بریدههایی از کتاب خودمردمنگاری هویت دانشگاهی: چگونه هویت انسان ایرانی به عنوان پژوهشگر یا انسان دانشگاهی شکل میگیرد؟
۵٫۰
(۴)
اگر قرار باشد مهمترین تجربه زندگی آموزشی و پژوهشیام را در یک عبارت بنویسم، میگویم یادگیری واقعی اساتید و پژوهشگران نه با کسب تکنیکها و فنون بلکه از راه درگیری واقعی آنها با فرایند تولید دانش و درعینحال تأمل مستمر در خود به وجود میآید.
Mina
به این میاندیشیدم که چقدر در دوران دانشجویی، از اینکه نمیدانستم چرا باید مباحث علوم اجتماعی بخوانم و بحثهای استادان را گوش دهم، رنج میبردم؛ ازاینرو، هنگامی که خودم بر جایگاه استادی تکیه زدم تلاش کردم تا ضرورت بحثی را توضیح ندادهام، از ارائه آن پرهیز کنم
⠀⠀⠀
توصیف کردن، هنر بزرگی است که بدون آن نمیتوان سخنی گفت و اندیشهای را پرورش داد.
Mina
همانطور که ما برای ادامه حیات به اکسیژن نیاز داریم، به معنادار بودن زندگی هم احتیاج داریم. نوشتن در حوزه علوم انسانی پاسخگویی به این نیاز انسانی برای من بوده است.
Mina
«امر ظاهر، بیشتر از آنچه آشکار میسازد، چیزها را پنهان مینماید»؛
⠀⠀⠀
میخواستم یاداشت کوتاهی برای وبسایتم راجع به تجربههای استادیام بنویسم. پنج شش صفحه که نوشتم دیدم باید برگردم به دوران کودکیام و بگویم یادش بخیر معلممان! بعد دیدم پینوشتها خیلی بیشتر از متن شد. آنها را درآوردم و گفتم انشاءالله روز دیگری درباره دانشگاه مینویسم. ایندفعه درباره تجربههای دانشآموزیام مینویسم. اینطور بود که مقاله تجارب دانشآموزی نوشته شد. ابتدا قصد نداشتم تأثیر مدرسه بر دانشآموزان را توضیح دهم، بلکه میخواستم آنچه از معلمانم الهام گرفتهام را توضیح دهم، اینکه چطور به معلمی علاقهمند شدم. بعد جلو که رفتم دیدم دارم درباره مدرنیته حرف میزنم. این بود که به ذهنم رسید روابط مدرسه و مدرنیته را توصیف و تحلیل کنم. میخواهم بگویم ما در فرایند نوشتن تخیلمان فعال میشود، ایدهها را پیدا میکنیم و به آنها انسجام میدهیم و لذت را تجربه میکنیم.
⠀⠀⠀
در همه نوشتههایم این تجربه را داشتهام که ایدهها موقع نوشتن شکل گرفتهاند. پیش از نوشتن نمیدانستم چنین ایدهای دارم.
Mina
ه این میاندیشیدم که چقدر در دوران دانشجویی، از اینکه نمیدانستم چرا باید مباحث علوم اجتماعی بخوانم و بحثهای استادان را گوش دهم، رنج میبردم؛ ازاینرو، هنگامی که خودم بر جایگاه استادی تکیه زدم تلاش کردم تا ضرورت بحثی را توضیح ندادهام، از ارائه آن پرهیز کنم
⠀⠀⠀
عشق مهمترین جوهر کار فکری اصیل است. مارتین هایدگر در کتاب معنای تفکر چیست؟ مینویسد: «ما تنها قادر به انجام کاری هستیم که آن را دوست داریم.»
Mina
در علوم اجتماعی ایران جایگاه محقق و نویسنده از راههای مختلف حذف میشود. علوم اجتماعی ما سبک و سیاقی سرکوبگرانه در رویارویی با محقق و کنشگر خود دارد. یکی از دلایل کُندی سرعت تحول و پیشرفت آن نیز دقیقاً به این واقعیت تلخ مربوط میشود
پرویز
دو نیروی سرکوبگر اجازه نمیدهند پژهشگران و کنشگران علوم اجتماعی ایرانی با صدای خودشان سخن بگویند: نخست نیروی سرکوبگر بهاصطلاح «عقلانیت علمی جهانی» و دیگر نیروی سرکوبگر «ایدئولوژیهای سیاسی ملی و درونی».
پرویز
بسیاری از محققان اجتماعی ایران به صورت «تاجران حرفهای» و نه انسان دانشگاهی عمل میکنند. این تجار تنها به پول سازمان سفارشدهنده میاندیشند و نه تولید دانشی که مسئلهای حل کند، یا دیدگاهی مطرح سازد یا به درد روشنگری جامعه بخورد
Mina
متنی مؤلف دارد که بتوان از سبک نوشتار یا محتوای آن تشخیص داد نوشته به چه کسی یا کدام جریان اندیشه تعلق دارد. بسیاری از نوشتههای علمی پژوهشی امروزی در ایران چنین ویژگیای ندارند
پرویز
این حکایت عمومی شدن آموزش عالی و سهولت راه یافتن به دانشگاه چنان امروز گسترش یافته است که شاید غیر طبیعی بودن آن اصلاً به چشم نیاید.
ツAlirezaツ
اشتباهی که خیلی از محققان و دانشجویان میکنند این است که برای رونق کسبوکارشان به دانشگاه میآیند. این افراد البته میتوانند لیسانس و فوق لیسانس و حتی دکتری بگیرند ولی آن شخصیت علمی تأثیرگذاری مانند مهر محمدی نمیشوند که احترام جامعه علمی خود را برانگیزند. عبدالکریم سروش نقل میکند روزی نزد علامه بزرگوار دکتر سید جعفر شهیدی بودم و از انتشارات انقلاب اسلامی چکی به مبلغ پنجاه میلیون تومان بابت ترجمه کتاب نهجالبلاغه برای ایشان آوردند. انتشارات میخواست به خاطر فروش زیاد کتاب نهجالبلاغه حقالزحمهای به مترجم آن بدهد. علامه شهیدی قراردادی با ناشر نبسته بودند. ایشان چک را نمیپذیرند و میگویند: «من نهجالبلاغه را عاشقانه ترجمه کردم نه کاسبانه».
⠀⠀⠀
یکی از بزرگترین مشکلات ساختاری دانشگاه ایرانی این است که در آن سرمایه اداری و سیاسی اعضای هیئت علمی ارزش و بهای بسیار بیشتری از سرمایه معرفتی و فکری دارد. به همین دلیل بسیاری از اعضای هیئت علمی برای افزودن سرمایه اداری و سیاسی خود تلاش میکنند و نه سرمایه معرفتی و فکری. در این شرایط حتی ارتقای اعضای هیئت علمی نیز تابع سرمایه اداری و سیاسی آنهاست و نه سرمایه معرفتی و فکری.
شما و من میدانیم که شرح و بیان این محیط چنان دشوار و پرهزینه است که این قلم از بیان دقیق و روشن آن عاجز است. همین مقدار میتوانم اظهار کنم که تاکنون تلاش کردهام مانند یک «شورشی محافظهکار» رفتار کنم! یعنی کسی که تلاش میکند با یکی به میخ و یکی به نعل زدن، هم برخی از رسوم رسمی دانشگاه را رعایت کند و هم بسیاری از آنها را زیر پا بگذارد.
⠀⠀⠀
برخی از چیزها از بدیهیاتاند ولی تا زمانی که همین بدیهیات را تجربه نکنیم یا زمینه عینی درگیری آنها را به دست نیاوریم، نمیتوانیم آنها را بفهمیم.
Mina
نوع تلقیای که ما از رشته علمی، علم و رابطه بین محقق و رشته داریم، نقش تعیینکنندهای بر میزان و نوع فعالیتهای پژوهشی و نگارشی ما دارد. برای من علوم اجتماعی چندین معنای متفاوت دارد. شاید شخصیترین تلقیام از این رشته، تلقیای باشد که پیتر برگر از این علوم دارد و آن را «علوم فراغتی» مینامد. من از علوم اجتماعی به عنوان چهارچوبی برای خودشکوفایی و خودبیانگری استفاده میکنم. بیشتر دوست دارم نویسنده باشم تا دانشمند. برای من علوم اجتماعی چیزی شبیه رماننویسی یا نقاشی و موزیک برای هنرمندان است.
Mina
محقق و دانشگاهی بودن، نوعی سبک بودن است. کسانی که این سبک بودن را ندارند و نمیدانند، اگر تمام مهارتهای فنی تحقیق را بیاموزند، تأثیری در خلاقیت واقعی آنها نمیگذارد.
پرویز
ایدئولوژیهای سیاسی ملی و درونی نیز با نفی استقلال علم و دانشگاه تلاش میکند تا هر گونه عقلانیت علمی ضروری برای اندیشیدن را قربانی منافع موقت قدرت سازد
پرویز
این اولین متن فارسی است که محققی ایرانی تلاش میکند تا به نحو نظاممند و روشمند به کمک رویکرد اتواتنوگرافی تجربههای پژوهشی و هویت و زندگی دانشگاهیاش را توضیح دهد.
پرویز
از طرف پدری ما همیشه به این افتخار میکردیم که از نوادگان «ملا احمد فاضل نراقی» از علمای بزرگ شیعه در قرن سیزدهم بودیم. لقب «فاضلی» نیز با توجه به نسبت ما به ایشان است. این وابستگی خونی برای همه ما نوعی «سرمایه نمادین» بود. پدربزرگِ پدرم معروف به اُس (استاد) علیقلی طنزپرداز و شاعری چیرهدست و برخی اشعار و مرثیهها و نوحههایش زبانزد عامه مردم فراهان بود و هست
پرویز
میل من به ایفای نقش روشنفکرانه یعنی ارائه آگاهیها و بصیرتهایی فراتر از مباحث تخصصی صِرف و همچنین پیوند زدن مباحث و علایق روزآمد دانشجویان و جامعه با مباحث درسی، باعث شکلگیری تنشهای شدید بین من و برخی همکارانم در گروه علوم اجتماعی در آن زمان شد. با این اتهام روبهرو شدم که بر خلاف «گفتمان رسمی حاکم» در کلاسهایم صحبت میکنم. اگرچه نهادهای رسمی دانشگاه این اتهام را در نهایت علیه من ناروا دانستند، ولی این اتهام «احساس ناامنی شغلی» در من ایجاد کرد. بعد از آن تا همین لحظه نیز به شکلهای مختلفی من این احساس ناامنی شغلی را تجربه کردهام ولی این احساس اگرچه آزاردهنده و دشوار بود و هست ولی اکنون که به گذشته مینگرم پیامدهای سازندهای برای من داشته است.
⠀⠀⠀
واقعیت این است که وقتی تازه به عنوان عضو هیئت علمی دانشگاه پذیرفته شدم، تنها به دلیل بورسیه بودن، این موقعیت به من تعلق گرفت. همانطور که گفتم در سال ۱۳۶۷ به دلیل کمبود هیئت علمی، دانشگاهها، دانشجویان کارشناسی ارشد را بورسیه میکردند تا بعد از فارغالتحصیلی در خدمت آن دانشگاه فعالیت کنند. اعطای موقعیت استادی بر اساس ارزیابی دانش و مهارت دانشآموختگان نبود. طبیعی است من که آن سالها بسیار جوان بودم باید برای اثبات صلاحیتها و شایستگیهای علمی و آموزشی بسیار تلاش میکردم. بهویژه وقتی در کنار استادان باتجربه و قدیمیتر قرار میگرفتم، نیاز به مطالعه و فراگیری و تولید دانش در من بسیار شدیدتر بود؛ ازاینرو، ناگزیر باید تلاش مضاعفی میکردم تا بتوانم هویت و صلاحیت علمی خود را به عنوان مدرس دانشگاه به همکارانم اثبات کنم؛
⠀⠀⠀
تلاش و سختکوشی من در این مسیر موجب تنش بین من و برخی از همکاران و رقبای دانشگاهی شد. این رقبا نیز سادهترین ابزاری که برای محدود کردن روند فعالیتهای من در اختیار داشتند، زدن اتهام ایدئولوژیک بود. همانطور که پیشتر گفتم این اتفاق رخ داد. در نتیجه من زود دریافتم که اگر بخواهم سختکوشانه و صمیمانه به کار دانشگاهی بپردازم، همواره با این نوع تهدیدهای ایدئولوژیک بعضی همکاران روبهرو خواهم بود.
⠀⠀⠀
باید بتوان علاوه بر گسترش گفتوگوی فکری، زندگی روزمره خود را با فعالیت فکری همخوان و همسو کرد. کسی که پیشهاش کار فکری است باید زندگی روزمرهاش هم همین باشد. آقای دکتر مرتضی منادی استاد دانشگاه الزهرا در مطالعه اتنوگرافیکی در بین اعضای هیئت علمی دانشگاههای ایران نشان میدهند اکثریت اعضای هیئت علمی نتوانستهاند بین روالهای زندگی شخصی و روزمرهشان با هویت رشتهها و فعالیت حرفهایشان همخوانی و پیوند مناسب برقرار کنند. این امر را با تکیه بر عقل سلیم هم میتوان تشخیص داد و تأیید کرد که نمیتوان در طول روز مثل کاسب و بازاری زندگی کرد و بعد ساعتی هم فعالیت نگارشی و پژوهشی در علوم اجتماعی انجام داد.
⠀⠀⠀
خودمردمنگاری روشی است که در آن محقق با تکیه بر تجربههای زیستی و شخصیاش و با کمک مفاهیم علوم اجتماعی، برخی موضوعها و ابعاد زندگیاش را تجزیه و تحلیل میکند. در این روش هدف شرح و توصیف خودزندگینامه محقق نیست، بلکه از خودزندگینامه محقق به عنوان قالب روش شناختی برای توضیح و تفسیر فرهنگ و جامعه استفاده میشود. اتواتنوگرافی را محقق هنگامی که در جامعه خودش مردمنگاری میکند به کار میبرد (Angrosino, ۲۰۰۷, P. ۶۵).
⠀⠀⠀
متنی مؤلف دارد که بتوان از سبک نوشتار یا محتوای آن تشخیص داد نوشته به چه کسی یا کدام جریان اندیشه تعلق دارد. بسیاری از نوشتههای علمی پژوهشی امروزی در ایران چنین ویژگیای ندارند. این نوع نوشتهها هر روز بیشتر و بیشتر و خوانندگان واقعی آنها هر روز کمتر و کمتر میشود. با قاطعیت باید گفت بسیاری از اینگونه مقالات دانشگاهی اگر نگوییم اکثر آنها جز برای ارتقای مرتبه اعضای هیئت علمی دانشگاهها سودمندی دیگری ندارند.
Mina
رهیافت و تخیل چیزی است که به نوشتهها و شخصیت فکری ما هویت و انسجام میبخشد. عدهای از دوستان میگویند که چرا تمام نیرویم را در زمینه یک موضوع واحد متمرکز نمیکنم. به اعتقاد این دوستان تخصص یعنی تمرکز نیروی فکری بر موضوعی واحد. ولی تخصص این نیست که روی یک موضوع مشخص کار کنیم، تخصص همان رویکرد و تخیل است. اگر آن رویکرد را نداشته باشیم حتی اگر روی موضوع خاصی کار کنیم، متخصص نیستیم. رویکرد و دستگاه مفهومی است که تخصص را میسازد.
Mina
شخصی کردن موضوع تحقیق موجب لذتبخش شدن آن میشود. ما وقتی درباره خودمان مینویسیم از آن لذت بیشتری میبریم و حتی به آن عشق میورزیم، زیرا این کار نوعی خودبیانگری و خودتوانمندسازی است.
Mina
حجم
۱۰۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۰۹ صفحه
حجم
۱۰۳٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۶
تعداد صفحهها
۱۰۹ صفحه
قیمت:
۳,۸۰۰
تومان