بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب گفت‌وگونویسی (فنون و تمرین‌هایی برای نوشتن گفت‌وگوهای قوی) | طاقچه
تصویر جلد کتاب گفت‌وگونویسی (فنون و تمرین‌هایی برای نوشتن گفت‌وگوهای قوی)

بریده‌هایی از کتاب گفت‌وگونویسی (فنون و تمرین‌هایی برای نوشتن گفت‌وگوهای قوی)

۳٫۶
(۲۳)
گفت‌وگو تنش و تعلیق ایجاد می‌کند من طی سالیانی که نویسندگی تدریس می‌کردم با صدها نویسنده کتاب‌های داستانی و غیرداستانی کار کرده‌ام و در اغلب صحنه‌های گفت‌وگو در آثار آن‌ها دیده‌ام که تنش و تعلیق وجود ندارد و در این صحنه‌ها هیچ‌چیز در معرض خطر نیست.‌ شخصیت‌ها صرفاً در مورد چیزی باهم وراجی می‌کنند. مثل گفت‌وگوهای کوتاهی موقع چای خوردن. هدف گفت‌وگو، بدون استثنا، ایجاد تنش در زمان حال و ایجاد تعلیق برای آیندۀ داستان است. شما نیز باید به عنوان داستان‌نویس یادتان باشد در موقع نوشتن هر نوع صحنه و هر نوع داستان، دو عنصر تنش و تعلیق را در هر صحنۀ گفت‌وگو بگنجانید
سياه مشق
باید شخصیت‌های ما هرچه زودتر شروع کنند به حرف زدن. اگر ما خیلی معطل کنیم و خواننده را زیاد منتظر بگذاریم، او ابتدا شخصیت‌های ما را در ذهنش مجسم می‌کند و وقتی بالاخره شخصیت شروع به حرف زدن می‌کنند خواننده تعجب می‌کند، چون می‌بیند این شخصیت با تصویر ذهنی او کاملا فرق دارد.
مینا
بد نیست بگوییم وقتی صحنۀ گفت‌وگویی را برای خواننده تصویر می‌کنیم، کافی است آنچه را خواننده به آن نیازمند است درک کنیم.‌ گفت‌وگوی قوی گفت‌وگویی است که با خواننده ارتباط برقرار می‌کند و ضمن اینکه او را وامی‌دارد غصۀ شخصیت‌های ما را بخورد و نگران کشمکش‌ها یا درگیری‌های آن‌ها باشد، هم‌زمان بسیاری از اهداف ما را نیز برآورده کند.
سياه مشق
چنانچه بخواهید توجه خواننده را به داستان خود جلب کنید، باید احساسی در خواننده ایجاد کنید. کشش احساسی داستان نیز نهایتاً حال و هوای داستان را ایجاد می‌کند. حال و هوا و احساس در داستان، عناصری هستند که خواننده را تا آخر داستان به دنبال خود می‌کشانند و او را مجبور می‌کنند که صفحات را یکی‌یکی ورق بزند و جلو برود.
سياه مشق
چه چیز باعث می‌شود سرعت گفت‌وگو بیشتر از روایت باشد؟ دلیلش همان رد و بدل شدن کلمات بین شخصیت‌هاست. درست مثل توپ تنیس که با ضربات بازیکن‌ها در زمین بازی بین آن‌ها رد و بدل می‌شود.
مینا
بهترین راه برای مقابله با هر نوع ترس از هر نوع، رویارویی مستقیم با آن است.
علی دائمی
. برای گفت‌وگونویسی فقط یک روش وجود دارد و آن هم روش شماست. روش درست هم روش شماست. حرفۀ شما به عنوان نویسنده ایجاب می‌کند یاد بگیرید چگونه به صدای درون خودتان دست بیابید؛ همان صدایی که برای نوشتن یک گفت‌وگو (اهمیتی هم ندارد که گویندۀ این گفت‌وگو کیست) لازم دارید
سياه مشق
نوشتن هر نوع صحنه و هر نوع داستان، دو عنصر تنش و تعلیق را در هر صحنۀ گفت‌وگو بگنجانید.
علیرضا
به محض اینکه ما شخصیت‌ها را در داستان معرفی می‌کنیم، خواننده بلافاصله شروع می‌کند به تصویر کردن آن‌ها در ذهنش. از این رو باید شخصیت‌های ما هرچه زودتر شروع کنند به حرف زدن. اگر ما خیلی معطل کنیم و خواننده را زیاد منتظر بگذاریم، او ابتدا شخصیت‌های ما را در ذهنش مجسم می‌کند و وقتی بالاخره شخصیت شروع به حرف زدن می‌کنند خواننده تعجب می‌کند، چون می‌بیند این شخصیت با تصویر ذهنی او کاملا فرق دارد.
fateme
هر صحنۀ گفت‌وگو باید به طریقی کشمکش داستان را پیش ببرد. ما باید در پایان صحنۀ گفت‌وگو در جایی غیر از جایی که در ابتدای صحنۀ گفت‌وگو بودیم باشیم.
سياه مشق
با گفت‌وگو می‌توان جزئیات زمان و مکان و پس‌زمینۀ داستان را ارائه داد. آیا حس می‌کنید برایتان مشکل است که اطلاعات مربوط به زمان و مکان یا صحنه و پس‌زمینه را به طریق جالبی وارد داستانتان کنید؟ در اینجا هم باز گفت‌وگو می‌تواند به شما کمک کند. ما به عنوان نویسنده تمایل داریم که از نقل و روایت، قبل از شروع حوادث، برای دادن اطلاعات صحنه‌ها استفاده کنیم.‌ اما شما می‌توانید به محض شروع حادثه در یک صحنه، از گفت‌وگو برای گنجاندن اطلاعات لازم دربارۀ زمان و مکان و پس‌زمینه در صحنه استفاده کنید.
سياه مشق
روایت‌ْ سرعت داستان را بعد از صحنۀ گفت‌وگو کُند می‌کند. چه چیز باعث می‌شود سرعت گفت‌وگو بیشتر از روایت باشد؟ دلیلش همان رد و بدل شدن کلمات بین شخصیت‌هاست. درست مثل توپ تنیس که با ضربات بازیکن‌ها در زمین بازی بین آن‌ها رد و بدل می‌شود.
سياه مشق
گفت‌وگو نه‌تنها در هر صفحه فضای خالی که برای خواننده چشم‌نواز است ایجاد می‌کند، بلکه به شخصیت‌های داستان جان می‌دهد، که این امر به لحاظ احساسی برای خواننده جذاب است. ما بیشتر به مکان و زمانی در یک داستان علاقه داریم که یک صحنۀ گفت‌وگو آن‌ها را برایمان توصیف و تصویر می‌کند. گفت‌وگو در ضمن انگیزۀ شخصیت‌ها و برنامه‌های متضاد آن‌ها را افشا می‌کند، واژه‌های تند شخصیت‌ها خوانندگان را از آنچه در درون شخصیت‌ها می‌گذرد آگاه می‌کند و برای قسمت‌های بعدی داستان تعلیق ایجاد می‌کند. ضمن اینکه به محض شروع صحنۀ گفت‌وگو، بلافاصله داستان سرعت می‌گیرد. با گفت‌وگو می‌توان کاری کرد که خوانندگانْ زمان و مکان داستان را واقعاً حس کنند و در صورتی که گفت‌وگوها را درست بنویسیم گفت‌وگو می‌تواند حتی مضمون داستان را هم انتقال دهد. گفت‌وگوی مؤثر همۀ این عناصر را به خوانندۀ مشتاق نشان می‌دهد. و این نوع گفت‌وگو همان چیزی است که ما نویسندگان قصد داریم خلق کنیم.
سياه مشق
فصل ششم: چگونه از زبان خود شخصیت‌ها، شخصیت‌ها و انگیزۀ آن‌ها را برای خواننده افشا کنیم؟ سال‌ها بود که من به تدریس داستان‌نویسی مشغول بودم و یک شب به طور اتفاقی مصاحبۀ جیمز لیپتون با جانی دپ را در برنامۀ در استودیوی بازیگران دیدم. وقتی مصاحبه گر از دپ پرسید: «چه کسی بیشترین تأثیر را بر بازیگری شما داشته؟» دپ از معلم مرحوم بازیگری خود، به نام استلا، یاد کرد و گفت: «او دائم و بارها تأکید می‌کرد که وقتی ما در قالب یک شخصیت به روی صحنه می‌رویم، یک چیزی بیش از هر چیز دیگر توی ذهنمان باید باشد: اینکه آن شخصیت در آن صحنه چی می‌خواهد و دنبال چیست.»
ز
وقتی شخصیتی با لحنی کنترل‌شده صحبت می‌کند، هر کلمه‌ای که صریح و محکم ادا شود احتمالاً بیانگر این است که او کفری است و موقتاً دارد خشم درونی‌اش را کنترل می‌کند
علیرضا
چنانچه بخواهیم گفت‌وگوی شخصیت‌های ما جالب باشد و داستان را پیش ببرد، باید داستان‌هایمان را هم خیلی خوب بدانیم. باید دقیقاً بدانیم که شخصیت‌هایمان کجا می‌خواهند بروند و چگونه می‌خواهیم آن‌ها به آنجا برسند. لازم است نیت‌های شخصیت‌ها را در هر صحنه بدانیم و باید هر کلمه‌ای را که به نحوی به طرح داستانی که ما برایشان ریخته‌ایم کمک نمی‌کند حذف کنیم. منحرف شدن شخصیت‌ها از مسیر اصلی داستان موجب می‌شود که طرح داستان بی‌روح و کسل‌کننده شود. در صورتی که شما شخصیت‌ها و داستان را در مسیر اصلی خود پیش ببرید دیگر جای نگرانی وجود نخواهد داشت.
fateme

حجم

۳۷۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۵۰۲ صفحه

حجم

۳۷۴٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۵۰۲ صفحه

قیمت:
۱۵۰,۰۰۰
تومان