لجبازی را کنار بگذار... برخیز و برقص.
سیّد جواد
«شیفتگی، همزاد زیبای عشق است.»
mohsen azimi
سلطهٔ ثروت نیز مانند سلطهٔ حکومت، امنیت عاطفی نمیشناسد. صاحبش باید ورشکسته شود تا بتواند وفاداری اطرافیانش را بسنجد یا روزگار علیه او شود تا حکومتش میان مردم مشروعیت یابد.
mohsen azimi
ولی آیا دریا از شورش و طغیان یک ماهی میگرید؟
Mostafa F
در مروانه، مردم خود را با نواهای حزین فدای مسافران ازلی میکنند تا به آنها بپیوندند. گویی هیچ اعتدالی در طبیعت فرزندانشان وجود ندارد و هر کاری را با بیرحمی تمام انجام میدهند.
آنچه در هنگام ضبط ترانه، هاله را بیشتر به گریه میانداخت، این بود که اطمینان داشت هرچند مادرش متوجه لهجهٔ شاوی نمیشود، بارها به این آهنگ گوش خواهد داد؛ چون گوش دادن به نوای حزین این ترانه، به نوعی برای او عزاداری محسوب میشد. ترانهای که زمانه خواسته بود آن را ابتدا با صدای شوهر و سپس دخترش بشنود، آن هم با تکرار کلمات زن دیگری که خود، خواهری مصیبتزده بود و مانند او، مرگ، فرزند و شوهرش را به یغما برده بود.
غلام رضا حافظی
از او پرسیدم:
«حالا چه... آیا از عشقی که جوانیات را به استثمار کشید، پشیمانی؟»
با لحن زنی حاضر جواب، پاسخ داد:
«خوشی پر لهیبی بود که نمیشد به آن عمر بیشتری بخشید، تنها توانستم آتشش را بیشتر روشن نگاه دارم تا بعد از او عمر خاکستر را طولانی کنم.»
برای دوست زیبای خودم که با غبار طلایی سعادتی دیرینه زندگی میکند و در رنج و محنت، کرامتی میبیند که به عذاب، زیبایی میبخشد. تمامی این نتهای موسیقی را در کتابی به نثر درآوردم... بلکه رقصیدن بر روی خاکستر را به او بیاموزم.
هر آنکه برقصد غبار خاطرات را از خود خواهد تکاند.
لجبازی را کنار بگذار... برخیز و برقص.
mohsen azimi