وقتی فردی از ما انتقاد میکند، ممکن است بهجای آنکه به او گوش دهیم، از خود دفاع کنیم. ممکن است بهجای آنکه بدون رودربایستی احساسات خود را در میان بگذاریم، با او برخوردی خشونتآمیز داشته باشیم و فرد مقابل را ناراحت کنیم. امکان دارد نق بزنیم یا فرد مقابل را زیر فشار قرار دهیم تا اوضاع را بر وفق مراد خود تغییر دهیم. ما از مهارتهای مذاکره یا حل مسأله بهطور سیستماتیک استفاده نمیکنیم، به همین دلیل تنشها و کشمکشها افزایش مییابد.
کاربر ۱۶۴۴۲۱۹
ما بهخاطر ترس از صمیمیت با طرف مقابل میجنگیم.
کاربر ۱۶۴۴۲۱۹
از میان سه گزینهای که مشخص کردم؛ قطع رابطه، تلاش برای بهبود رابطه و اطمینان از اینکه هیچچیز تغییر نخواهد کرد، گزینهی سوم طرفداران بیشتری دارد.
احسان رضاپور
اگر شما در خانوادهای نابسامان رشد کرده باشید، ممکن است بعد از رسیدن به بزرگسالی ناخودآگاهانه همان الگوهای ناراحتکننده را بازآفرینی کنید. برای مثال، اگر پدرتان همواره از شما انتقاد یا تحقیرتان میکرده، ممکن است احساس کنید هرگز بهقدر کافی فرزند خوبی نبودهاید تا بتوانید عشق و علاقهی او را بهدست آورید. درنتیجه، زمانیکه بزرگ میشوید، شاید بهسمت مردانی گرایش پیدا کنید که آنها نیز به همان اندازه از شما انتقاد کنند، زیرا احساس میکنید نقشتان در یک رابطهی عاشقانه، این است که فردی قدرتمند و عیبجو، تحقیرتان کند. با وجود این امکان دارد هنوز ناامیدانه بکوشید عشقی را بهدست آورید که هرگز از پدرتان دریافت نکردهاید.
احسان رضاپور
وقتی شما با فردی میجنگید، چیزهایی به خود میگویید که حقیقت ندارد؛ اما شما متوجه نیستید که خود را فریب میدهید، زیرا این افکار تحریفشده، مانند «پیشگوییهای خودکامبخش» عمل میکند و از این رو درست و موثق بهنظر میرسد. برای مثال، اگر به خود بگویید فردی که از او عصبانی هستید یک احمق است، با او مثل یک احمق رفتار خواهید کرد. درنتیجه، او عصبانی خواهد شد و مثل یک احمق رفتار خواهد کرد. در این صورت، شما به خود خواهید گفت که تمام این مدت حق با شما بوده و او بهواقع یک احمق است.
احسان رضاپور