
بریدههایی از کتاب تنگنا
۳٫۷
(۴۹)
بیاید. غیراجتماعی بودن نسبی من میتواند به مردمگریزی تعبیر شود، مشخصهای که البته نشانهٔ عقل سلیمی است که تنهایی و خلوت با خودش و کتابهایش را به معاشرتهای بیهوده و گفتوگوهای پوچ ترجیح میدهد.
کاربر ۳۳۸۴۶۸۵
اگر تقدیر بشر تکیه زدن بر جایگاه خداوندی باشد، اریکهٔ پادشاهیاش کتاب باید میبود.
کاربر ۳۳۸۴۶۸۵
انسانهایی هستند که زندگیشان را به خطر میاندازند تا به قلههای دستنیافتنی دست پیدا کنند، آن هم فقط به این دلیل ساده که دیگران آنها را دستنیافتنی پنداشتهاند.
ترنم
تنهایی من بهغایت وسیع و سخت خوفانگیز است. پیشِ رو، پشتسر، به هر جا که نگاه میکنم جز خلئی بیمنتها نمیبینم. این تنهایی هولانگیزِ کسی است که میزید، میاندیشد، احساس میکند و به طرز درکناپذیری تنهاست.
کاربر ۳۳۸۴۶۸۵
آیا هر کس که جرئت به زبان آوردن حقیقت را دارد دیوانه است؟
دکتر جکیل
باری، یکبار حتی به فکر بازی کردن روی صحنهٔ تئاتر افتادم، ولی خیلی زود این فکر ابلهانه را کنار گذاشتم. آخر تظاهری که همه بدانند تظاهر است که ارزشی ندارد.
کاربر ۳۳۸۴۶۸۵
زیبایی غریبی هست در موجود زندهای که اجزایش با هماهنگی خارقالعادهای با هم کار میکنند. و مرگ، مثل بیماری، مثل سالخوردگی، چیزی نیست مگر بر هم زدن این هماهنگی و به زشتی کشاندن آن زیبایی.
کاربر ۳۳۸۴۶۸۵
چنان تنها هستم که راز دلم را حتی به خودم هم نمیتوانم گفت.
دکتر جکیل
هر چه بیشتر به دیگران دروغ میگفتم، نزد خودم حقیقت را بیرحمانهتر بیان میکردم؛
sabataleebi
وقتی زنی عاشق میشود، دیگر درک کردنش ممکن نیست.
JİLA
است. پیشِ رو، پشتسر، به هر جا که نگاه میکنم جز خلئی بیمنتها نمیبینم.
کاربر ۳۳۸۴۶۸۵
ناراحتم. احساس میکنم خیلی غمگینم، جوری که هیچ انسانی تابهحال نبوده است. و موهایم دارد خاکستری میشود. اما این چیزی دیگر است. چیزی دیگر. چیزی است وحشتآور و پیشبینیناپذیر. چیزی که سادگی دلهرهآورش به باور نمیآید.
دکتر جکیل
تظاهر به جنون کردم تا قتل کنم، یا به خاطر جنون مرتکب قتل شدم؟
ترنم
کیست آن که قدرتی برای نجات من داشته باشد؟ هیچکس. کسی قدرتمندتر از من نیست و کسی جز خودم دشمن «من» نیست.
rezai milad
جادههای زندگی تاریکاند و برای گذر از آنها نیاز به مردان زبدهای است که چراغافروزی کنند و راه بنمایند.
ᥫ᭡ذهنی که با پروانهها پرواز میکند
بهروشنی حس کردم که غریبهای در میان جمعم و تنها در سراسر جهان. دیدم که تا ابد گیر افتادهام در تنگنای ذهن خویش و زندانیام در پیالهٔ سر.
مرسده خدادادی
احساسی غریب به من دست میدهد وقتی به این فکر میکنم که کتابهایم، این همراهان همیشگیام، در قفسههایشان ماندهاند و در سکوت از آنچه من حکمت زمینی و شادمانی و امید میپنداشتم پاسداری میکنند.
مرسده خدادادی
من از خودم نمیترسم و این از هر چیز دیگری مهمتر است. وحشتآورترین چیز برای قاتل و جنایتکار پلیس نیست، دادگاه نیست، خودش است.
دکتر جکیل
این وضعیتِ تنهایی خودم را دوست دارم که سبب شده چشم احدی هنوز به غارها و ورطههای تاریک درونم نیفتاده باشد، که دیدنش هر تنابندهای را گیجوگول میکند.
دکتر جکیل
بزدلان در مواجهه با موانع طاقت نمیآورند و عقب میکشند
دکتر جکیل
مبارزهٔ درونی سختی را از سر گذراندم و پیروزی در آن برایم گران تمام شد.
دکتر جکیل
من و اندیشهام با زندگی و مرگ بازی میکردیم و از آنها هم فراتر میرفتیم، گویی بالای سرشان پرواز میکردیم.
دکتر جکیل
تا وقتی ساکن کاسهٔ سر خودم بودم، منویات و شخصیت خودم را داشتم و طبق نقشههایم رفتار میکردم و به خیالم ارباب خودم بودم. اکنون اما میبینم که نه ارباب، بردهای بیش نیستم، حقیر و بیاختیار.
دکتر جکیل
بزدلاناند که همیشه به خود میلرزند
دکتر جکیل
دشمنانم در اندرون خودم بیصدا و مرموز، گوشتاگوش، محاصرهام کردهاند و راه نفس را لحظهبهلحظه بر من بیشتر میبندند؛ به هر جا میروم با مناند. در برهوتی پهناور، چنان تنها هستم که راز دلم را حتی به خودم هم نمیتوانم گفت. بیش از همه، به خودم بیاعتمادم. این انزوای جنون است و حتی راهی هم برایم نمانده تا بدانم کیستم. در خویشتنِ خویش تنهایم.
مریم
«با زخمی واقعی در سیرک بازی میکردم و میپنداشتم نقش گلادیاتوری را در صحنهٔ مرگش ایفا میکنم…»
ترنم
فریادهایم راهی به بیرون ندارد و اگر هم داشته باشد، کیست آن که قدرتی برای نجات من داشته باشد؟ هیچکس. کسی قدرتمندتر از من نیست و کسی جز خودم دشمن «من» نیست.
ترنم
آیا منم که به حال تو افسوس میخورم یا میخواهم افسوس تو را به خودم برانگیزم؟
ترنم
کجاست قدرقدرتی تا یاریام کند؟ هیچ جا، هیچ! کجا باید بگردم پی آن چیز استوار و جاودان تا بیاویزم به آن این کمترین «من» را. این کوچک و بیچاره، این تنهای تنها را؟ هیچ جا، هیچ!
کاربر نیوشک
به من خیانت شده است. افکار من، همچون زنان و بردگان، با موذیگری و پستفطرتی به من خیانت کردهاند. قلعهٔ من حالا بدل به اسارتگاهم شده است.
JİLA
حجم
۸۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۹۷ صفحه
حجم
۸۰٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۹۷ صفحه
قیمت:
۹۰,۰۰۰
تومان