بریدههایی از کتاب خانم دالاوی
۳٫۱
(۶۹)
کسی را نداشت که دردش را به او بگوید.
da☾
آدم نمیتواند در چنین دنیایی بچه دار شود. نمیتواند رنج را امتداد دهد، یا بر نسل این حیوانات شهوتران بیافزاید، حیواناتی که احساساتشان پایدار نیست، دستخوش هوا و هوس و نخوت اند.
rayehe
با این که احساسات و علایق به قدرت گذشته باقی می مانند، ولی آدم آخر به نیرویی دست مییابد که به زندگیاش چاشنی میزند، این که به تجربه هایش بپردازد و آنها را زیر و رو کند.
مژگان هاشمیان
نگفته بود دوستش دارد، اما دستش را گرفته بود. فکر کرد خوشبختیهمین است.
da☾
حقیقت روح ما این است، دربارهی درونمان که مثل ماهیها در ژرفای دریا به سر میبرد و در تیرگی هااز میان بوتههای غولآسای گیاهان دریایی راه خود را میجوید، به فضاهایینورانی و دورتر و دورتر به مکان های غمناک، سرد، عمیق و مرموز؛
شراره
سالها بود رنج و اندوه را مانند تیری که در قلبش مانده باشد تحمل کرده بود
da☾
همه وقتی ازدواج میکنند، بعضی چیزها را از دست میدهند.
da☾
آقای ویتاکر گفته بود که او برای هدفی به جهان آمده. اما هیچکس میزان رنج او را نمیدانست!
da☾
مرگ کوششی است برای ارتباط، از سوی آدمهایی که احساس میکنند رسیدن به مرکزی که به طور رمزآلودی از آنها میگریزد امکانناپذیر است؛ نزدیکیای که به جدایی منتهی میشود؛ شعف رنگ میبازد؛ آدم تنها است. مرگ مانند یک آغوش است.
هیچ کس
بیرون بودن چه خوب بود. فکر کرد شاید لازم نباشد فورآ به خانه برگردد.
da☾
برای بعضی از زنها هیچ چیز به بدی ازدواج نیست؛ و سیاست؛ و داشتن شوهری محافظه کار مثل ریچارد تحسین انگیز.
firuze mardani
این کلاریسا بود که در خاطر آدمماند. نه این که خارق العاده باشد؛ اصلا خوشگل نبود؛ هیچ چیزی نداشت که آدم بخواهد تماشا کند؛ هیچ وقت حرف زیرکانهای نمیزد؛ با وجود این حضور داشت؛ کلاریسا حضور داشت.
خوشی
آه، کاش میتوانست سراسر زندگیاش را از نو شروع کند!
da☾
احساس عجیبی به او میگفت نامرئی است، نادیدنی؛ ناشناخته
da☾
فکر کرد دوست داشتن آدم را منزوی میکند.
da☾
نمیخواست بمیرد. زندگی خوب و آفتاب گرم بود. فقط آدمها؟
da☾
دنیا شلاقش را بلند کرده؛ قرار است کجا فرود بیاورد؟
Negar
وی در این باره در نقدی در سال ۱۹۱۰ نوشت: «رماننویسان دوران ملکهی ویکتوریا هرچه را میدانستند چگونه نقل کنند، از قلم نمیانداختند.» وی میافزاید: «در حالی که خواستهی ما این است که چیزهای غیرلازم را حذف کنیم.» و دوم این که «رمان باید با تغییر زاویهی دید به پیش رود، به طوری که زندگی نهفقط از جنبههای بیرونی، بلکه چنانکه به تجربه میآید بیان گردد.»
Mh D
دیگر نه از گرمای سوزان خورشید بترس
نه از خشم فزایندهی زمستان.
firuze mardani
پس سپتیموس تک و تنها بود. همهی جهان فریاد میزد: خودت را بکش، به خاطر ما خودت را بکش. ولی چرا باید به خاطر آن خودکشی میکرد؟ غذا خوردن خوشایند بود؛ آفتاب داغ بود؛ و این خودکشی، چطور باید این کار را کرد، با یک چاقو؟ زشت بود و سیل خون جاری میشد، شاید بهتر بود شیر گاز را باز کند؟ بیش از حد ضعیف بود؛ به زحمت دستش را بلند میکرد. از این گذشته حالا که کاملا تنها و محکوم
بود، و مثل آن هایی که قرار است تنها بمیرند، همه ترکش کرده بودند، در انزوای عالی و اعجابانگیزش نوعی تجمل بود؛ آزادیای که آدمهای وابسته هرگز نخواهند شناخت.
rayehe
آدم باید در جستجوی کسانی باشد که آنها را کامل میکنند؛
کاربر ۱۸۸۰۶۴۳
آدمی نبود که در بارهی هیچ کس بگوید اینطور است یا آن طور است.
da☾
الیزابت از آزادی خود شاد بود. هوای آزاد چه خوب بود.
da☾
دلخور بود، یا این یقین که مرگ همه چیز را مطلقآ به پایان میرساند، دلداریاش میداد؟
Qazal Azady
پیرامون قلب زندگی خالی بود؛ مثل یک اتاق زیر شیروانی
ایمان
وجد مذهبی آدمها را بیعاطفه میکرد (همینطور آرمان داشتن)؛ احساساتشان را خفه میکرد
araz zarei
دوست داشتن آدم را منزوی میکند.
araz zarei
این که او را از دانشگاه اکسفورد اخراج کرده بودند درست بود این که سوسیالیست و از یک نظر آدم شکست خوردهای بود هم درست بود. فکر کرد با وجود این آیندهی تمدن را چنین جوانانی در دست دارند؛ جوانانی مثل جوانی خودش، در سی سال پیش؛ جوانانی دلباختهی اصول انتزاعی و آرمانی؛ جوانانی که به لندن کتابهایی سفارش میدادند، کتابهایی که همهی راه را تا کوههای هیمالیا طی میکردند تا به دستشان برسد؛ جوانانی که علم یا فلسفه میخواندند. فکر کرد آینده در دست چنین جوانهایی است.
رئوف
در حالی که چاقوی جیبیاش را بیرون آورده بود، با خود گفت پشت این قضیه حسادت بود حسادت که از همهی احساسات بشر پر دوامتر است.
رئوف
آدم نمیتواند در چنین دنیایی بچه دار شود. نمیتواند رنج را امتداد دهد، یا بر نسل این حیوانات شهوتران بیافزاید، حیواناتی که احساساتشان پایدار نیست، دستخوش هوا و هوس و نخوت اند
رئوف
حجم
۱۹۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
حجم
۱۹۹٫۷ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۶
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
قیمت:
۸۷,۰۰۰
۶۰,۹۰۰۳۰%
تومان