بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب پیرمرد و دریا | صفحه ۲ | طاقچه
کتاب پیرمرد و دریا اثر ارنست همینگوی

بریده‌هایی از کتاب پیرمرد و دریا

۳٫۷
(۸۷)
. او به لبه‌ی قایق تکیه داد و مطمئن شد که نمرده است. درد شانه هایش هم این حقیقت را تصدیق می‌کردند.
farzane
او سعی کرد آرام بگیرد. دردش نشان می‌داد که او زنده است.
farzane
به خاطر نداشت کی برای اولین بار بلند حرف زدن با خود در تنهایی را شروع کرده است. او در روزگاران قدیم و در بعضی شب‌های تنهایی، خیره به ساعتش، برای خود در قایق‌های صید لاک پشت آواز می‌خواند. او احتماًلا بلند حرف زدن با خود را زمانی شروع کرده بود که پسرک ترکش کرده بود اما به خاطر نمی‌آورد.
farzane
بلند گفت: «ماهی هم دوست منه. تا حالا همچین ماهی‌ای ندیدم اما باید بکشمش. خوشحالم که ما مجبور نیستیم ستاره‌ها رو بکشیم. فکر کن اگر هر روز یه نفر تلاش می‌کرد ماه رو بکشه چی می‌شد. ماه فرار می‌کرد. اما فکر کن اگه یه مرد هر روز تلاش می‌کرد خورشید رو بکشه. ما خوشبخت به دنیا می‌آییم.»
arash
تخت خواب دوست منه. فقط تخت خواب، تخت خواب خیلی عالیه. اون وقتی آسیب دیدی باعث آسودگیه.
یك رهگذر
چی میتونه آسیب بزنه؟ هیچ چی. من خودم خیلی دور رفتم.»
f.alishah
الان وقت فکر کردن به چیزهایی که نداری نیست. فکر کن با چیزهایی که داری چیکار میتونی بکنی.
Farnaz Bagherlou
هر روز یه شروع تازه ست. خوش شانس بودن بهتره ولی من ترجیح می‌دم دقیق باشم. بعدش وقتی شانس میاد تو آماده‌ای.
کاربر ۲۴۱۹۲۶۴
با خودش گفت: «تو ماهی رو بخاطر زنده موندن و فروختن گوشتش نکشتی. تو اونو بخاطر غرورت و اینکه ماهیگیر هستی کشتی. تو قبل و بعد از کشتنش عاشقش بودی. اگه عاشقش بودی کشتنش گناه نبود یا گناه بیشتری بود؟»
Mitir
خوش شانس بودن بهتره ولی من ترجیح می‌دم دقیق باشم. بعدش وقتی شانس میاد تو آماده‌ای.
Mitir

حجم

۱۷۹٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۸۴ صفحه

حجم

۱۷۹٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۷

تعداد صفحه‌ها

۸۴ صفحه

قیمت:
۱۰,۰۰۰
تومان