بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب توطئه بی‌شعورها | طاقچه
تصویر جلد کتاب توطئه بی‌شعورها

بریده‌هایی از کتاب توطئه بی‌شعورها

نویسنده:خاویر کرمنت
انتشارات:نشر تيسا
امتیاز:
۴.۱از ۸ رأی
۴٫۱
(۸)
«نخست باید بین شست‌وشوی مغزی و تیره‌سازی مغز تفاوت قائل شویم. شست‌وشوی مغزی یعنی پاکسازی ذهن از ارزش‌ها و باورهای پیشین، که بتوان آموزه‌های جدید را در آن وارد کرد. این همان کاری است که با اسیران جنگی می‌کنند. اما تیره‌سازی مغز یعنی استانداردها و ارزش‌هایی که برای شما ارزشمند بوده، با زیرکی مغشوش شوند؛ به طوری که ندانید به چه چیزی باید باور داشته باشید و چه کاری باید بکنید. این همان کاری است که بیشعورها با جامعه کرده‌اند.
حسین حایز
کتابچۀ الفبای یک بیشعور با خودتان فکر کنید اگر یک بیشعور خیال‌پرداز بودید که برای دردست‌گرفتن جامعه نقشه کشیده‌اید، یکی از اولین اهداف شما چه بود؟ به‌دست‌گرفتن کل نظام آموزشی از کودکستان تا دانشگاه. چرا که اگر بتوانید یک یا دو نسل را خنگ کنید، بر کل جامعه اثر خواهد کرد. در این صورت: - جوانان از آمادگی لازم برای استخدام برخوردار نمی‌شدند؛ - آمادگی لازم برای هوشمندانه‌رأی‌دادن را پیدا نمی‌کردند؛ - بیش از پیش مستعد اثرپذیری از بیشعورها می‌شدند.
Meloy G
همین الگو در رقص، تئاتر و ادبیات مدرن نیز به چشم می‌خورد. دنیای هنر به تصرف یک مشت بیشعور ابله درآمده که می‌خواهند زهر خود را بریزند. این‌طور به نظر می‌رسد که دنیای هنر تبدیل شده است به جایگاهی برای بیشعورها تا جامعه را به باد انتقاد بگیرند؛ صحنه‌ای که روی آن می‌توانند به تجلیل بدبینی و بخش تاریک طبیعت انسانی بپردازند.
Meloy G
چطور این اتفاق افتاد؟ بیشعورها دور هم جمع شدند و با هم متحد شدند. - آن‌ها به طور پنهانی و بدون اینکه ما خبردار شویم سازمانی را تشکیل دادند که تفرقه و ناآرامی را در جامعه ترویج دهند و به گسترش بیشعوری در هر نهاد مهم انسانی بپردازند. - آن‌ها نظام آموزشی را قبضه کرده‌اند. برنامۀ آموزشی نابود شده، آزادی اندیشه ربوده شده و نوجوانان نگران جان خود در مدارس هستند. - آن‌ها سیاست را قبضه کرده‌اند. از نظر بیشعورها مهم نیست چه حزبی روی کار باشد، مادامی که آن‌ها با افزایش مالیات، کاستن از حقوق قانونی و ترویج نفاق در میان مردم به آن‌ها ستم کنند. - آن‌ها هنر را قبضه کرده‌اند. هنوز هم هنرمندان، موسیقی‌دان‌ها و نویسندگانی هستند که اندیشه‌های خلاق خود را دنبال می‌کنند، اما تأمین سرمایه و حمایت از کارهای هنری تا حد زیادی به دست بیشعورها افتاده است.
حسین حایز
اکنون بیش از هر زمانی زمین آکنده از انسان‌های شرافتمند است، اما هنوز به نظر می‌رسد که زمین دست بیشعورهاست و روزبه‌روز قدرت آن‌ها بیشتر می‌شود.
حسین حایز
انسان‌های شرافتمند آن‌قدر نجیب بودند که نمی‌توانستند با یکدیگر متحد شوند و به نیروی مقتدری تبدیل بشوند. آن‌ها بیشعورها را می‌بخشیدند و با صبر و شکیبایی آن‌ها را می‌پذیرفتند و بیشعورها نیز از این شرایط بهرۀ کافی می‌بردند.
حسین حایز
تا زمانی که صددرصدِ درآمد مردم به‌عنوان مالیات به دولت پرداخت نشود، نمی‌توان از دولت انتظار کارایی و بهره‌وری داشت. می‌دانم که متقاعد کردن مردم به اینکه دولت به این پول نیاز دارد سخت است، اما قبلاً هم کارهای غیرممکن را ممکن کرده‌ایم. دلیلی نمی‌بینم که نتوانیم دوباره آن را انجام دهیم. کافی است به آن‌ها بگویم ما قصد داریم حقوق آن‌ها را به اعانۀ (مستمری دولتی) تبدیل کنیم.
Meloy G
تا زمانی که صددرصدِ درآمد مردم به‌عنوان مالیات به دولت پرداخت نشود، نمی‌توان از دولت انتظار کارایی و بهره‌وری داشت. می‌دانم که متقاعد کردن مردم به اینکه دولت به این پول نیاز دارد سخت است، اما قبلاً هم کارهای غیرممکن را ممکن کرده‌ایم. دلیلی نمی‌بینم که نتوانیم دوباره آن را انجام دهیم. کافی است به آن‌ها بگویم ما قصد داریم حقوق آن‌ها را به اعانۀ (مستمری دولتی) تبدیل کنیم.
Meloy G
«ما هر کاری می‌توانستیم می‌کردیم تا آدم‌هایی که به جلسه‌هایمان می‌آمدند احساس ترس و سردرگمی کنند». به آن‌ها می‌گفتیم شیطان منتظر لحظه‌ای است که کنترل آن‌ها را در دست بگیرد و برای گناهانشان آن‌ها را شکنجه کند. مدام آتش ابدی جهنم را برایشان یادآوری می‌کردیم. می‌گفتیم باید از خدا بترسند، و اگر از کلام خدا، یعنی هر آنچه ما به آن‌ها می‌گوییم، سرپیچی کنند، خداوند به خشم خواهد آمد و آن‌ها گرفتار عذاب عظیم الهی خواهند شد. پس از گذشت مدتی، آن‌ها هم از خدا می‌ترسیدند هم از شیطان، و ما تنها کسانی بودیم که می‌توانستند به آن‌ها اطمینان کنند. آن‌ها چاره‌ای جز اطاعت از ما نداشتند.
Meloy G
البته این فقط کارهای مقدماتی ما بود. برای اینکه آن‌ها را بردۀ خود کنیم، باید وعدۀ چیزی بیش از محافظت در برابر این شرایط وحشتناک به آن‌ها می‌دادیم. طعمه‌هایی که باعث ماندن آن‌ها در کنار ما می‌شد پول و شفا بود. به آن‌ها می‌گفتیم که در برابر هر ۱۰ دلاری که در راه خدا به ما پرداخت می‌کنند، خداوند ۱۰۰۰ دلار به آن‌ها بازمی‌گرداند. البته این ارقام همگی ساختگی بودند، اما به مذاق گناهکاران حریص خوش می‌آمد.
Meloy G
- وقتی بانک‌ها مبلغی در حدود ۲۴ دلار یا بیشتر، از بابت چک برگشتی، از مشتریان خود هزینه می‌گیرند، درحالی‌که هزینۀ انجام کارهای آن کمتر از دو دلار است؛ و سپس به‌خاطر زحمتی که افتاده‌اند گله و شکایت می‌کنند، آیا آن‌ها را باید انسان‌های خردمند و صادق نامید؟ یا اینکه در حال مخفی کردن رفتارهای افتضاح‌آمیزشان با هاله‌ای از دودی به رنگ قهوه‌ای بیشعوری هستند؟
Meloy G
وقتی درمان، به‌جای هدایت بیمار به‌سمت حل مشکل، چیزی جز تأیید دلسوزانۀ رنج‌های او نیست، اطمینان داشته باشید که پای بیشعورها در میان است. همچنین هنگامی که «حمایت از بیمار» به معنی کمک به او در یافتن توجیه بهتری برای ناله‌هایش است، یقین داشته باشید که دست بیشعورها در کار است. تقریباً این‌گونه به نظر می‌رسد که روان‌شناسی مدرن راهی است برای اینکه به مردم آموزش بدهند چگونه به بیشعورهای بهتری تبدیل شوند.
Meloy G

حجم

۱۶۰٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۷۶ صفحه

حجم

۱۶۰٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۷۶ صفحه

قیمت:
۶,۱۰۰
تومان