بریدههایی از کتاب عشق در سال های وبا
۳٫۶
(۵۹)
عشق علائمیهمچون بیماری وبا دارد!»
زینب آذرگشب
ما مردها اسیر عقاید و افکار قدیمیمان هستیم، اما یک زن اگر تصمیم بگیرد حتی خداوند توانا هم نمیتواند مانعش بشود. اصول اخلاقی را نادیده میگیرد. او تمام قلعههای نظامی را به هم میریزد تا به هدفش برسد.»
نیتا
فقط وقتی قرار است چیزی برای فروش داشته باشی باید زبانش را بلد باشی وگرنه موقع خرید هرطور حرف بزنی همه حرفت را میفهمند.
نیتا
ازدواج کردن اختراعی غیرمفید بود که فقط ترس از خدا آن را حفظ میکرد در غیر این صورت کنار هم خوابیدن دو فرد بیگانه از دو جنس مخالف در یک بستر و درحالی که هیچ نقطهٔ مشترکی ندارند و تفاوت فرهنگیشان مانند زمین و آسمان است برخلاف همهٔ اصول علمی و عقلی است.
نیتا
اصلاً فکرش را هم نمیکرد که کنجکاوی از حیلههای خطرناک عشق باشد.
Arash
کنجکاوی از حیلههای خطرناک عشق باشد.
زینب آذرگشب
«کاش هر کس از دنیا میرفت، وسایلش را هم با خود میبرد.»
shina khosravi
هیچچیز به اندازهٔ عشق در این دنیا مشکل نیست.
Arash
«ما مردها اسیر عقاید و افکار قدیمیمان هستیم، اما یک زن اگر تصمیم بگیرد حتی خداوند توانا هم نمیتواند مانعش بشود. اصول اخلاقی را نادیده میگیرد. او تمام قلعههای نظامی را به هم میریزد تا به هدفش برسد.»
Arash
«همهٔ ما ویژگیهایی خاص برای خود داریم که خیلی از آنها خواسته یا ناخواسته مورد استفاده قرار نمیگیرند تا زمانی که بمیریم و به خاک تبدیل شویم.»
Arash
جوان و خام بود و نمیدانست که کار قلب این است که خاطرات خوب را حفظ کند و تصاویر ناخوشایند را به گوشهای از ذهن براند.
اصلاً همین نسیان است که به ما کمک میکند تا زندگی کنیم...
نیتا
عشق در هر زمان و مکان هم باز عشق است و هرقدر به مرگ نزدیکتر شوی شرارهٔ آتش آن روشنتر و سوزانتر خواهد شد.
نیتا
من شک ندارم که شهر بسیار با معرفتی داریم. چون بیش از چهار قرن است که گذشتگانمان و ما همه سعی خود را کردهایم که آن را نابود کنیم اما او همچنان سرپا ایستاده و ما را در دل خود جای داده است.
امیر
از آن شب به بعد هر سایه محوی که ممکن بود میان آنها کدورت ایجاد کند از بین رفت و درنهایت فلورنتینو متوجه شد که یک مرد میتواند تنها دوست یک زن باقی بماند بدون هم بستر شدن.
parisa kh74
حواست را جمع کن چون قلب آنها لبریز از شن و ماسه است.
Arash
شرافت همیشه بالاتر از جنگ و سیاست است.
هوچیگر
زنها نیز گاهی مثل مردها میشوند با همان الهامها، نیازها و لغزشهای بدون عذاب وجدان
Arash
تنها زمانی از مرگم متأسف خواهم شد که برای عشق نمرده باشم.
فاطمه
برخلاف آنچه دیگران تصور میکنند، من ثروتمند نیستم و فقیری هستم که پول زیادی دارم. پول داشتن با ثروتمند بودن فرق دارد.
امیر
زنها پس از ده سال زندگی مشترک، هفتهای سه بار قاعده میشوند
نیتا
«اتاقهای قلب یک آدم بیشتر از اتاقهای یک فاحشه خانه است.»
shogun
انسانها تنها از مادر متولد نمیشوند و میتوانند چند بار در طول زندگی متولد شوند و تصمیم درست بگیرند
فاطمه
اعتقاد داشت فقط وقتی قرار است چیزی برای فروش داشته باشی باید زبانش را بلد باشی وگرنه موقع خرید هرطور حرف بزنی همه حرفت را میفهمند.
امیر
آن دستهای که بر بیماریشان غلبه میکردند و سلامتیشان را به دست میآوردند با کلی هدیه بین مردم برمیگشتند و آنها را تقسیم میکردند، انگار میخواهند با دادن این هدایا از زنده ماندنشان طلب بخشش کنند.
امیر
جوان و خام بود و نمیدانست که کار قلب این است که خاطرات خوب را حفظ کند و تصاویر ناخوشایند را به گوشهای از ذهن براند.
Arash
عشق در هر زمان و مکان هم باز عشق است و هرقدر به مرگ نزدیکتر شوی شرارهٔ آتش آن روشنتر و سوزانتر خواهد شد.
Arash
«فکر میکردم او فرد معتقدی بود!»
دکتر نگاهی به او کرد و گفت: «هرچند که این مسائل بین خود فرد و خدایش است اما او یک معتقد بیخدا بود!»
آسمان شب
گفت: «فکر میکردم او فرد معتقدی بود!»
دکتر نگاهی به او کرد و گفت: «هرچند که این مسائل بین خود فرد و خدایش است اما او یک معتقد بیخدا بود!»
محدثه
این شهر همه یأس و ناامیدی و مرگ است که تنها نقاب زیبایی از امید داشت.
Fateme Soltani
یکبار برایش دمنوش گل بابونه آوردند، پس از این که چشید آن را کنار گذاشت و گفت: «این که طعم پنجره میدهد.»
فرمینا و خدمتکاران بسیار تعجب کردند چون تا پیش از آن کسی پنجره پخته نخورده بود اما هنگامی که کمی از آن را چشیدند با هم گفتند: «بله! طعم پنجره میدهد.»
anis maysami
حجم
۵۲۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۵۹۲ صفحه
حجم
۵۲۷٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۵۹۲ صفحه
قیمت:
۹۵,۰۰۰
تومان