این شاخه از زبان را که عموماً در گفتار رایج است، معمولاً از زبان افرادی میشنویم که اخیراً به دوران رسیده و بعضاً بهطورکلی از دوران سبقت گرفتهاند.
fa bahrami
همیشه آنچه برای خود میپسندیم را برای دیگران هم نپسندیم، چون ممکن است آنچه که مورد پسند ما باشد مورد پسند دیگران نباشد، مثلاً اگر پیراهنی با زمینهٔ بنفش و گلهای ارغوانی را میپسندیم، آن را روز پدر به پدرمان تقدیم نکنیم چراکه به احتمال غریب به یقین، مورد پسند او نیست.
fa bahrami
تست (۲ ـ ۱): عبارت «عص دم یونی بیدنب مَ. ماش بیر. پیدم. سوچ دس میلده. روم بیه بیکلچه.» به چه معناست؟
۱. به هیچ معنایی نیست.
۲. به آن معناست.
۳. عصایی با دستهای حاوی بار الکتریکی، آغشته به دنبه و ماش، یک پیاده رو را طی کرده و سوت زنان دستهایش را به هم میمالد. در روم کلهپاچه نیست.
۴. عصری، دمِ دانشگاه بیا دنبال من. ماشین بیار من پیاده اومدم. سوئیچ دست میلاده. آروم بیا صفحه کلاچ نداره ماشین.
fa bahrami
هرچیزی غیرمستقیمش از مستقیمش بهتر است.
"Shfar"
(مدیونید اگر فکر کنید این مقدمه از ویکیپدیا کپی شده، جداً میگم، مدیونید.)
پسری که الان هستم!!