بریدههایی از کتاب انسان در دو فصل
۴٫۸
(۱۶)
تا کسی به مجموعه نظریهها و عقاید موجود از مسلمین و شرق و غرب مسلح نباشد و تا کسی بنبست مشکلات را تجربه نکرده باشد و نارساییها را در عمل ندیده باشد، نه ضرورت طرح این مباحث را میفهمد و نه تفاوتها و ما به الامتیاز و ما به الاشتراک مطالب را و ناچار بر سطح میلغزد و اگر پیش داوری و قضاوتهای پیش ساخته نداشته باشد و حرفها را به التقاط و انحراف نبندد، ناچار به پرگویی و لفاظی و هیجان پراکنی خواهد بست و دل خویش، راحت خواهد داشت.
Amir Hossine
خلاصه
تربیت بر شناخت و احساس و عمل اثر میگذارد و در این تأثیرها به علم هم خط میدهد، انگیزه و کیفیت کار و طرح جامع را پایه میگذارد و نیازها به تجربه و تجربهها به صنایع ساده و صنایع به جمع بندی علمی و گسترش علوم لازم در این مبادله زنده میانجامد. و تحمیل تخصصها و سنگینی رشتههای علمی کنار میرود. و امتحانها هم به سوی نشان دادن ابتکار و مهارت روی خواهند آورد.
محمد
هر چه در من اثر بگذارد، نشان میدهد که من همان قدر هستم.
خودشناسی یعنی همین جمع بندی و محاسبه؛ که «قَدْرُ الرَّجُلِ عَلی قَدْرِ هِمَّته
mohdiu
ذکر مبناست و رسول ذکر است، قرآن ذکر است، نماز ذکر است و آیات عالم، آیه و نشان و یاد آورند و ذکر هستند. و همین است که بر ذکر تأکید میشود نه بر تلقین، که صبح به صبح جلوی آینه با خودت پنجاه بار حرف بزنی که دیل کارنگی میفرماید من باید این چنین باشم.
mohdiu
انسان با رسیدن به مرحله تسویه و بلوغ نیروها و استعدادهای خود، به ترکیب کاملی دست مییابد
محمدرضا کریمی
عبودیت به سه اصل نیت و سنّت و اهمیت وابسته است و چه بسا من مشغول عبادت باشم ولی عبودیت نداشته باشم که مهمترین کار را در نظر نگرفتهام.
mohdiu
ما اگر در ادبیات داستانی و نمایشی بتوانیم به جای شعارهای سرد و یا تلقینهای پنهان، این احساس برخورد با مشکل و حل مشکل را به کودک و نوجوان بیاموزیم و توقع او را از دیگران به خودش بازگردانیم که دیگران هم بیش از او دستمایهای نداشتهاند، کار نو و ارزندهای را آغاز کردهایم.
کاربر ۱۵۲۱۳۲۷
ما زبان خودمان را گم کردهایم و میخواهیم با زبان دیگران فکری را بگوییم که خیال میکنیم فکر خودمان است. و این شدنی نیست؛ چون هر فکر با زبان خودش طرح میشود.
smoothybook
در هنگام شک، اصول عملیه را دارد. استصحاب، برائت، احتیاط و تخییر قواعدی هستند که در بنبست شک و تردید راهگشا هستند.
کاربر ۴۵۱۵۳۸۰
آیا خیال میکنی کسی که این چنین کار میکند خسته میشود؟ اینها در متن خستگی شروع میکنند. نیروی آنها از وظیفه سرچشمه میگیرد نه از غریزه. اینها در عمل خسته و عمل زده نمیشوند،
کاربر ۴۵۱۵۳۸۰
دین آمده تا به عقل و قلب و تجربه انسان بدهد و بیاموزد و نیامده که از اینها عصا و ردا و دستار بگیرد.
mohdiu
در ادبیات داستانی و نمایشی بتوانیم به جای شعارهای سرد و یا تلقینهای پنهان، این احساس برخورد با مشکل و حل مشکل را به کودک و نوجوان بیاموزیم و توقع او را از دیگران به خودش بازگردانیم که دیگران هم بیش از او دستمایهای نداشتهاند
mohdiu
حریتی که مهاجم را حتی اگر در عادتهای کودک رخنه کرده و در ناخودآگاه او نفوذ کرده باشد، بیرون بریزد و این بار تحمیلی را بیندازد و این برگهای زرد را بگذارد تا در او دوباره جوانهها و شکوفهها سبز شوند.
ف.کهن
سرّ این نکته شاید در این باشد که عوامل تزکیه و آزادی انسان، عواملی که انسان را میرهاند و وابستگیها و کنشهای او را برمیدارد، متفاوت هستند؛ بعضیها پیش از تعلیم در انسان هستند و با ذکر بارور میشوند و بعضیها احتیاج به تعلیم و آموزش دارند و با تعلیم رسول در او شکل میگیرند.
Abdul_mahdi
حذر آن حالتی است که در هنگام دست زدن به یک سیم برق و یا راه رفتن در روی تیغ و شیشههای شکسته، احساس میکنید. وقتی که میخواهی پس از باران از جایی گل آلود بگذری چگونه دامن را بالا میگیری و آرام آرام حتی با نوک پا حرکت میکنی. چه احساسی داری که لباس تازه آلوده نشود و بر دامن شما گل نپاشد. انذار، این حالت را به دنبال میآورد و این حالت و دقت، عمل را بارور میسازد و عبودیت را شکل میدهد و شهود و تسلیم و تفویض را زمینه میسازد.
Abdul_mahdi
پس رنجهای من شاهدان اندازه وجود من هستند و گواهان صادقی هستند که مرا به خودم نشان میدهند. و اگر من خودم را در مقایسه با اینها جلوتر و بیشتر میدانم، این رنجهای طبیعی، دیگر توجیهی برنمیدارند و به تدریج کنار میروند. گفتم به تدریج، چون آنچه ریشهدار است، به تدریج کنترل میشود و در عمل محدود میگردد. آنچه راحت فهم میشود، به همان راحتی عمل نخواهد شد.
Abdul_mahdi
پس رنجهای من شاهدان اندازه وجود من هستند و گواهان صادقی هستند که مرا به خودم نشان میدهند. و
ketab baz**
سنگ نمیتواند بالا برود مگر به اندازهای که نیرو پشت سرش باشد. اما آنچه که ریشه دارد، رشد میکند و حتی سنگ و خاک و آسفالت را کنار میزند.
ما اگر سنگ باشیم، به اندازه فشاری که پشت سرمان است حرکت میکنیم
ketab baz**
ما اگر سنگ باشیم، به اندازه فشاری که پشت سرمان است حرکت میکنیم، اما اگر همچون گیاه و همانند زرع روییدیم و ریشههای محکم و ثابت به دست آوردیم، دیگر از خاک سر بر آسمان میساییم؛ که «أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَ فَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ. و مدام برگ و بار میآوریم؛ «تُؤْتِی أُکلُهَا کلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا.
Abdul_mahdi
اگر ما بتوانیم به جای این خصلتها و ارزشها، شخصیت و حریت و تفکر را در کودک پایه بگذاریم کار بزرگی کردهایم؛ شخصیتی که کودک را در برابر هجومها مسلط کند و به دیگران اجازه ندهد که به جای او تصمیم بگیرند و با دستور و یا نصیحت و دلسوزی بر او تحمیل کنند. و حریتی که مهاجم را حتی اگر در عادتهای کودک رخنه کرده و در ناخودآگاه او نفوذ کرده باشد، بیرون بریزد و این بار تحمیلی را بیندازد و این برگهای زرد را بگذارد تا در او دوباره جوانهها و شکوفهها سبز شوند. و تفکری که بتواند لباس تازهای برای او دست و پا کند و اندام عریان او را بپوشاند.
میثم
همان طور که نقطه ضعفهای کودک او را ذلیل میکند، نقطه ضعفهای مربی هم او را ناتوان میسازد و کودک باهوش را بر او مسلط مینماید. هنگامی که پدر و مادر و یا مربی از فریاد کودک و یا آبروریزی او و یا امساک از خوردن و نوشیدن او و یا از قهر و بیاعتنایی او عاجز میشوند، نمیتوانند توقع کنترل و یا تربیت کودک را داشته باشند؛
میثم
گذشته از نقطه ضعفها و علاقهها و نفرتهای مقطعی و موقّتی کودک، میتوان در او از احساسات و عواطف عمیقتری استفاده کرد. احساس تقلید و یا رقابت و یا ترس و عشق و یا مقبولیت و یا مسئولیت و شخصیت و یا همدردی و همکاری و یاترحم و یا غرور او میتواند راه نفوذ مناسب و روش جذب خوبی باشد، به شرط این که با این عوامل فقط خصلتها و حالتها را منتقل نکنیم و شخصیت و حریت و تفکر را به کودک هدیه کنیم. و به شرط این که تقلید همراه خشونت و رقابت به تحقیر نینجامد واز هر کدام از این عواطف به اندازه و در هنگام مناسب استفاده بشود.
این دو شرط، شرطهای اساسی و مهمی هستند.
میثم
به خاطر ناهماهنگی این دو خصلت رونده و ایستاست. یکی در راه ایستاده و صدّ راه کرده و دیگر میخواهد حرکت کند. «قتال فی سبیل الله» این نکته را دارد. اینها که در راهند و در صراطند با آنها که ایستادهاند درگیرند؛ که ایستادن در این کاروان پویا، کمتر از عقب گرد نیست.
میثم
اخلاق اسلامی پیش از آن که بتها را از دست بیرون بیاورد، از دل بیرون میکند و پیش از آن که حالتهای خوش و کارهای شیرین را در دل بنشاند، انسان را به ذلّتی باطنی میرساند که غرور و رضایت و توقع را در او میشوراند که در دعای مکارم است:
«لاتُحْدِثْ لِی عِزّآ ظاهِرآ إِلّا أَحْدَثْتَ لِی ذِلَّةً بَاطِنَةً عِنْدَ نَفْسِی بِقَدَرِهَا.
میثم
خلاصه
تربیت بر شناخت و احساس و عمل اثر میگذارد و در این تأثیرها به علم هم خط میدهد، انگیزه و کیفیت کار و طرح جامع را پایه میگذارد و نیازها به تجربه و تجربهها به صنایع ساده و صنایع به جمع بندی علمی و گسترش علوم لازم در این مبادله زنده میانجامد. و تحمیل تخصصها و سنگینی رشتههای علمی کنار میرود. و امتحانها هم به سوی نشان دادن ابتکار و مهارت روی خواهند آورد.
میثم
حریتی که مهاجم را حتی اگر در عادتهای کودک رخنه کرده و در ناخودآگاه او نفوذ کرده باشد، بیرون بریزد و این بار تحمیلی را بیندازد و این برگهای زرد را بگذارد تا در او دوباره جوانهها و شکوفهها سبز شوند.
ف.کهن
تدبیرها و دقتهای مربی و مشورت با کودک و واگذار کردن مسئولیتها و چشمپوشی از ضعفهای ناخواسته آنها و تو سری نزدن و حتی کوچک جلوه دادن خسارت و ضررهای وارده از ناحیه کودک میتواند شهامت اقدام و شخصیت برخورد و قدرت تحمل مسئولیتها و تصمیم جبران شکستها و ضعفها را در کودک زنده کند و همان طور که گذشت میتواند راز شخصیت و حریت و تفکر را به کودک بیاموزد و او را در برابر هجوم دیگران واکسینه کند و مصونیت ببخشد.
Abdul_mahdi
مسأله این نیست که مسائل بد مطرح شدهاند، بر فرض خوب هم مطرح بشوند، مگر ظرف وجودی کودک چقدر گنجایش دارد و چقدر از دریا برمیدارد، چقدر میتوانی از خون حسین ویا اشک علی برای بچهها حرف بزنی؟
Abdul_mahdi
رنجهای من شاهدان اندازه وجود من هستند و گواهان صادقی هستند که مرا به خودم نشان میدهند.
nedaabadi
پس رنجهای من شاهدان اندازه وجود من هستند و گواهان صادقی هستند که مرا به خودم نشان میدهند. و
ketab baz**
حجم
۵۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۵
تعداد صفحهها
۱۰۰ صفحه
حجم
۵۱٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۵
تعداد صفحهها
۱۰۰ صفحه
قیمت:
۲۵,۰۰۰
تومان