بریدههایی از کتاب فصلهای زندگی (کتاب سوم)
۳٫۵
(۶)
. بین کسی که جانش را از دست داده با کسی که امیدش را از دست داده، تفاوت ناچیزی است.
باران
نخستین درس بزرگ زندگی برای آموختن این است که زمستان هرلحظه خواهد آمد؛ نه تنها به صورت زمستان سرما، و باد، و یخ، و برف، بلکه در چهرۀ زمستان انسانی یأس، بیکسی، و ناامیدی، و مصیبت. هنگامیکه نیایشها بیپاسخ میمانند، یا زمانیکه از کردار فرزندانمان یکه خورده و مبهوت میمانیم، زمستان فرارسیده است. هنگامیکه اوضاع اقتصاد به زیان ما پیش میرود، یا هنگامیکه طلبکاران به سراغمان میآیند، زمستان فرارسیده است. هنگامیکه رقیبان تهدید میکنند، یا هنگامیکه دوستی سودجویی میکنند، زمستان فرارسیده است. زمستان به شکلهای زیادی، و در هر لحظه، ظاهر میشود، چه برای برزگر و چه برای مرد تجارت، یا حتی چه برای زندگی شخصی خودمان.
زمستان که میآید ما را در دو حالت مییابد: فردی با آمادگی قبلی یا بدون آمادگی.
محمد
در برابر تلاشهای صادقانهای که در بهار صرف میشود، ساعتي استراحت صادقانه در پاییز.
محمد
آنان که میخواهند وارد حریم فکر و اندیشهی شما شوند، باید اعتبار و صلاحیتشان به دقت بررسی شود.
خیلی از اوقات کلمات، عقیدهها، و نظرات دیگران پیوسته برایمان تلفات به بار میآورد.
باران
در پاییز، یا لذت میبریم، یا بهانه میآوریم. برای عدهای که موفق نشدند بهرۀ کامل از بهار ببرند، بهعلاوه به دقت محصولات خود را در برابر گرمای تابستاندر امان نگه دارند، دلیل موجهی نمیماند جز بهانه، که بهانه نیز صرفاً کوششی است حاکی از شرمندگی که سعی دارد تقصیر را به گردن اوضاع بیندازد تا خود.
محمد
آیا گلهای مینای چمنی به خاطر همین سرما و باد، شکایتی کردند! نه، شکایت نکردند، و روییدند تا برای ما یادآوری، هشدار، و وعدهای خوش باشند. آیا گلهای سوسن، چون از بازگشت نامنتظرۀ زمستان میترسیدند، خود را در زیر پوستهی زمین پنهان کردند یا به این دلیل که از ساسها و علفهای هرز تابستان میترسیدند، جلوی رشد خود را گرفتند!
محمد
اگر بیپول، بیعشق، یا بیکار هستید، یعنی اینکه زمستان است، و حضور زمستان بدان معنی است که شما در جایی فرصتی بهاری را از دست دادهاید. غفلت همیشه هزینهبر است، و زمستان صرفاً یک وضعیت است، معلولی که مولود علتی از قبل است. ماندن در میان مشقتهای زمستان شخصی تحمل زمستان را صرفاً سختتر میکند. برای کشف علت واقعی درصدد جستجوی محدودیتهای درونی ذهن و روح خود برآیید. ناملایمات زندگی به ندرت به فرد دیگری، یا چیز دیگری بیرون از خودمان مربوط میشود. مقصر دانستن تاثیرات بیرونی بهخاطر وضعیت زمستانی راهی بیدردسر برای فرار از مسئولیت است. گرایش معمول انسان به این است که تقصیر زمستان زندگی را به گردن شخص دیگر بیندازد. و به همین دلیل است که بیشتر انسانها نتایج پیش پا افتادهای را درو میکنند که حاصل همین رفتار است.
محمد
برای آنهایی که آمادگی داشتند، زمستان بهار است اما به شکلی دیگر. و برای آنهایی که آمادگی ضعیفی داشتند، زمستان پر از وحشت
محمد
چگونگی عملکردمان نسبت به زمان، خود، دوستان، و نگرشهامان در طول فصل زمستان تعیین میکند که در بهار آینده چه خواهیم کرد. تقدیر آن است که پیوسته وضعیت، نتایج، و خودمان را رشد دهیم. یا رشد میکنیم، یا پس میرویم، چراکه هرگز در وضعیت ثابت نمیمانیم. اگر رشد نمیکنیم، به این دلیل است که از هوش خود، تعقل خود، و همۀ استعدادهای خود استفاده نمیکنیم. و نهایتاً اینکه، چیزی را که به کار نگیریم، از کف میدهیم. در نتیجه با عدم استفاده، یا سوءاستفاده از آنها این خصیصههای ارزشمند انسانی از کف رود، ناگزیر عقب میمانیم. به علاوه باید بدانیم که این قانون، جزو قوانین اساسی زندگی است که موجب پیشرفت آدمی یا پسرفت آدمی میشود.
محمد
چهل ساعت در هفته صرف مزرعۀ فرصتها کردن شاید کافی نباشد، بهویژه اگر به اشتباه در مزرعۀ دیگری صرف شود. بعضی وقتها، برای بهبود نتایج، باید اقرار ـ دردناک ـ را بکنیم که مزرعۀ کنونی ما سنگلاخ، یا پرزحمت است، یا اینکه خاک حاصلخیز بسیار کممایه است. و درحالیکه مشقت زیادی در تغییر یک مزرعه به مزرعۀ حاصلخیزتر وجود دارد، این سختی در مقایسه با مشقت همیشگی که حاصل تغییر نکردن است، ناچیز است.
محمد
حجم
۴۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۴۷ صفحه
حجم
۴۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۴۷ صفحه
قیمت:
۱۲,۵۰۰
تومان