بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب اردوگاه عنبر | طاقچه
تصویر جلد کتاب اردوگاه عنبر

بریده‌هایی از کتاب اردوگاه عنبر

۲٫۸
(۵)
دنیای اسارت، دنیای تاریکی‌هاست و به ندرت نوری در آن دیده می‌شود. نور و امید، کالای کمیاب اسارت است و یأس و درد و سختی، همیشه در زیر پای اسیران می‌لولند. و عشق به اباعبدالله (ع) کافی است تو را از خود بیخود و عاشقت کند و روانهٔ کوی و دیارش نماید. اما وقتی درهای اسارت به رویت بسته شوند و اسارت هم به خاطر آرزوی زیارت باشد آن وقت چه می‌کنی؟
رهگذرِ دنیا
بچه‌های گروه‌های قبل به محض پیاده شدن از اتوبوس‌ها، زمین مقابل حرم را بوسیده و در داخل صحن روی زانو و بعد سینه‌خیز به سوی ضریح مولا رفته بودند. بوسیدن زمین مقابل صحن اباعبدالله، مردم نظاره‌گر را منقلب کرده بود.
رهگذرِ دنیا
بچه‌ها همچون تشنه‌ای که آب را بوییده و بر عطششان افزوده شده باشد، با زور و هول از حرم بیرون رانده شدند. کبوتران حرم دسته‌جمعی بر فراز آسمان و بالای سر عاشقان پرواز می‌کردند. انگار شهیدان و ملائک بودند که به زیارت آقا و دوستانشان آمده بودند. یاد کبوتر، بچه‌ها را به یاد پرواز و آزادی می‌انداخت؛ آزادی و حرّیت. بچه‌ها تکه‌های نان خشک را که برای مواقع گرسنگی در جیب‌هایشان گذاشته بودند، درآوردند و خرد کردند و بر روی زمین پاشیدند تا کبوترها گرسنه نمانند.
رهگذرِ دنیا
ـ باورکردنی نیست! امروز صبح احساس کردم که چیزی در گوشم گیر کرده. داشت اذیتم می‌کرد. انگشتم را که داخل گوشم بردم با جسم سختی مواجه شدم. با زحمت زیاد آن را بیرون کشیدم. با تعجب دیدم که یک تیر است؛ تیر کلاشینکف! الان خیلی خوب می‌شنوم و سرم هم دیگر درد نمی‌کند. ـ تیر کو؟ ببینم، موقع بیرون کشیدن تیر از سرت خون نیامد؟ ـ نه. اصلاً نه خون آمد، نه درد گرفت. معجزه شده بود. تیری بعد از شش سال جاخوش کردن در سر، حالا از گوش، و بدون خونریزی و حتی بدون پاره شدن پردهٔ گوش بیرون آمده بود. مشیت خدا این بود که به اتاق عمل برده و برگردانده شود و بعد با قدرت خداوندی گلوله بیرون بیاید.
رهگذرِ دنیا

حجم

۵۲٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۷۲ صفحه

حجم

۵۲٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۴

تعداد صفحه‌ها

۷۲ صفحه

قیمت:
۲۱,۰۰۰
تومان