بریدههایی از کتاب خوراک و تاریخ
۴٫۳
(۶)
چیزی به نام تاریخ بشر وجود ندارد، آنچه وجود دارد تاریخهای چهرههای گوناگون بشر است.
کارل پوپر
mhzm
واژهی Evolution در زبانهای اروپایی و در زیستشناسی به معنای دگرگونی تدریجیِ بدون قصد و هدفِ جانوران است در درازنای میلیونها سال و در نتیجه پیدایش گونههای جانوری جدید. این مفهوم در سدهی نوزدهم و در کتاب خاستگاه گونهها به کار گرفته شد و دریچهی یکسره نویی در شناخت انسان از خود و طبیعت در برابر انسان گشود. ولی این مفهوم که در شصت هفتاد سال گذشته به ایران رسید، به دلیلهایی که جای شرحشان در این یادداشت نیست، بهغلط «تکامل» ترجمه شد که نقض غرض و درست خلافِ ایدهی نویسندهی کتاب پیشگفته است. این معادل سبب کژفهمیهای جدّی شده است، زیرا با رو به کمال رفتن و تکامل یافتن یکسره بیگانه است. در تلاش برای یافتن معادلی درخورِ این مفهوم، از جمله فرهنگستان ایران واژهی «فرگشت» را پیشنهاد کرده است،
mhzm
کارِ خوراک در تاریخ تنها این نبوده که شکمها را سیر کند. خوراک کاتالیزاتورِ دگرگونی اجتماعی، رقابتِ ژئوپُلیتیکی، پیشرفتِ صنعتی، درگیریهای نظامی و توسعهی اقتصادی بوده است
mhzm
چرخش مردم از شکارگری و گردآوری خوراک به کشتِ زمین یکی از دیرینهترین و پیچیدهترین و مهمترین پرسشهای تاریخ بشر است. این چرخش رازآمیز است زیرا روزگار انسان را از لحاظ خوردوخوراک و بسیاری جنبههای دیگر بدتر کرد. این است که یکی از انسانشناسان رویآوری انسان به کشاورزی را «بدترین خطا در تاریخ بشر» خوانده است.
شکارورزی و گردآوری خوراک بسیار از کشاورزی لذتبخشتر بودند. انسانشناسان امروزین که چندی با بازماندهی گروههای شکارگر گردآورنده گذراندهاند گزارش میدهند که این مردم حتا در پهنههای ناچیزی که ناگزیر به زیستن در آنها شدهاند، به نسبت وقت اندکی به گردآوری خوراک میگذرانند بسی کمتر از وقتی که لازم است تا همان مقدار خوراک از راهِ کشاورزی به دست آید.
A L I
که گمان میرفت انسان را از طاعون محفوظ نگه میدارند، مهمترینشان ادویه بودند که خواصی نیمهجادویی و تندییی عطرآگین و کاربُردِ دارویی طولانییی داشتند. دکترهای فرانسوی آبِ گوشت با چاشنی فلفل و زنجفیل و میخک تجویز میکردند. گمان میکردند هوای آلوده باعثِ طاعون است، برای همین به مردم میگفتند چوبهای خوشبو بسوزانند و توی خانههاشان گلاب بپاشند و بیرون که میروند معجونِهای فلفل و گلبرگ و دیگر خوشبوکنندهها را با خود ببرند. نویسندهی ایتالیایی جیووانی بوکاچیو مینویسد «مردم در خیابان گیاهان یا گلها یا انواع ادویه درمشت داشتند و دمادم بوشان میکردند.» با این کار هم بوی مردهها و میرندهها به مشام نمیرسید
amir
شاید بگویید این کار به زحمتش میارزیده، چون مردم دیگر نگران کمخوراکی و قحطی نبودند. با اینهمه، گویا شکارگران گردآورندگان بسی از کشاورزان نخستین تندرستتر بودهاند. بازماندههای باستانشناسی نشان میدهند که کشاورزان بیش از شکارگران و گردآورندگان به فرسودگی مینای دندان دچار میشدهاند. این بیماری در پی سایشِ با فشارِ دندانها برای خُرد کردن خوراکیها پدید میآید. خوراکِ کشاورزان به تنوع و تعادلِ خوراکِ شکارگران و گردآورندگان نیست. بوشمنها به جای اینکه به یکچند محصول اصلی پشتگرم باشند، نزدیک به هفتاد و پنج جور گیاهِ خودرو میخورند. غلات کمکالری نیستند، ولی همهی موادّ غذایی لازم را ندارند.
محمد طاهر پسران افشاریان
برای همین هم کشاورزان از شکارگران گردآورندگان کوتاهتر بودند؛ و این از روی بازماندههای چندین اسکلت و مقایسهی سنّ «دندانی» با سنّ «اسکلتی»، که از روی طولِ استخوانهای دراز تعیین شده، به دست آمده است. سنّ اسکلتی کمتر از سنِّ دندانیست و همین خود میرساند که بدی خوردوخوراک از رشد جلوگیری کرده است. اسکلتهایی که از یونان و ترکیه به دست آمدهاند گویای آناند که در پایان واپسین عصر یخبندان، حدود 14000 سال پیش، میانگین قدِّ مردان شکارگر گردآورنده 173/5 و زنان 163/5 سانتیمتر بوده است. در 3000 پ. م. و پس از کشاورز شدن انسان، میانگین قدِّ مردان 157/5 و زنان 150 سانتیمتر شده بود. امّا در روزگار کنونی انسان بلندای شکارگران گردآورندگان را بازیافته است، آن هم فقط در ثروتمندترین بخشهای جهان. یونانیان و ترکهای کنونی هنوز از نیاکان عصر سنگشان کوتاهترند.
محمد طاهر پسران افشاریان
حجم
۶۷۰٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۳۱ صفحه
حجم
۶۷۰٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۲۳۱ صفحه
قیمت:
۵۱,۰۰۰
۲۵,۵۰۰۵۰%
تومان