بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب گتسبی بزرگ | طاقچه
تصویر جلد کتاب گتسبی بزرگ

بریده‌هایی از کتاب گتسبی بزرگ

۳٫۷
(۱۲۰)
آن وقت‌ها که خیلی جوان و خام بودم، پدرم مرا نصیحتی کرد که تا به امروز آویزه‌ی گوشم است؛ «هر وقت خواستی به کسی ایراد بگیری، حواست باشد که همه‌ی مردم دنیا به خوبی و برتری تو نیستند.»
Mohammad
«خوشحال شدم که بچه دختر است و آرزو کردم که یک دختر احمق بشود، این بهترین حالتی ست که یک دختر می‌تواند تو این دنیا داشته باشد، یک دختر کوچولوی خوشگل احمق!»
Aminam
سال‌ها پیش، آن وقت‌ها که خیلی جوان و خام بودم، پدرم مرا نصیحتی کرد که تا به امروز آویزه‌ی گوشم است؛ «هر وقت خواستی به کسی ایراد بگیری، حواست باشد که همه‌ی مردم دنیا به خوبی و برتری تو نیستند.»
matbuat
گفتم: «من سی سالم است، پنج سال بزرگتر از آنی هستم که به خودم دروغ بگویم و اسمش را بگذارم غرور!»
Mohammad
«یک چیز حقیقت داره و هیچی حقیقت نداره،» «غنی، غنی‌تر می‌شه و فقیر بچه‌دار می‌شه،» «در این بین... در این حین،»
AP
گتسبی به آن نور سبز ایمان داشت، به آینده‌ی طربناکی که سال به سال خودش را از ما عقب می‌کشاند. این آینده از ما فرار می‌کند، اما مهم نیست فردا ما تندتر می‌دویم، دست‌هایمان را بیشتر دراز می‌کنیم تا سرانجام... در یک صبح زیبا... و این چنین است که ما کشتی‌نشستگان برخلاف جریان آب پارو به سینه‌ی دریا می‌کوبیم و با این بی‌دقتی‌مان است که یک سر به سمت گذشته رانده می‌شویم!
سرگشته
«هر وقت خواستی به کسی ایراد بگیری، حواست باشد که همه‌ی مردم دنیا به خوبی و برتری تو نیستند.»
آناهیتا
سال‌ها پیش، آن وقت‌ها که خیلی جوان و خام بودم، پدرم مرا نصیحتی کرد که تا به امروز آویزه‌ی گوشم است؛ «هر وقت خواستی به کسی ایراد بگیری، حواست باشد که همه‌ی مردم دنیا به خوبی و برتری تو نیستند.»
A_
«من سی سالم است، پنج سال بزرگتر از آنی هستم که به خودم دروغ بگویم و اسمش را بگذارم غرور!»
fatima
آن وقت‌ها که خیلی جوان و خام بودم، پدرم مرا نصیحتی کرد که تا به امروز آویزه‌ی گوشم است؛ «هر وقت خواستی به کسی ایراد بگیری، حواست باشد که همه‌ی مردم دنیا به خوبی و برتری تو نیستند.»
آلما
خودداری از قضاوت کارهای دیگران، امیدی بیکران در پی دارد.
Anonymous
آدم‌ها مثل همیشه بودند یا حداقل آدم‌هایی از همان نوع بودند،
AP
. این مشروب نخوردن بین یک مشت آدم بدمست هم خودش امتیاز بزرگیست. می‌توانی زبانت را کنترل کنی و بیشتر از آن می‌توانی یک کمی هم اشتباه کنی، بقیه آن قدر کورند که اصلاً اشتباهت را نمی‌بینند!
AP
وامانده از آرزوهایم بودم و دقیقه به دقیقه بیشتر در این عشق فرو می‌رفتم و یک دفعه دیدم هیچ چیز دیگری جز این عشق برایم اهمیتی ندارد!
Fateme
قوه‌ی درک خوبی‌ها در زمان تولد به صورت یکسان بین همه تقسیم نمی‌شود.
Anonymous
گتسبی قهرمان کتاب، مردیست خود ساخته و بزرگ که چون هر انسان دیگری مجموعه‌ای از خوبی‌ها و بدی هاست، اما خوبی‌های او بر بدی‌هایش رجحان دارد و بزرگترین اشتباه او لجاجت و پافشاری بر روی یک آرزوی محال از دست رفته است. گاه باید با دنیا و ناملایمات و نا خراشیدگی‌های آن سازگار شد و دنیا را دور زد! کاری که گتسبی نکرد و خواست از نزدیکترین راه به مقصدش برسد و حریف دنیا نشد و زمین خورد.
آلما
دوست داشتم بالای خیابان پنجم قدم بزنم و از بین جمعیت، زنان عاشق‌پیشه را سوا کنم و لحظه‌ای تصور کنم که وارد زندگی آن‌ها شده‌ام و هیچ کس هم نفهمد و تقبیحم نکند.
آذیــن؛
اما من آدم کنداندیشی‌ام مملو از قوانین درونی که به نوعی در مقابل خواسته‌هایم مثل ترمز عمل می‌کند و می‌دانستم به طور قطع ابتدا باید از این وضع به هم پیچیده درآمده، به خانه برگردم.
Lily
خودداری از قضاوت کارهای دیگران، امیدی بیکران در پی دارد.
Zoe
"ما این جا فقط برای دنبال کردن خواسته‌هایمان آمده‌ایم و هر کس تا توان دارد خواسته‌هایش را دنبال می‌کند."
osve
«هر وقت خواستی به کسی ایراد بگیری، حواست باشد که همه‌ی مردم دنیا به خوبی و برتری تو نیستند.»
fatima
«... و ما همه چی را تولید می‌کنیم تا تمدن بسازیم،
AP
«هر وقت خواستی به کسی ایراد بگیری، حواست باشد که همه‌ی مردم دنیا به خوبی و برتری تو نیستند.»
شاهین
نمی‌توانید گذشته را تکرار کنید.» ناباورانه فریاد زد: «نمی‌شود گذشته را تکرار کرد؟ چرا؟ البته که می‌شود!» چنان وحشیانه به اطرافش نظر انداخت که انگار گذشته در جایی بین سایه‌های خانه‌اش کمین کرده، در چنگ اوست. «من فقط می‌خواهم همه چیز را عین قبل سر جای خودش بچینم.»
Nika
«باید یاد بگیریم گه دوستی‌مان را تا وقتی طرف زنده‌ست نشان بدهیم، نه وقتی گه مرده.
Nika
رفتار و منش انسان گاه ممکن است در یک سنگ سخت و یا در گل و باتلاق خیس بنا شود (افراط و تفریط).
Anonymous
لبخندش از آن دست لبخندهای ناب بود که موجی از آسایش خاطر پایدار در آن هویدا بود که ممکن است چهار، پنج بار بیشتر در طول زندگی‌ات از آن دست لبخندها نبینی؛
Lily
هیچ بارقه‌ی آتش یا هیچ طراوت خنکی نمی‌تواند با آنچه که یک مرد در قلب شبح گونه‌ی خود ذخیره می‌کند رقابت کند.
babaeiiinarges
«هر وقت خواستی به کسی ایراد بگیری، حواست باشد که همه‌ی مردم دنیا به خوبی و برتری تو نیستند.»
نیومون
عشقی در آن جا جاری بود که نه کهنه بود، نه پیچیده در بقچه‌های ارغوانی معطر قدیمی، بلکه عشقی بود که تر و تازه نفس می‌کشید
Nika

حجم

۱۸۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

حجم

۱۸۴٫۶ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۳

تعداد صفحه‌ها

۲۰۸ صفحه

قیمت:
۴۰,۰۰۰
۲۰,۰۰۰
۵۰%
تومان