بالا میآیند. آنها نمیمیرند، حداقل نه بخاطر این قضیه، هر چند هیچ گدای بالای ۱۵ سالی وجود ندارد.
AMIRALI LASHKARPOOR
وقتی به مقصد رسیدند، همهٔ آنها قسم خوردند که پسرم در طوفان غرق شده است. اما او بخاطر عشقی که زمانی بین ما بود، شب هنگام نزد من آمد و حقیقت را به من گفت و استخوان را به من داد.
من به او گفتم کار بدی انجام دادهای جک. او پسرت بود که خوردی.
هنرمند هنردوست
او به سمت دریا رفت درحالیکه جیبهایش پر از سنگ بود و به راه رفتن ادامه داد. او هرگز شنا کردن را یاد نگرفت.
Mohammad Bagheri
اوه مادر، من باید دنیا را ببینم. من باید ببینم که خورشید چگونه در استوا طلوع میکند و رقص شفقهای شمالی را در آسمان قطب تماشا کنم
شاهدخت کتاب ها
من به او گفتم به دریا نرو. گفتم من مادرت هستم. دریا تو را آنگونه که من دوست دارم دوست نخواهد داشت، دریا بیرحم است.
آدرین
اگر بخواهی حرفی بزنی باید فریاد بزنی تا در بین غرش باران صدایت شنیده شود ولی او سخن میگوید و تو فقط گوش میدهی.
" بِـیلـی! "
بعضی میگویند مرده و جسدش در دریا گم شده است و بعضی قسم میخورند که دیدهاند او در آمستردام یک فاحشهخانه باز کرده است.
البته هر دو اینها یک چیز را میرساند و آن این است که دریا او را گرفته است.
گلاویژ
دریا تو را آنگونه که من دوست دارم دوست نخواهد داشت، دریا بیرحم است
جو مارچ
لندن بارانی است. باران کثیفی را از روی ناودانها میشوید و به رودها میبرد و آنها را پر بار میکند. باران بسیار پر سر و صدا است و با صدای چلپ چلوپ و تق تق، تند تند روی پشت بامها میبارد. اگر در ابتدا این قطرات باران تمیز بوده باشند، کافیست با لندن کوچکترین تماسی داشته باشند تا آلودگی و کثافت را دریافت کنند و تبدیل به لجن شوند.
حسین
او به سمت دریا رفت درحالیکه جیبهایش پر از سنگ بود و به راه رفتن ادامه داد. او هرگز شنا کردن را یاد نگرفت.
اقیانوس آرام
ببینم که خورشید چگونه در استوا طلوع میکند و رقص شفقهای شمالی را در آسمان قطب تماشا کنم و مهمتر از همه من باید اقبال خود را رقم بزنم و وقتی این کارها را کردم نزد تو برمیگردم و برایت خانهای میسازم و خدمتکارانی میگیرم و تو خواهی رقصید مادر، آه ما چقدر خواهیم رقصید.
فاطمه ملکی
دریا تو را آنگونه که من دوست دارم دوست نخواهد داشت
Mohsen
مادر، من باید دنیا را ببینم. من باید ببینم که خورشید چگونه در استوا طلوع میکند و رقص شفقهای شمالی را در آسمان قطب تماشا کنم و مهمتر از همه من باید اقبال خود را رقم بزنم و وقتی این کارها را کردم نزد تو برمیگردم و برایت خانهای میسازم و خدمتکارانی میگیرم و تو خواهی رقصید مادر، آه ما چقدر خواهیم رقصید.
Mohsen
آنها استخوانهای پسرم را به دریا سپرده بودند ولی یکی از ملوانها، که همسرم را و مرا بهتر از همسرم میشناخت، استخوانی را به عنوان یادبود نگه داشته بود.
وقتی به مقصد رسیدند، همهٔ آنها قسم خوردند که پسرم در طوفان غرق شده است. اما او بخاطر عشقی که زمانی بین ما بود، شب هنگام نزد من آمد و حقیقت را به من گفت و استخوان را به من داد.
من به او گفتم کار بدی انجام دادهای جک. او پسرت بود که خوردی.
دریا همان شب او را هم گرفت. او به سمت دریا رفت درحالیکه جیبهایش پر از سنگ بود و به راه رفتن ادامه داد. او هرگز شنا کردن را یاد نگرفت
book 🦔 worm
من مادرت هستم. دریا تو را آنگونه که من دوست دارم دوست نخواهد داشت، دریا بیرحم است.
⚖️وکیل بعد از این⚖️
من به او گفتم کار بدی انجام دادهای جک. او پسرت بود که خوردی.
اقیانوس آرام
اگر بخواهی حرفی بزنی باید فریاد بزنی تا در بین غرش باران صدایت شنیده شود ولی او سخن میگوید و تو فقط گوش میدهی.
محمدرضا
او میگوید، "پسرم میخواست دریانورد شود." و تو نمیدانی چه جوابی بدهی، یا چگونه عکسالعمل نشان دهی. اگر بخواهی حرفی بزنی باید فریاد بزنی تا در بین غرش باران صدایت شنیده شود ولی او سخن میگوید و تو فقط گوش میدهی.
AMIRALI LASHKARPOOR
لندن بارانی است. باران کثیفی را از روی ناودانها میشوید و به رودها میبرد و آنها را پر بار میکند. باران بسیار پر سر و صدا است و با صدای چلپ چلوپ و تق تق، تند تند روی پشت بامها میبارد
AMIRALI LASHKARPOOR
باران بسیار پر سر و صدا است و با صدای چلپ چلوپ و تق تق، تند تند روی پشت بامها میبارد. اگر در ابتدا این قطرات باران تمیز بوده باشند، کافیست با لندن کوچکترین تماسی داشته باشند تا آلودگی و کثافت را دریافت کنند و تبدیل به لجن شوند.
هاشمی
و باران مانند اشکهای کسی دیگر روی صورتت جاری میشود.
book 🦔 worm
پسر من سوار یک کشتی طوفانزده شد. او در راه برگشت به خانه بود که دچار طوفان شد. میخواست دستمزدش را برای من بیاورد چون جوانتر از آن بود که پولش را مثل پدرش برای شراب و زن خرج کند. او کوچکترین فرد کشتی بود.
آنها میگفتند که غذای موجود را به عدالت تقسیم میکردند، ولی من حرفشان را باور ندارم. او از آنها کوچکتر بود. بعد از هشت روز در طوفان آنها بسیار گرسنه بودند و اگر هم غذا را تقسیم میکردند به عدالت نبود.
آنها استخوانهای پسرم را یک به یک تمیز کردند و به مادر جدیدش، دریا سپردند
book 🦔 worm
تو دلت میخواهد آن را از او بگیری و به رودخانه بیاندازی تا گداها آن را پیدا کنند. ولی به جای آن از زیر چادر بیرون میآیی و باران مانند اشکهای کسی دیگر روی صورتت جاری میشود.
ن. عادل
آنها استخوانهای پسرم را یک به یک تمیز کردند و به مادر جدیدش، دریا سپردند. او قطره اشکی نریخت و بدون هیچ حرفی آنها را پذیرفت. او بیرحم است.
آدرین
من به او گفتم به دریا نرو. گفتم من مادرت هستم. دریا تو را آنگونه که من دوست دارم دوست نخواهد داشت، دریا بیرحم است.
آدرین
هر چند هیچ گدای بالای ۱۵ سالی وجود ندارد.
محمدرضا
حجم
۶٫۸ کیلوبایت
حجم
۶٫۸ کیلوبایت
قیمت:
رایگان