
بریدههایی از کتاب بیروت ۷۵
۳٫۳
(۱۲)
پاییز زندگیام فرا رسیده بیاینکه بهار را فهمیده باشم. ما اینطوری هستیم. دزدانه زندگی میکنیم، دزدانه آموزش میبینیم، یواشکی کتاب میخوانیم، یواشکی عاشق میشویم و پنهانی شعر مینویسیم و یواشکی میمیریم.
اشک انار
منطق تمام فلسفههای جهان پیش منطق نالههای کودک گرسنه فرو میریزد.
اشک انار
خیال حتماً چیزی در برابر حقیقت نیست، بلکه صورت دیگر آن است
شراره
و لاکپشت سکوت میکند و میداند چه وقت سر و افکارش را پنهان کند
Rezvan
طلا... طلا... من هم طلا و ثروت را دوست دارم. اما ثروت یعنی آزادی؛ ثروت یعنی زمان؛ ثروت یعنی خریدن کتاب و صفحهٔ گرامافون و سفر یعنی خم نشدن جلوی رئیسم
اشک انار
یک بار هنگام لگد کردن پای یک سگ ناگهان عذرخواهانه به سگ گفته بود: «برادرجان ببخشید!»
Rezvan
چه سمجاند مردم! غمهایشان را همهجا پخش میکنند.
مامو
عشقم به ماه کم نشده حتی آن موقع که فهمیدم ستارهای از جیوه و نقره و عاج و عطر نیست بلکه فقط کره خاموش دیگری مانند زمین است، همهاش غبار و صخره و سنگریزه... و چرا عشقم کم نشد؟
Rezvan
یادش آمد بیش از یک هفته است که حتی برای یک بار هم نخندیده است.
Rezvan
همه سکوت کرده بودند. هرکدام از آنها ستارهٔ تنهای گوشهگیری بودند که در یک آسمان میچرخیدند...
مامو
صخرهٔ بلندی را که در ورودی دمشق است پشت سر گذاشت. گویا دلدادهای این نوشته را روی آن کنده است: «مرا همیشه به یاد داشته باش.»
Rezvan
شاید میرود تا مانند بورژواهای دمشق لباسهایش را از بیروت بخرد.
Rezvan
و دیگر اینکه زن عاشق احساس عجیب و وحشتناکی در تشخیص حضور زن دیگر در زندگی عشقی خود دارد.
Rezvan
مردها نمیدانند زنی که منتظر مرد مورد علاقهاش است، چقدر عذاب میکشد و شک میکند اگر نداند او کجاست! هر لحظه تبدیل به مسیر عذاب به سوی میدان مین تخیلات میشود و هیچچیز نیرومندتر از ذهن زنی که نسبت به مرد خود حس تملک و غیرت دارد نیست...
محمدرضا
همیشه از خداحافظی بیزار بود.
مامو
موسیقی همیشه درون او یک گنجهٔ مخفی از عواطف ناشناخته را به حرکت درمیآورد. احساس میکرد عاشق است. شخص بهخصوصی را دوست ندارد اما حالت عاشقانهاش مدام و پیوسته است و همیشه آماده است که دوست بدارد و در اشتیاق بسوزد و رنج بکشد و فراموش کند بیاینکه از معشوقش چیزی بداند... سینما هم با او همین کار را میکند. ه
مامو
روزها مثل بدن بیهوشی که روی میز عمل افتاده است سنگین میگذرند. و من هیچ کاری جز تدریس و اندوهگین شدن و شعر نوشتن نمیکنم.
مامو
و قلبم پرندهای است که مشتاق پریدن است.
مامو
یک پروانهٔ آزاد خواهم شد.
مامو
حجم
۹۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۷۲ صفحه
حجم
۹۹٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۷۲ صفحه
قیمت:
۲۰,۰۰۰
۶,۰۰۰۷۰%
تومان