بریدههایی از کتاب پیرمرد و دریا
۳٫۶
(۱۰۰)
چی میتونه آسیب بزنه؟ هیچ چی. من خودم خیلی دور رفتم.»
f.alishah
بهش فکر نکن. در مسیرت حرکت کن و وقتی زمانش رسید باهاش روبرو شو.
nimajanbaz
پسرک گفت: «تو ساعت کوکی منی.»
«ساعت کوکی من سن و سالمه، چرا پیرمردها صبح زود از خواب بیدار میشن؟ واسه اینکه یه روز طولانیتر داشته باشن؟»
محمود
پیرمرد متوجه شد که چقدر خوب است به جای حرف زدن با خودت یا با دریا کسی را داشته باشی که با او صحبت کنی.
farzane
از اون گذشته هرچیزی، چیز دیگهای رو به نحوی میکشه. ماهیگیری منو میکشه درست به همون صورت که زنده نگهم میداره. پسرک هم زنده نگهم میداره. نباید خودمو انقدر فریب بدم.»
farzane
«فقط یک برگ. قیمتش دو و نیم دلاره. از کی میتونیم این پول رو قرض بگیریم؟»
«راحته. من همیشه میتونم دو و نیم دلار قرض بگیرم.»
«من هم احتماًلا میتونم ولی سعی میکنم قرض نکنم. مردم اول قرض میگیرند بعد گدایی میکنند.»
الهه =)
اما آدمیزاد برای شکست خوردن ساخته نشده، اون میتونه نابود بشه ولی شکست نمیخوره.
آبـــــان🍊
هیچ چیز بهتر از این نیست که هیچ نباشی ولی مؤثر باشی.
Mitir
پیرمرد گفت: «ماهی، من عاشقتم و بهت خیلی احترام میذارم ولی قبل از این که امروز تموم بشه میکشمت.»
Mitir
قلاب دردی نداره، اما درد گرسنگی و اینکه نمیفهمه در مقابل چه چیزیه بدتر از همه چیه.
سایه 🌙 ،
این ماجرا برای ادامه داشتن، زیادی خوب بود. کاش این یه رویا بود و هیچوقت این ماهی رو نگرفته بودم و الان روی تختم در حال روزنامه خوندن بودم.»
او گفت: اما آدمیزاد برای شکست خوردن ساخته نشده، اون میتونه نابود بشه ولی شکست نمیخوره.» فکر کرد: «متأسفم که کوسه رو کشتم و الان که زمان خیلی بدی در پیش رو دارم نیزهام رو هم ندارم. کوسه خشن، توانا، قوی و باهوشه اما من باهوشتر از اون بودم. شاید هم نه، شاید من فقط مجهزتر از اون بودم.»
بلند گفت: «پیرمرد بهش فکر نکن. در مسیرت حرکت کن و وقتی زمانش رسید باهاش روبرو شو.»
pourheidar
«ممنونم. تو منو خوشحال میکنی.
.
تو ماهی رو بخاطر زنده موندن و فروختن گوشتش نکشتی. تو اونو بخاطر غرورت و اینکه ماهیگیر هستی کشتی. تو قبل و بعد از کشتنش عاشقش بودی. اگه عاشقش بودی کشتنش گناه نبود یا گناه بیشتری بود؟
Melika
در ازای چه چیزی میتونم شانس بخرم؟
khorasani
فکر کرد: «خیلی چیزها باید میاوردی که نیاوردی پیرمرد. اما الان وقت فکر کردن به چیزهایی که نداری نیست. فکر کن با چیزهایی که داری چیکار میتونی بکنی.»
khorasani
پیرمرد همیشه دریا را زنانه و چیزی که یا به انسان لطف بزرگی میکند یا لطفش را از او دریغ میکند و اگر وحشیانه یا بدجنس عمل میکند به این خاطر است که کمکی از او برنمیآید، تصور میکرد. او فکر میکرد اثر ماه بر روی دریا مثل اثر آن بر روی زنان است.
parisa_msi
اگه جایی شانس بفروشند دوست دارم کمی بخرم.»
Maryam
امیدوارم هیچکس در زندگیش آنقدر نگران نشه
Muhammad
«تو ماهی رو بخاطر زنده موندن و فروختن گوشتش نکشتی. تو اونو بخاطر غرورت و اینکه ماهیگیر هستی کشتی. تو قبل و بعد از کشتنش عاشقش بودی. اگه عاشقش بودی کشتنش گناه نبود یا گناه بیشتری بود؟»
farzane
دردش نشان میداد که او زنده است.
sadeq
حجم
۱۷۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۸۴ صفحه
حجم
۱۷۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۸۴ صفحه
قیمت:
۱۰,۰۰۰
۵,۰۰۰۵۰%
تومان