بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب تیک تاک قدم هات | طاقچه
تصویر جلد کتاب تیک تاک قدم هات

بریده‌هایی از کتاب تیک تاک قدم هات

نویسنده:شهاب مقربین
انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۲از ۱۳ رأی
۴٫۲
(۱۳)
ترکت کردم اما آن‌جا چیزی را جا گذاشته‌ام امانتِ من است نکند خیانت کنی نکند دیگری ببرد ترکت کردم اما آن‌جا تو را جا گذاشته‌ام
یك رهگذر
همچون جنگجویی زخم‌خورده که می‌خواهد برخیزد روی پایی که از یاد برده از دست داده است بازوانم را سخت می‌پیچم گِردِ کسی که رفته از آغوشم
باران
آغوشم را باز کرده‌ام اگر نیایی به مترسکی می‌مانم
sonsky7
چشمم را بر همه بستم همه‌چیز شبیهِ تو شد
باران
سرگردان‌تر از زمینم مداری ندارم دور از تو دورِ تو می‌گردم
باران
بر همهٔ این کلمات تُف این‌ها شاعرانه نیستند می‌خواهم از تو بنویسم
(:Ne´gar:)
پیوسته با خطی که بر همه‌چیز کشیدم هزاربار تصویرِ تو را کشیدم
باران
در انتهای هیچ راهی نبودی سفری می‌خواهم بی‌انتها
باران
پاهای من دو عقربهٔ هرزند زمین‌وزمان را گم کرده‌اند گاهی به عقب برمی‌گردند دنبالِ کسی می‌گردند که بعدها می‌آید
باران
همسایهٔ دیواربه‌دیوارِ منی دیواری بلند بی‌هیچ روزنی
majid
سرانجام روزی در آغوشم می‌گیرد با من درمی‌آمیزد نه نمی‌خواهم خیانت کنم به تو از خاک متنفرم
Ali
دستم را بگیر دارم گم می‌شوم دوباره بچه شدم
(:Ne´gar:)
آغوشم را باز کرده‌ام اگر نیایی به مترسکی می‌مانم
(:Ne´gar:)
میان‌مان دیواری نکشیدی برمی‌گردم پیشَت زخمی از میانِ سیم‌های خاردار
|ݐ.الف
تبعید به سرگردانی شدم
باران
اگر دری میانِ ما بود می‌کوفتم درهم می‌کوفتم اگر میانِ ما دیواری بود بالا می‌رفتم پایین می‌آمدم فرو می‌ریختم اگر کوه بود دریا بود پا می‌گذاشتم بر نقشهٔ جهان و نقشه‌ای دیگر می‌کشیدم اما میانِ ما هیچ نیست هیچ و تنها با هیچ هیچ کاری نمی‌شود کرد
farnaz Pursmaily
همچون جنگجویی زخم‌خورده که می‌خواهد برخیزد روی پایی که از یاد برده از دست داده است بازوانم را سخت می‌پیچم گِردِ کسی که رفته از آغوشم
Zeee Zade
دستِ من نبود ابری انبوه بودم دور و اندوه‌بار فاصله‌ها را چگونه طی می‌کردم قطره قطره تا گونه‌های تو هوا که صاف شد گونه‌ات را نسیمی نوازش کرد دستِ من نبود
باران
عقربهٔ من سال‌ها را شماره می‌کرد دورِ تو می‌گشت گردشی این‌همه طولانی تو را خسته کرد مرا پیر
باران
ساعت خوابیده است خواب می‌بیند عقربه‌ها به‌هم رسیده‌اند و آرام‌اند
Zeee Zade
عقربهٔ من سال‌ها را شماره می‌کرد دورِ تو می‌گشت گردشی این‌همه طولانی تو را خسته کرد مرا پیر دیر شد با آن‌ها رقصیدی
|ݐ.الف
سرانجام روزی در آغوشم می‌گیرد با من درمی‌آمیزد نه نمی‌خواهم خیانت کنم به تو از خاک متنفرم
Zeee Zade

حجم

۲۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۶۰ صفحه

حجم

۲۷٫۴ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۶۰ صفحه

قیمت:
۱۳,۰۰۰
۶,۵۰۰
۵۰%
تومان