بریدههایی از کتاب فرزانگی (کتاب دوم)
۴٫۸
(۱۰)
فقیرها اول خرج میکنند و الباقی را پسانداز، پولدارها اول پسانداز میکنند و الباقی را خرج.
z.gh
بگذارید تعریف "پولدار" و "فقیر" را به شما بگویم؛ فقیرها اول خرج میکنند و الباقی را پسانداز، پولدارها اول پسانداز میکنند و الباقی را خرج.
famara
کلید در دستان خود شماست. هر وقت از یکی از دوستانم میپرسیدند که، «چه کار میکنی که درآمدت از دیگران بالاتر است؟» این طوری جواب میداد، «ساده است. بهتر از دیگران باش. روی خودت کار کن.
z.gh
چهار واژۀ کوچک ولی تأثیرگذار: بیاموزید، بکوشید، تحمل داشته باشید و خواهان باشید
z.gh
بعضی مواقع با کمی تغییر در نحوۀ صحبت و اندکی دقت در کاربرد واژگان میتوان نگرش و فلسفۀ خود را اصلاح کرد.
Z.l.m
مهمترین اصل را به خاطر بسپارید: کلید دروازۀ آیندۀ بهتر در دستان خود شماست.
famara
«بهتر از دیگران بخند. بیشتر از دیگران ذوق و شوق نشان بده. بیشتر از دیگران خود را وقف کار کن. بیشتر از دیگران به مردم علاقه نشان بده.»
z.gh
2) یاد بگیرید مهربان باشید، نه ضعیف. نباید مهربانی را با ضعف اشتباه گرفت. مهربانی ضعیف بودن نیست. مهربانی نوع خاصی از قدرت است. باید آن اندازه مهربان باشیم تا حقیقت را به طرف بگوییم. باید به آن اندازه مهربان و باملاحظه باشیم تا رُک و پوستکنده حرفمان را بزنیم. باید آن اندازه مهربان باشیم تا واقعیت را همان گونه که هست بگوییم نه دربارهاش غلو کنیم.
z.gh
نخستین دشمن ـ که قبل از اینکه نابودتان کند باید نابودش کنید ـ بیتوجهی است. عجب بیماری مهلکی است! «ای بابا، ولش کن. یه کاریش میکنم دیگه.» یک مشکلی در این یه کاریش کردن است؛ شما نمیتوانید با یه کاریش کردن به قلۀ کوه برسید.
Z.l.m
روی خانوادهتان سرمایهگذاری کنید تا آنها نیز روی شما سرمایهگذاری کنند. به آنها روحیه بدهید تا آنها به شما روحیه بدهند.
Z.l.m
۱. زندگی ارزش زیستن را دارد اگر بیاموزید، و بدانید. اگر ندانید، ضربه میخورید. قبل از هر چیز باید روش زیستن را بیاموزید، روش موفق شدن به کنار! زندگی ارزش زیستن را دارد اگر از تجربههای خود، مثبت و منفی، درس بگیرید. ابتدا کاری را اشتباه انجام میدهیم تا بعد راه درستش را یاد بگیریم. به این میگوییم منفیِ مثبت. همچنین از تجربههای دیگران، مثبت و منفی، درس میگیریم. همیشه گفتهام خیلی بد است که شکستخوردهها سمینار برگزار نمیکنند. چون بابت این جور سمینارها پول نمیدهیم، آنها نیز سخنرانی نمیکنند. ولی اطلاعاتشان بسیار ارزشمند خواهد بود. چطور یک نفر که همه چیز داشت، همه چیز را باخت. از تجربهها و اشتباههای دیگران درس بگیرید.
z.gh
الف) یاد بگیرید قوی باشید، نه گستاخ. باید این تمرین را در برنامۀ فوقالعادۀ خود بگذارید تا به یک رهبر قدرتمند و توانا با دامنۀ تأثیرگذاری گسترده تبدیل شوید. برخی قدرت را با گستاخی اشتباه میگیرند. جایگزینی درستی نیست.
z.gh
چارلی تریمِندس جونز میگوید، میزان رشد شما در پنج سال آینده حاصل
کاربر ۸۳۷۸۲۱
کنجکاو باشید. کنجکاوی بچهها رامانند. یاد بگیرید مثل یک بچه کنجکاو باشید. اگر بچهای بخواهد از چیزی سر در بیاورد، چه کار میکند؟ درسته. شما راعاصی میکنند. هزارتا سؤال میکنند. خیال میکنید ول میکنند؟! هرگز. هزارتا سؤال دیگر میکنند. شما را کلافه میکنند و تا مرز جنون میکشانند.
همۀ بچهها از کنجکاویشان برای یادگیری استفاده میکنند. تا به حال توجه کردهاید، در حالی که بزرگترها روی مورچهها پا میگذارند، بچهها با چشمانی کنجکاو به آنها خیره میشوند؟ کنجکاوی به بچه کمک میکند یاد بگیرد، رشد کند و به خواستهاش برسد.
z.gh
انجام ندادن کارهایی که میدانیم باید انجام دهیم باعث میشوند احساس گناه کنیم و احساس گناه منجر به فرسایش اعتمادبهنفس میشود. وقتی اعتماد به نفس تحلیل میرود، میزان فعالیت نیز کاهش مییابد. و وقتی فعالیت کاهش یابد، ناگزیر نتایج ضعیف میشوند. وقتی نتایج ضعیف باشند، نگرش آسیب میبیند. و وقتی نگرش تضعیف شود و کمکم از مثبت به منفی برسد، اعتماد به نفس بیشتر و بیشتر تحلیل میرود.
Z.l.m
۲. شوق.
مانند بچهها شور و شوق داشته باشید. هیچ چیز نیست که بیشتر از شوق کودکانه بتواند جادو کند. آنقدر شوقزده هستید که نمیخواهید شب بخوابید. بیصبرانه انتظار صبح را میکشید. آنقدر شوقزده هستید که نزدیک است منفجر شوید. چطور کسی میتواند در برابر چنین شوق کودکانهای ایستادگی کند؟ هر از گاهی میشود فردی را میبینم که میگوید، «من دیگر بزرگ شدم و این جست و خیزهای کودکانه از من گذشته.» بدا به حال این آدمها! باید به حالشان گریه کرد. در جواب فقط این را میتوانم بگویم، «بزرگ نشدی، پیر شدی.» خودتان را بیجهت پیر نکنید.
z.gh
تعجبی ندارد که معلم بزرگ گفت، «مگر اینکه بتوانید مانند بچهها شوید، وگرنه احتمال موفقیتتان ضعیف است.»
z.gh
۱. به شکایت کردن ادامه بدهید تا اینکه آینده، فرصتها و پیشرفتهای خود را خراب کنید.
۲. حتی خدا نیز تا اندازهای شکایت کردن را تحمل میکند.
به گمانم منظورم را گرفته باشید. شکایت کردن عادت برندگان نیست. باید تمرکز خود را روی کاری که میتوانید بکنید، بگذارید، نه کاری که از توانتان خارج است. بهعلاوه، باید تمرکزتان را روی فرصتها بگذارید، نه مشکلات. با این کار نه تنها انگیزههای خود را بالا میبرید، بلکه الگویی برای دیگران میشوید.
z.gh
در واقع، برای نسلهای آینده ارزش این سه گنج بیشتر از ارزش اثاثیهای است که بعد از مرگ خود جا میگذارید.
گنج اول عکسهای شماست. زیاد عکس بگیرید. تنبلی نکنید و از رویدادها عکس بگیرید. مگر عکس گرفتن از یک صحنه چقدر زمان میبرد؟ چند ثانیه. از دست دادن آن صحنه چقدر طول میکشد؟ چند ثانیه. پس، صحنهها را از دست ندهید. وقتی این دنیا را ترک کردید، این عکسها یاد شما را زنده نگه میدارند.
z.gh
گنج دوم کتابخانۀ شماست. این همان کتابخانهای است که شما را تعلیم داد، آگاهی به شما داد و کمکتان کرد از اندیشههای خود دفاع کنید. کمکتان کرد فلسفۀ خود را پرورش و توسعه دهید. کمکتان کرد مجرّب، سالم، ثروتمند، قدرتمند و بینظیر شوید. شاید کمکتان کرده باشد که بر بیماریای غلبه کرده باشید و از فقر به ثروت رسیده باشید. شاید شما را از زاغهنشینی نجات داده باشد. کتابخانهتان، همان کتابهایی که معلم شما بودهاند و ذهن و روحتان را تغذیه کردهاند، یکی از بزرگترین هدیههایی است که میتوانید از خود به یادگار گذارید.
z.gh
گنج سوم دفترچه یادداشتهای شماست؛ همان اندیشههایی که گلچین کردهاید و اطلاعاتی که با دقت تمام جمعآوری کردهاید. از این سه گنج، یادداشتهای شما بیشتر از همه بیانگر جدیت شما در یادگیری است. عکس گرفتن خیلی راحت است. کتاب خریدن هم خیلی راحت است. ولی شاگرد زندگی خود، آیندۀ خود و سرنوشت خود بودن زحمت و انضباط میطلبد. برای نکتهبرداری و نوشتن در دفترچه یادداشت وقت بگذارید. بعدها از این کارتان لذت خواهید برد؛ هم امروز از درسهای آن استفاده میبرید و هم فردا خواهید دید چه گنج باارزشی از خود به یادگار گذاشتهاید.
z.gh
شاید داستان پرندۀ کوچک را شنیده باشید. پرندۀ کوچک بالش را روی چشمش کشیده بود و گریه میکرد. جغد به او گفت، «داری گریه میکنی؟» پرندۀ کوچک گفت «آره،» و بالش را از روی چشمش کنار کشید. جغد گفت، «هان، فهمیدم. برای این گریه میکنی که پرندۀ بزرگتر چشمت را در آورده است.» پرندۀ کوچک گفت، «نه، برای این گریه نمیکنم که پرندۀ بزرگتر چشمم را در آورده است. برای این گریه میکنم که گذاشتم این کار را بکند.»
کاری ندارد که بگذاریم تأثیر و نفوذ دیگران زندگیمان را شکل دهد، یا بگذاریم معاشرتها مسیرمان را تعیین کنند، یا فشارها بر ما غلبه کنند و روند حوادث ما را با خود ببرد. پرسش اساسی این است، آیا داریم با ارادۀ خود به کسی که میخواهیم تبدیل میشویم؟
z.gh
چه فقیر است کسی که برای خود رستوران مورد علاقه دارد ولی نویسندۀ مورد علاقه ندارد.
علی فلاح
باید با نگرانی این کار را کرد: آن را به یک گوشه برده و همانجا زندانیاش کنید.
Z.l.m
پرسش مهم دربارۀ شغل؛ این نیست که، «چه چیز دارم به دست میآورم؟» بلکه این است که، «به چه کسی دارم تبدیل میشوم؟»
Z.l.m
گلایه کردن. شاکی بودن از چیزی تا حدّی مجاز است، ولی اگر از حدّ خود فراتر رود به نوعی بیماری کشندۀ نگرش تبدیل میشود که وجودتان را در بر خواهد گرفت. مدام شاکی بودن، زندگیتان را نابود کرده و چیزی برایتان باقی نمیگذارد.
Z.l.m
سرشت شما با نوع واکنشتان به رخدادهای زندگی ساخته میشوید.
Z.l.m
اگر با خانوادهتان صرفاً صحبت کنید، فقط میتوانید جلوی از هم پاشیده شدن کانون خانواده را بگیرید. ولی اگر با مهارت با فرزندانتان صحبت کنید، میتوانید به آنها کمک کنید تا برای آیندهشان رؤیاها ببینند. برای همین است که من در سمینارهای پایان هفته این همه روی ارتباط و اینکه چگونه دیگران را با واژگان خود تحت تأثیر قرار دهیم، تأکید میکنم.
Z.l.m
نباید در آموختن خوشگفتاری تنبلی کنید، وگرنه خسارت زیادی باید بپردازید. اگر به جای «مشکلت چی هست»، بگویید، «چه مرگته» مشکل را حل که نمیکنید هیچ، بر مشکل هم اضافه میکنید! شاید ده سال پیش چنین اشتباهی قابل اغماض بوده، ولی الان، خیر. شیوۀ بیان امروزتان باید بسیار بهتر از ده سال پیش باشد.
Z.l.m
مواد تشکیلدهندۀ یک زندگی خوب چیست؟!
مقصود نهایی زندگی با درآمد بالا نیست. مقصود نهایی زندگی ماشین مرسدس بنز نیست. مقصود نهایی زندگی یک میلیون دلار یا حساب بانکی یا خانه نیست. در نگاهِ من مقصود نهایی زندگی داشتن یک زندگی خوب است. پیوسته باید از خود بپرسیم، «برای داشتن زندگی خوب چه کارهایی باید بکنم؟» باید فهرستی تشکیل داده و مدام به موارد آن اضافه کنید. این موارد باید در زمینههای معنوی، مالی، سلامتی، روابط و تفریح و سرگرمی باشد.
Z.l.m
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۵۵ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۵۵ صفحه
قیمت:
۲۱,۰۰۰
تومان