بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب غروب بت‌ها | طاقچه
تصویر جلد کتاب غروب بت‌ها

بریده‌هایی از کتاب غروب بت‌ها

نویسنده:فردریش نیچه
انتشارات:انتشارات آگه
امتیاز:
۴.۱از ۵۱ رأی
۴٫۱
(۵۱)
اگر آدمی برایِ «چرا؟»یِ زندگانیِ خود پاسخی داشته باشد کم‌ـ و‌ـ بیش با هر «چه‌گونه؟»ای می‌سازد
AMiR
آدمیان را از آن‌رو «آزاد» انگاشتند که بتوان دربارهٔ ایشان داوری کرد، که بتوان ایشان را کیفر داد ـکه بتوان ایشان را گناه‌کار شمرد: در نتیجه، هر کرداری را می‌بایست حاصلِ اراده انگارند و بنیادِ آن را در آگاهی بنشانند
misbeliever
دست برداشتن از جنگ یعنی دست برداشتن از زندگی بزرگ... «آرامشِ روح» چه بسا یک بدفهمی ست و بس.
misbeliever
فرمولِ من برایِ شادکامی: یک آری، یک نه، یک خطِّ راست، یک هدف...
AMiR
از درس‌هایِ دانشکده‌یِ جنگِ زندگی. ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ آن‌چه مرا از پای درنیندازد قوی‌تر‌ـ ام می‌سازد.
ツAlirezaツ
از کرده‌هایِ خویش هیچ هراسان مباش و بی‌سرپرستِ شان مگذار! ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ پشیمانی کارِ پسندیده‌ای نیست.
ツAlirezaツ
چه شود اگر که من حقدار بمانم یا نمانم! من هم‌اکنون چه حق‌ها که ندارم! ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ آن‌که امروز از همه بهتر بخندد تا آخر می‌خندد.
AMiR
و سرانجام اندرزی هم برایِ حضراتِ بدبین و دیگر تبهگنان: زاده شدنِ هیچ‌کس دستِ او نیست، امّا این خطا را ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ که گاهی به‌راستی خطا ست ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ جبران می‌توان کرد. شرِّ خود را کم کردن بهترین کاری ست که می‌شود کرد
morteza. p
اهلِ همراهی هستی؟ یا پیشاپیش رفتن؟ یا راهِ خود را رفتن؟... باید بدانی که چه می‌خواهی و این‌که می‌خواهی. چهارمین پرسشِ وجدان.
AMiR
این ماییم که «هدف» را اختراع کرده‌ایم: در حقیقت، هدفی (در عالم) در کار نیست...
محمدرضا راد
غروبِ بت‌ها دیباچه خود را سرزنده نگاه داشتن در گیر‌ـ و‌ـ دارِ یک کارِ دلگیر و بی‌اندازه پرمسئولیت، کم هنری نیست: و البته، چه چیزی ضروری‌تر از سرزندگی؟ کاری که شادمانی در آن دست اندر کار نباشد هرگز درست از آب درنمی‌آید. تنها دلیلِ نیرومندی سرشاریِ نیرو ست. یک ارزیابیِ دوباره‌یِ همه‌یِ ارزش‌ها، پرسش‌نمادی چنین سیاه، چنین گران، که سایه‌ای سنگین می‌افکند بر آن کس که آن را فرامی‌نهد‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ بر آن کس که بارِ سرنوشتِ چنین وظیفه‌ای را بر دوش دارد، و او را هر دم وامی‌دارد که به آفتاب پناه بَرَد و جدیتی گران و بی‌اندازه گران‌بار شونده را از خود بتکاند. در این کار هر وسیله‌ای کارامد است و هر چه پیش آید خوش آید: بالاتر از همه، جنگ.
معراج
یاورِ خود باش تا همه یاور‌ـ ات باشند.
ツAlirezaツ
زن را ژرف می‌انگارند‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ چرا؟ برایِ آن‌که هرگز به ته‌ـ و‌ـ تویِ او نمی‌توان دست یافت. [امّا واقعیت آن است که] زن حتّا سطحی هم نیست.
علی نوری
کرمِ زیرِ پا رفته زیرکی به خرج می‌دهد و دورِ خود حلقه می‌زند تا مبادا دوباره زیرِ پا برود. به زبانِ اخلاق: این یعنی فروتنی.
AMiR
بله؟ بشر همانا یکی از خطاهایِ خداست؟ یا خدا همانا یکی از خطاهایِ بشر؟‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ
hamed kianfar
گاه می‌شود که ما روان‌شناسان [هنگامِ مشاهده]، همچون اسب، از دیدنِ سایه‌مان که در پیشِ‌مان بالا و پایین می‌پرد، رم می‌کنیم. روان‌شناس می‌باید چشم از خود بردارد تا چیزی ببیند.
AMiR
با این منطق است که انقلاب می‌کنند. ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ از حال‌ـ و‌ـ روزِ خود نالیدن هیچ فایده‌ای ندارد، از ضعف است، خواه بدحالیِ خود را به دیگران نسبت دهند خواه به خود ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ که سوسیالیست‌ها کارِ اوّل را می‌کنند و مسیحیان، برایِ مثال، کارِ دوّم را ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ و به‌راستی هیچ فرقی هم ندارد. آن‌چه این‌جا همگانی ست، یا می‌توان گفت چیزِ پیشِ پا افتاده‌یِ آن، آن است که گناهِ دردمندیِ ایشان می‌باید به گردنِ کسی باشد ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ کوتاه سخن، دردمند شهدِ انتقام را دوایِ دردِ خود می‌داند.
morteza. p
از زنی که خصلت‌هایِ مردانه داشته باشد باید گریخت. زنی که خصلت‌هایِ مردانه نداشته باشد خود می‌گریزد.
علی نوری
این‌که می‌باید با غریزه‌ها جنگید ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ نسخه‌ای ست که تباهی‌زدگی می‌دهد: [به‌عکس]، تا زمانی که زندگی می‌بالد، سعادت برابر است با غریزه.
AmirHossein
پیشاپیش می‌دوی؟ ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ کار‌ـ ات شبانی ست یا چیزی جز همگان‌ای؟ موردِ سوّم این‌که، شاید از گریزندگان‌ای؟... نخستین پرسشِ وجدان.
AMiR
سرخورده می‌گوید. ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ در پیِ مردانِ بزرگ می‌گشتم، امّا آن‌چه یافتم جز بوزینگان آرمانِشان نبود.
AMiR
گوینده همین که زبان باز کرد خود را عامی کرده است. ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ اندرزی برایِ کر‌ـ و‌ـ لالان و دیگر فیلسوفان.
morteza. p
هنگامی که یک اهلِ اخلاق رو به کسی می‌کند و می‌گوید: «می‌باید چنین و چنان باشی!» خود را دست می‌اندازد. زیرا فرد سراپا پاره‌ای ست از سرنوشت، قانونی ست دیگر و ضرورتی دیگر برایِ هر آن‌چه بنا ست بیاید و خواهد آمد. گفتنِ این که «طورِ دیگر باش»، یعنی انتظارِ دیگر شدنِ همه‌چیز، حتّا واپس رفتنِ همه‌چیز
Fereshteh Radmanesh
تا به نیرو نیازمند نباشی هرگز نیرومند نخواهی شد.
AS4438
و سرانجام اندرزی هم برایِ حضراتِ بدبین و دیگر تبهگنان: زاده شدنِ هیچ‌کس دستِ او نیست، امّا این خطا را ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ که گاهی به‌راستی خطا ست ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ جبران می‌توان کرد. شرِّ خود را کم کردن بهترین کاری ست که می‌شود کرد
morteza. p
اهلِ جدل ابزارِ بی‌رحمانه‌ای برایِ زورگویی در دست دارند. با پیروزی در جدل حریف را رسوا می‌توان کرد. جدلگر بر دوشِ طرف می‌گذارَد تا اثبات کند که نادان نیست: او را به جوش می‌آوَرَد و در همان حال دست و پایِ او را [با استدلال] می‌بندد. جدلگر زورِ عقلِ حریف را می‌گیرد.
Fereshteh Radmanesh
خود را جایی درگیر کن که فضیلتِ دروغین به کار نیاید، چنان جایی که آدمی در آن، همچون بندباز بر رویِ بند، یا می‌افتد یا سرِ پا می‌ماند‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ یا راه به بیرون می‌برد.
مهندس
اگر نخواهید سرنوشت باشید و سرسخت، چه‌گونه توانید روزی همپایِ من فتح کرد؟ و اگر سختیِ شما نخواهد برق زند و بدرّد و ببُرَد، چه‌گونه توانید روزی همپایِ من آفرید؟ زیرا آفرینندگان همه سخت‌اند. و سعادت در نظرِ شما این باد که هزاره‌ها را چنان در چنگ بفشارید که موم را. سعادت نگاشتنِ خواستِ هزاره‌ها ست؛ نگاشتنی همچون نگاشتن بر مفرغ، بر سخت‌تر از مفرغ، بر اصیل‌تر از مفرغ. تنها اصیل‌ترینان یکپارچه سخت‌اند. برادران، من این لوحِ نو را بر فرازِ شما می‌نهم: سخت شوید!
Homayoun
یاورِ خود باش تا همه یاور‌ـ ات باشند. [نخستین] اصلِ نوع‌دوستی.
muhammad
از درس‌هایِ دانشکده‌یِ جنگِ زندگی. ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ‌ـ آن‌چه مرا از پای درنیندازد قوی‌تر‌ـ ام می‌سازد.
AS4438

حجم

۳۰۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۱۸۳ صفحه

حجم

۳۰۳٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۶

تعداد صفحه‌ها

۱۸۳ صفحه

قیمت:
۶۵,۰۰۰
تومان