بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب تنگنا | طاقچه
تصویر جلد کتاب تنگنا

بریده‌هایی از کتاب تنگنا

انتشارات:نشر چشمه
امتیاز:
۳.۴از ۲۱ رأی
۳٫۴
(۲۱)
بیاید. غیراجتماعی بودن نسبی من می‌تواند به مردم‌گریزی تعبیر شود، مشخصه‌ای که البته نشانهٔ عقل سلیمی است که تنهایی و خلوت با خودش و کتاب‌هایش را به معاشرت‌های بیهوده و گفت‌وگوهای پوچ ترجیح می‌دهد.
کاربر ۳۳۸۴۶۸۵
زیبایی غریبی هست در موجود زنده‌ای که اجزایش با هماهنگی خارق‌العاده‌ای با هم کار می‌کنند. و مرگ، مثل بیماری، مثل سال‌خوردگی، چیزی نیست مگر بر هم زدن این هماهنگی و به زشتی کشاندن آن زیبایی.
کاربر ۳۳۸۴۶۸۵
باری، یک‌بار حتی به فکر بازی کردن روی صحنهٔ تئاتر افتادم، ولی خیلی زود این فکر ابلهانه را کنار گذاشتم. آخر تظاهری که همه بدانند تظاهر است که ارزشی ندارد.
کاربر ۳۳۸۴۶۸۵
تنهایی من به‌غایت وسیع و سخت خوف‌انگیز است. پیشِ رو، پشت‌سر، به هر جا که نگاه می‌کنم جز خلئی بی‌منتها نمی‌بینم. این تنهایی هول‌انگیزِ کسی است که می‌زید، می‌اندیشد، احساس می‌کند و به طرز درک‌ناپذیری تنهاست.
کاربر ۳۳۸۴۶۸۵
اگر تقدیر بشر تکیه زدن بر جایگاه خداوندی باشد، اریکهٔ پادشاهی‌اش کتاب باید می‌بود.
کاربر ۳۳۸۴۶۸۵
است. پیشِ رو، پشت‌سر، به هر جا که نگاه می‌کنم جز خلئی بی‌منتها نمی‌بینم.
کاربر ۳۳۸۴۶۸۵
آیا هر کس که جرئت به زبان آوردن حقیقت را دارد دیوانه است؟
دکتر جکیل
من و اندیشه‌ام با زندگی و مرگ بازی می‌کردیم و از آن‌ها هم فراتر می‌رفتیم، گویی بالای سرشان پرواز می‌کردیم.
دکتر جکیل
به‌روشنی حس کردم که غریبه‌ای در میان جمعم و تنها در سراسر جهان. دیدم که تا ابد گیر افتاده‌ام در تنگنای ذهن خویش و زندانی‌ام در پیالهٔ سر.
مرسده خدادادی
احساسی غریب به من دست می‌دهد وقتی به این فکر می‌کنم که کتاب‌هایم، این همراهان همیشگی‌ام، در قفسه‌های‌شان مانده‌اند و در سکوت از آن‌چه من حکمت زمینی و شادمانی و امید می‌پنداشتم پاسداری می‌کنند.
مرسده خدادادی
من از خودم نمی‌ترسم و این از هر چیز دیگری مهم‌تر است. وحشت‌آورترین چیز برای قاتل و جنایتکار پلیس نیست، دادگاه نیست، خودش است.
دکتر جکیل
ناراحتم. احساس می‌کنم خیلی غمگینم، جوری که هیچ انسانی تابه‌حال نبوده است. و موهایم دارد خاکستری می‌شود. اما این چیزی دیگر است. چیزی دیگر. چیزی است وحشت‌آور و پیش‌بینی‌ناپذیر. چیزی که سادگی دلهره‌آورش به باور نمی‌آید.
دکتر جکیل
این وضعیتِ تنهایی خودم را دوست دارم که سبب شده چشم احدی هنوز به غارها و ورطه‌های تاریک درونم نیفتاده باشد، که دیدنش هر تنابنده‌ای را گیج‌وگول می‌کند.
دکتر جکیل
بزدلان در مواجهه با موانع طاقت نمی‌آورند و عقب می‌کشند
دکتر جکیل
همیشه از عزت گذاشتن به آن‌هایی که خوارشان می‌شمردم و از بوسیدن کسانی که ازشان منزجر بودم خشنود می‌شدم.
دکتر جکیل
مبارزهٔ درونی سختی را از سر گذراندم و پیروزی در آن برایم گران تمام شد.
دکتر جکیل
تا وقتی ساکن کاسهٔ سر خودم بودم، منویات و شخصیت خودم را داشتم و طبق نقشه‌هایم رفتار می‌کردم و به خیالم ارباب خودم بودم. اکنون اما می‌بینم که نه ارباب، برده‌ای بیش نیستم، حقیر و بی‌اختیار.
دکتر جکیل

حجم

۸۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۹۷ صفحه

حجم

۸۰٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۳

تعداد صفحه‌ها

۹۷ صفحه

قیمت:
۶۰,۰۰۰
تومان