بریدههایی از کتاب جاناتان مرغ دریایی
۳٫۴
(۶۰)
راهی برای دست یابی نداشت جز تمرین به دور از دیگران.
Aysan
آزادی حق طبیعی هر موجودی است، هر چقدر دیگران در برابر آزادی او ایستاده باشند آزادی او باید جدا از دیگران باشد، تشریفات، خرافه پرستی و یا محدوددیت در هر شکلی و جود داشته است"
f.key
پرواز خوب است اما یادت نرود که پرواز خشک و خالی برایت غذا نمیشود، تو برای غذاست که پرواز میکنی.
seyed mostafa
" تو برای پرواز نیازی به ایمان نداری، تو باید پرواز را درک کنی و این چیزیست که باید انجام دهی، حالا دوباره تلاش کن"
شراره
" باید کمکم جهان معنوی را احساس کنی، جاناتان، آن زمان که جهان معنوی را حس میکنی، پرواز کردن در سرعت ۱۰۰۰ مایل بر ساعت یک میلیون در ساعت، یا پرواز در سرعت نور، معنایش را از دست میدهد. چرا که هرشماره یک محدودیت است و کمال هیچ محدودیتی ندارد. پسرم کمال از اینجا شروع شده است"
seyed mostafa
چرا اینطور است؟ چرا سختترین کار در جهان این است که پرندهای را متقاعد سازی که آزاد است و اینکه میتواند با کمی تمرین این موضوع را به خودش نشان بدهد؟ چرا باید اینقدر سخت باشد؟
zeinab niazmand
" بدن شما از نوک بال تا نوک بال دیگر چیزی بیشتر از تفکر شما در درون تان نیست، حصارهای فکریتان را بشکنید و همینطور حصارهای بدنتان را ..."
zeinab niazmand
برای اکثر آنها جز غذا دلیل دیگری برای پرواز وجود نداشت و این مهمترین دلیل شان بود.
Jack
وقتی میدانی مشغول انجام کاری هستی و بر آن تمرکز داری نتیجه میدهد.
شراره
عشقی برای زندگی در جایی که بودیم وجود نداشت. بهجز پیشپا افتادهترین ایدهها مثل خوردن و جنگیدن یا قدرت در گروه کسی آنجا بود که ایدهٔ دیگری برای زندگی داشته باشد؟
seyed mostafa
من قانون شکن پاک و شجاعی بودم، من ... "
Aysan
" دوباره سعی کن، بالا و بالاتر!! دوباره سعی کن"
Aysan
" این حق یک مرغ دریایی است که پرواز کند، آزادی حق طبیعی هر موجودی است، هر چقدر دیگران در برابر آزادی او ایستاده باشند آزادی او باید جدا از دیگران باشد، تشریفات، خرافه پرستی و یا محدوددیت در هر شکلی و جود داشته است"
parisa.sbr
همهٔ شما از به هم پیوستن و اوج گرفتن ذرهای فاصله دارید"
و این حرف مثل جرقهای به گروه افتاد.
" این پرندگان مطروده شده هستند، و نمیتوانند بازگردند و این ... این برگشت نمیتواند اتفاق بیافتد"
فلچر آغاز نبردی را در میان این گروه متشنج پیش بینی کرده بود، برخی از مرغان دریایی جوانتر گفتند:
" خب، خب شاید آنها مطرود باشند اما جایی در زمین بوده که اینطور پرواز کردن را یاد گرفته اند؟"
پس از یک ساعت از این حرفها مرغ پیر گفت:
" از آنها چشم پوشی کنید، مرغان دیگری که با مطرودان صحبت کنند مطرود میشوند، مرغانی که بر آنها نگاه کنند قانون را میشکنند"
☆...○●arty🎓☆
" ما آمده ایم تو را بالاتر ببریم، تا تو را به خانه ببریم"
"خانه! من خانه ندارم، من گروهی ندارم، من مطرود هستم و حالا داریم بر قلهٔ کوهستان پرواز میکنیم. من فقط میتوانم جسم ضعیفم را کمی از صد فوت بالاتر ببرم"
" اما تو میتوانی جاناتان، برای اینکه تو یاد گرفته ای، اولین کلاس و مرحله تمام شده است، و وقت آن است که مرحلهٔ دیگری را شروع کنی"
marie
" تو برای پرواز نیازی به ایمان نداری، تو باید پرواز را درک کنی و این چیزیست که باید انجام دهی، حالا دوباره تلاش کن"
بعد، یک روز که جاناتان کنار ساحل ایستاده بود چشمهایش را بست و تمرکز کرد، در یک لحظه همهٔ حرفهای چیانگ را فهمید، بله، درست است!
" من کامل هستم، مرغ دریایی بدون محدودیت"
marie
" هر یک از ما در حقیقت یک ایده از مرغ دریایی بزرگ هستیم یک ایدهٔ نامحدود از آزادی"
zeinab niazmand
چرا اینطور است؟ چرا سختترین کار در جهان این است که پرندهای را متقاعد سازی که آزاد است
کاربر ۱۴۰۰۹۵۶
" جاناتان، تلاش در راه عشق را ادامه بده"
انسی
" فلچر مرغ دریایی، برای آنها عصبی نباش، مرغان دیگر با پراکندگی و به هم ریختگی تو فقط به خودشان صدمه زدهاند و یک روز میفهمند که آنها آنچه تو دیدهای را میبینند. آنها را ببخش و بیشتر درکشان کن"
Neda^^
حجم
۳۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۴۰ صفحه
حجم
۳۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۴۰ صفحه
قیمت:
۲۲,۰۰۰
۱۱,۰۰۰۵۰%
تومان