مردم میگویند که عشق کمیاب است، ولی من بهاندازهٔ آنها مطمئن نیستم. آنچه کمیاب است، چیزی از آن هم مطلوبتر است. درک شدن. هیچ فایدهای ندارد که دوستت داشته باشند، ولی درکت نکنند. مردم صرفاً عاشق تصویری هستند که از تو در ذهنشان دارند. آنها عاشق عشق هستند. آنها عاشقِ عاشق بودنشان هستند. درک شدن، و نه فقط آن، بلکه قدر دیدن هنگام درک شدن. این چیزی است که اهمیت دارد.
دریا
همیشه حتی در پیشبینیپذیرترین چیزها هم یک عنصر پیشبینیناپذیر وجود دارد. اگر هم طوری زندگی کرده باشی که انگار هیچچیز تصادفیای وجود ندارد، آنوقت زندگی طوری زیر پایت را خالی میکند
ویماند
بزرگترین مجازات این است که به چیزی میل داشته باشی و نتوانی آن را با صدای بلند بر زبان بیاوری
ویماند
برای اینکه تواناییهایتان را حقیقتاً ارتقا دهید و به مرحلهٔ بعدی برسید، ذهنتان باید از آلودگی ذهنی رها باشد. هیچچیزی هم مثل احساس گناه نمیتواند ذهن را آلوده و سازوکار آن را مختل کند...
زری
به ذهنم رسید که من هیچوقت جوان نبودم. حتی در بیستویکسالگی هم این برنامه را ‒ تمام شب رقصیدن و خوابیدن زمانی که خورشید تمام روز در آسمان است ‒ خستهکننده میدیدم.
ویماند
یکبار کسی به من گفته بود که راه شاد مردن، کامل مردن است. زندگی کن طوری که انگار داری یک غذای خوشمزه میخوری. هر بخش از غذا را میجوی و از آن لذت میبری، طوری که وقتی تمام شد سیر میشوی.
ویماند
وقتی در دوران کودکی در محاصرهٔ قدیسها باشی، احساس گناه کردن خیلی آسان است.
ویماند
موریس، اگر چشم و گوش درست داشته باشی، همه چیز میتواند زیبا باشد. تمام ژانرهای موسیقی. تمام غمها و خوشیها. تمام دمها و بازدمها. تمام تکنوازیهای گیتار. تمام صداها. تمام گیاهانی که کنار آسفالت روییدهاند.
ویماند