بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب پاییز پدرسالار | طاقچه
تصویر جلد کتاب پاییز پدرسالار

بریده‌هایی از کتاب پاییز پدرسالار

۳٫۶
(۸)
«هر قدرتی فساد می‌آورد و قدرت مطلق، فسادِ مطلق»!
نیتا
فردی فکور و محزون شد و هیچ توجه نمی‌کرد که مردم به او چه می‌گویند. تنها در بحر چشم‌های آن‌ها فرو می‌رفت تا حدس بزند چه چیزی را به او نمی‌گویند و پیش از جواب به هر پرسشی، می‌پرسید که «شما چه نظری دارید؟»
Saeid
«تنها مدرک هویت برای رئیس جمهور مخلوع، باید گواهی فوت او باشد»
Saeid
آه می‌کشید. «ننه جان، ملت بهترین چیزی است که اختراع شده است!»
Saeid
می‌توانیم ساختمان وزارتخانه‌ها و سربازخانه‌ها را اجاره بدهیم و برای کمک خرجی، پول پس‌انداز کنیم. چون تنها چیزی که لازم است، پول است؛ نه ملت!
Saeid
مرگ در زمانی روی داده بود که او کم‌تر از همیشه آن را می‌خواست؛ همان زمان که پس از چنان سال‌های بسیار زیاد از خیال‌های بیهوده، تازه داشت می‌فهمید که انسان زندگی نمی‌کند، بلکه زندگی خود را به سر می‌رساند
Saeid
ژنرال! مطمئن باش که هیچ‌کس واقعا فکرهایی را که توی کله‌اش بوده، هرگز به تو نگفته است؛ بلکه همیشه چیزی را به تو می‌گویند که می‌دانند تو می‌خواهی بشنوی.
Saeid
می‌دانی اگر لحظه‌ای مردم تو را در خیابان با لباس عادی ببینند، مثل گله‌ای سگ دنبالت می‌افتند تا انتقام بگیرند.
Saeid
«دشواری اداره‌ی این کشور ناشی از این است که مردم فرصت زیادی دارند به دست‌هاشان فکر کنند!»
Saeid
دستور داد در هر استان، مدرسه‌ای رایگان درست شود تا آموزش جاروکشی بدهند
Saeid
«جز برهنه با تو، روی تشک غرق در عرق» زیرِ پشه‌بند گرفتارِ پنکه‌ی برقی، هیچ نگرانی دیگری وجود نداشت
Saeid
اگر روزی گُه، پولِ معتبر باشد، تهیدستان بدونِ سوراخِ مقعد به دنیا خواهند آمد! خواهید دید!»
Saeid
«قلب، سومین بیضه است. جناب ژنرال!»
Saeid
حتی یک شهادت وجود نداشت که با پول خریداری نشده باشد
Saeid
معجزه‌ها را خود حکومت ترتیب داده است
Saeid
صورتش مثل بالش، زیر سرش خمیده بود؛
Saeid
از دوره‌ی کودکی عادت کردیم باور کنیم که وی در جایگاه قدرت، زنده است
Saeid
«ساعت برج نباید در ساعت دوازده، دوازده بار زنگ بزند، بلکه باید دو بار زنگ بزند تا زندگی درازتر به نظر بیاید!
Saeid
همه انگشت بر دهان، بر جای خود میخکوب می‌شدند. نفس‌ها در سینه حبس؛ «ساکت! ژنرال دارد ارضاء می‌شود» اما این‌ها که او را خوب می‌شناختند، حتی در آن لحظه‌ی بخصوص، باورش نداشتند؛ چرا که همیشه به نظر می‌آمد در آن واحد، در دو مکان است.
Saeid
روز سه‌شنبه، او بر سر یکی از ملکه‌های جشنواره، تاج گذاشته و نخستین والس را با او رقصیده بود؛ حالا نمی‌توانست راه خروج از آن خاطره را پیدا کند. «آخر او خوشگل‌ترین زن روی زمین است، ژنرال. شما نمی‌توانید چنان چیزی را تور بزنید. اگر فقط او را می‌دیدید»؛ اما او از سر آسودگی با آهی بلند جواب داد: «چه مصیبتی! این همان مشکلی است که مرد وقتی با زنان دم‌خور شد، به آن دچار می‌شود!»
Saeid

حجم

۳۱۸٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۷

تعداد صفحه‌ها

۳۰۳ صفحه

حجم

۳۱۸٫۸ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۷

تعداد صفحه‌ها

۳۰۳ صفحه

قیمت:
۵۱,۰۰۰
تومان