بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب می‌میرم به جرم آنکه هنوز زنده بودم | طاقچه
تصویر جلد کتاب می‌میرم به جرم آنکه هنوز زنده بودم

بریده‌هایی از کتاب می‌میرم به جرم آنکه هنوز زنده بودم

انتشارات:نشر چشمه
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۰از ۲۳ رأی
۳٫۰
(۲۳)
می‌میرم به جرم آن‌که هنوز زنده بودم.
یك رهگذر
سخت است آدم‌برفی سخت است روشنایی روز را دوست داری دل‌دل می‌کنی نکند بیاید.
farnaz Pursmaily
ژرفاژرف و سرد است دریا چگونه نمی‌ترسد از خود در این تاریکی.
i_ihash
تنهایم ـ فرماندهی که لشگر خود را گم کرده است بر کرانهٔ تاریک تاریک که بوی شغال می‌دهد.
ترمه🍁
خسته نمی‌شود این سکوت از این‌همه دم فرو بستن؟
R.R
بخت یار شما بود کرم‌ها! چکه نور گم‌شده‌ای بر زمین ریخت و با دُم‌تان درآمیخت و این‌گونه که اکنون می‌بینم شب‌تاب نام گرامی‌تان است.
ترمه🍁
می‌میرم به جرم آن‌که هنوز زنده بودم.
ترمه🍁
از گلی که نچیده‌ام عطری به سرانگشتم نیست خاری در دل است.
tadai
اندوهش چنان است که هر قطره اشکش به دریاچه بدل خواهد شد من همخانهٔ خود سیل را خوب می‌شناسم.
(:Ne´gar:)
انبوه‌انبوه تاریکی لشگری از برف ـ چه فایده صدای‌شان که به جایی نمی‌رسد.
Ali
از گلی که نچیده‌ام عطری به سرانگشتم نیست خاری در دل است.
بهزاد
می‌میرم به جرم آن‌که هنوز زنده بودم.
Mohi2
شعر صبحانهٔ زندگی است ناهار گرسنهٔ عاشقی که در صف رویاها مُنتظر بود شام آخر شادی‌ها وقتی که یهودا در ستایش عیسا می‌نوشت.
مریم
ای شن تکرار همین چیزهاست زندگی که تو رسم می‌کنی تکرار همین قصه‌هاست. قصه که تمام می‌شود آدم‌ها به کجا می‌روند.
(:Ne´gar:)
از گلی که نچیده‌ام عطری به سرانگشتم نیست خاری در دل است.
N
آرام باش باد بهاری آرام باش ببینم که چه می‌شود کرد.
سیما
دکان‌ها همان‌اند دغدغه‌ها همان رهگذران همان‌اند که نمی‌شناسم زیبایی امروز از کجا می‌آید شمس من!
هدیه
اندوهش چنان است که هر قطره اشکش به دریاچه بدل خواهد شد من همخانهٔ خود سیل را خوب می‌شناسم.
اژدهای کوچک
رود از چه سخن می‌گوید او که به پای خود دست‌افشان به جانب تبعید می‌رود.
R.R
ابر با تمام پیکر خود حرف می‌زند باد با خط بریلش بر گل‌ها ما با واژه سخن می‌گوییم تا پنهان کنیم حرف را در سایهٔ لبخندمان.
N
صبح قطرهٔ نوری است که نشت می‌کند عصر باد و هوا پاکش می‌کنند.
مریم بانو
دریا بقچه‌ای است که هوا زیر بغل می‌زند و به آفتاب می‌سپارد تا ما فراموش کرده و ابرش بنامیم.
مریم بانو
دریا بقچه‌ای است که هوا زیر بغل می‌زند و به آفتاب می‌سپارد تا ما فراموش کرده و ابرش بنامیم.
(:Ne´gar:)
به باران‌ها چه کسی یاد می‌دهد موسم پاییز طوری ببارد که هیچ گلی از خانهٔ خود بیرون نیاید.
آرزو ایرانمهر
سنجاقکی که از صدای تو شکل می‌گیرد بر خاک تری می‌نشیند که شعرم از آن می‌روید صدایم کن.
N
سخت است آدم‌برفی سخت است روشنایی روز را دوست داری دل‌دل می‌کنی نکند بیاید.
مریم بانو
چشم می‌مالد، به خود می‌نگرد ـ همان گل سرخ است با شبنم‌ها، پشه‌ها. نه پری که به جانب آسمان پر گیرد نه هرزه‌علف نام اوست تا هر سویی که دلش می‌خواهد سر کشد گل سرخی زیباست، زیباست که می‌ترسد از شاخه جدایش کنند.
i_ihash
سگ‌ماهی ـ نامی عجیب‌تر از این نشنیدم سگ‌ها چگونه حمله نمی‌برند به بخش ماهی‌شان در وقت گرسنگی.
sadraa
از کجا آمده بود کجا رفت روزنامه‌ها و خیابان‌ها را به‌هم ریخت و کسی او را ندید موجودی که نام دیگر او باد بود.
هدیه
ژرفاژرف و سرد است دریا چگونه نمی‌ترسد از خود در این تاریکی.
اژدهای کوچک

حجم

۳۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۶۳ صفحه

حجم

۳۲٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۸

تعداد صفحه‌ها

۶۳ صفحه

قیمت:
۱۴,۰۰۰
تومان