ما میتوانیم احساس کنیم و بدانیم که بخشی از نظام گسترده کائنات هستیم، که همه از یک خمیره ساخته شده، و به طور پیوسته در حال بسط و تغییر است و صورتهای جدیدی ابداع میکند و در عین حال از صورتهای پیشین محافظت میکند
کاربر ۱۳۸۲۴۵۷
موقعیت خاص فضاـ زمانی فرد نمیتواند چیزی جز آنچه هست باشد. آنچه به اختیار ما و کاملاً خارج از تعین خارجی است این است که ما در هر لحظه چگونه تجربهمان را تفسیر میکنیم و به آن پاسخ میدهیم.
کاربر ۱۳۸۲۴۵۷
درست همانطور که هگل اعتقاد دارد واقعیت، به عنوان موجودی عقلانی، در طول تاریخ بشر از خود آگاهی پیدا میکند و در نهایت از طریق او و دیگر موجودات با ذهنیت مشابه به وضوح فلسفی دست مییابد، شوپنهاور اعتقاد دارد که اراده، به عنوان موجودی ناعقلانی، در طول تاریخ بشر از خود آگاهی پیدا میکند و در نهایت از طریق او و دیگر انسانهای با ذهنیت مشابه به وضوح فلسفی دست مییابد. این دو دیدگاه، گرچه درباره ذات واقعیت غایی همرأی نیستند، به موازات هم پیش میروند.
کاربر ۱۳۸۲۴۵۷
میل اظهار میکند که هیچ انسان از لحاظ فکری هوشیار و صادقی «اصولاً قادر نیست با اطمینان به آفریدگار و حکمرانِ خلقتی چون این سیاره و زندگی ساکنانش، که چنین ناشیانه آفریده شده و بُلهوسانه اداره میشود، نسبت کمال مطلق دهد»
کاربر ۱۳۸۲۴۵۷