بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب نامه های بلوغ | طاقچه
تصویر جلد کتاب نامه های بلوغ

بریده‌هایی از کتاب نامه های بلوغ

دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۶از ۱۰۸ رأی
۴٫۶
(۱۰۸)
خداوندا! اگر به اندازه‌ای که تو از من می‌دانی، من از خودم می‌دانستم، بر خودم نمی‌بخشیدم.
فانوس
آنچه از تو می‌خواهند، عمل نیست، که سعی است
Mahdi
بابا! در این نکته تأمل کن، ببین در برابر آنچه به‌دست می‌آوری، چه از دست می‌دهی. در این محاسبه، خودت را در نظر بگیر. تمام باخت ما از این‌جاست که خودمان را به حساب نمی‌آوریم! فقط حساب می‌کنیم چه به‌دست آورده‌ایم و نمی‌بینیم چه از دست داده‌ایم.
باران
حکیم (سقراط) در جواب شماتت آن دشمن ـ که او را به پدرش سرزنش کرده بود ـ گفت: تو به پدرانت افتخار می‌کنی؛ اما من، فرزندانم به من افتخار خواهند کرد. تو پایان افتخارات گذشته هستی و من آغاز فردا...
چڪاوڪ
دل آدمی، بزرگ‌تر از این زندگی است. و این، راز تنهایی اوست. او چیزی بیش‌تر از تنوع و عصیان را می‌خواهد. او محتاج تحرّک است و حرکت، با محدودیت سازگار نیست، که محدودیت‌ها، عامل محرومیت و تنهایی ماست.
آرام
هر کس، از نقطه ضعف‌هایش ضربه می‌خورد و با تعلّق‌هایش به اسارت می‌رود.
فانوس
سعی کن با آنچه یافته‌ای زندگی کنی و با شکر، باعث زیادی نعمت معرفت خود گردی؛ چون در حدیث است: «مَنْ عَمِلَ بِما یعْلَمُ، عَلَّمَهُ اللّه ما لَمْ یکنْ یعْلَم»؛ کسی که به آنچه آموخته، عمل کند، خدا به او، آنچه را که نمی‌توانست بیاموزد، می‌آموزاند.
امیری حسین
تمامی هستی به تو منتهی می‌شود و تو باید به خدای هستی منتهی شوی
باران
خدا را بر تمامی لطف‌ها و عنایت‌هایش، در هر شکلی که هست، سپاس‌گزارم؛ وَ لَهُ الْحَمدُ عَلی ما اَنْعَمَ.
چڪاوڪ
قورباغه‌ها، بی‌اعتنا به وسعت هستی در کنار باتلاق‌ها با دست‌های بلندشان، با کثافت‌ها پیمان بسته‌اند. به گِل‌ها و کرم‌ها قانع هستند. سوسک‌ها برایشان ترانه می‌خوانند. قورباغه‌های مست سرشار از شادی و خیال روی دو پا نشسته شکسته، شکسته می‌خوانند. این‌جا بهشت ماست. این‌جا بهشت‌برین است.
امیری حسین
تا از کسانی باشی که او به تو مباهات کند و در ملأ اعلی، از تو به نیکی نام ببرد و در میان ملائکه ذکر تو جاری شود، که مجلس‌های دنیا کوچک است و برازنده نیست و جمع انسان‌ها و ذکر آن‌ها کافی نیست.
پرستو
آن‌طور زندگی کن که «مرگ»، مزاحم «زندگی» تو نباشد! و آن‌گونه بمیر، که زندگی ساز باشی!
محمدرضا میرباقری
نعمت‌ها به خاطر ارزش و بهایشان، مورد هجوم شیاطین هستند و وسوسه‌ها و موانع در آن‌ها بسیار است و انحراف‌ها و اشتباه‌ها و اختلاف‌ها هم بسیار؛ که شیطان به اندازه‌ی ارزش نعمت‌ها، در آن‌ها وسوسه دارد و تو می‌توانی در هر کاری از مقدار وسوسه‌ی شیطان، ارزش و اهمیت آن را حدس بزنی
چڪاوڪ
این راه را، حسین با سر رفته، تو چگونه می‌خواهی با غرور و بی‌اعتنایی و با خور و خواب و ولنگاری به انجام برسانی؟
zahra arsham
مؤمن عاشق، این‌قدر فرصت سرگرمی ندارد.
باران
دل آدمی، بزرگ‌تر از این زندگی است. و این، راز تنهایی اوست.
محمدرضا میرباقری
موقعیت‌ها مهم نیستند و شرایط مهم نیستند؛ وضعیت ما و طرز برخورد ما، اهمیت دارد
bahari.@ra
زندگی سخت نیست، اگر بتوانیم با سختی‌ها راحت باشیم و از رنج‌ها بهره برداریم. و این همان جمله‌ی کوتاه است که در تفسیر سوره‌ی کوثر آمده: موقعیت‌ها مهم نیستند و شرایط مهم نیستند؛ وضعیت ما و طرز برخورد ما، اهمیت دارد؛ چون برخورد خوب، می‌تواند در شرایط بد، کارگشا باشد.
takhtary
من امیدوارم تو فرزند همّت خود باشی
باران
در بطن تاریکی، چراغ‌ها بارور می‌شوند. و همین بشارت برای تو بس، که از ظلمات نترسی، که هدایت خدا، در متن گمراهی جلوه‌ها دارد؛ «وَ اِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفی ضَلالٍ مُبینٍ». در این بشارت، سرّ بزرگی است که می‌تواند غربت و تنهایی تو را ـ اگر خدا در دلت مشعلی روشن کند و در سینه‌ات نوری برافروزد ـ به انس و تولید بیش‌تر منتهی سازد تا پس از تولّدت، عقیم نمانی.
آرام
تو یک بار از مادر متولّد شدی و این بار باید از خودت بیرون بیایی؛ از نَفس، از غریزه‌ها، از عادت‌ها متولّد شوی؛ که عیسی می‌گفت: «لا یلِجُ فِی الْمَلَکوتِ مَنْ لایولَدُ مَرَّتینِ»؛ کسی که دو بار متولّد نشود، به ملکوت خدا راهی ندارد.
آرمین
۱ ـ شروع خوب کافی نیست، استمرار و ادامه‌ی خوب مهم است. در آغاز و در شروع هر حرکتی، به‌خاطر انفجار و آزادی نیرو و یا همراهی و رقابت یاران و یا راحتی و سراشیبی راه و یا لذّت جدید بودن و تازگی کار، شور و سرعت، زیادتر از دقّت و نظارت و بررسی است. اما در طول زمان، با خستگی طبیعی و یا حضور و ظهور موانع و برخورد با کاستی‌ها و اشتباه‌ها و برخوردهای غلط و یا نامطلوب، افت انگیزه و ضعف اراده، به ناتمانی عمل‌می‌انجامد.
saeed
اگر تو به اندازه‌ای که به اتاق‌ها و دستشویی‌هایت می‌رسی، به دلت و به خودت سر می‌کشیدی، دل تو و سینه‌ی تو، طور سینا بود!
آرمین
تو با شناخت ارزش خودت و با مقایسه‌ی محرّک‌ها و مؤثرهایی که تو را همیشه راه می‌اندازند و شاد و یا رنجور می‌کنند، با قدر و ارزش خودت، در برابر کشش‌هاو حالت‌های طبیعی خودت می‌ایستی و حساب می‌کنی، که چرا خودت را برای این‌هایی که برای تو بوده‌اند، فدا کرده‌ای. و چرا از صبح تا شام، به خاطر آدم‌هایی مثل خودت و یا دنیایی پایین‌تر از خودت، دویده‌ای. انسان با مقایسه‌ی محرّک‌ها با خودش، از بند آن‌ها آزاد می‌شود و بت‌هایش را می‌شکند. و خودشناسی؛ یعنی این‌که تو با این استعداد و امکان، چرا به خاطر دنیای بی‌جان و یا آدم‌ها و فرعون‌ها و طاغوت‌هایی که مثل تو هستند، سوخته‌ای و ساخته‌ای. تو خودت را با تأثیری که از هر چیز احساس می‌کنی، اندازه بگیر و مقایسه کن، که این چیز، ارزش این تأثیر را داشته و یا جهل و غفلت تو، او را بزرگ کرده است.
چڪاوڪ
در آن «شب سیاه» که قلبم، در راه گلویم، ایستاده بود به آن، جلوه‌ی روشنایی، رسیدم. او در گوش صبح‌دم، چنین گفت تو هیچ‌گاه به خودت نمی‌اندیشی. امّا به یک لیوان، بسیار! او در جلوه‌ی طلوع چنین گفت تو «خویشتن» را گم کرده‌ای. گم‌شده‌ی تو، در «تو»، خلاصه می‌شود!
محمدرضا میرباقری
با درک تنهایی، باید بارور شد و زایید و در متن تاریکی، باید ایستاد و نور پاشید؛ که آن درک، زاینده است و این تاریکی، خواستار نور.
چڪاوڪ
طبیعت، معجزه‌ی مأنوس و معجزه، طبیعتِ مجهول و نامأنوس است.
چڪاوڪ
خودشناسی؛ یعنی این‌که تو با این استعداد و امکان، چرا به خاطر دنیای بی‌جان و یا آدم‌ها و فرعون‌ها و طاغوت‌هایی که مثل تو هستند، سوخته‌ای و ساخته‌ای.
محمدرضا میرباقری
پس در این ماه، دنبال رزقی برای فکر و عقل و قلب و روح خودت باش؛ که رزق فکر، خلوت و توجّه و مطالعه و نظر است؛ و رزق عقل، معرفت؛ و رزق قلب، اطاعت؛ و رزق روح، قرب و انس؛ که هر کدام، از کار نیروی سابق تأمین می‌شوند. فکر، رزق عقل را می‌سازد و عقل، رزق قلب را و قلب، رزق روح را.
takhtary
این راه را، حسین با سر رفته، تو چگونه می‌خواهی با غرور و بی‌اعتنایی و با خور و خواب و ولنگاری به انجام برسانی؟
maryam

حجم

۱۸۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۲۶۴ صفحه

حجم

۱۸۰٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۲۶۴ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
تومان