جملات زیبای کتاب یادداشت های زیرزمینی | طاقچه
تصویر جلد کتاب یادداشت های زیرزمینی

بریده‌هایی از کتاب یادداشت های زیرزمینی

دسته‌بندی:
امتیاز
۳.۳از ۸۱ رأی
۳٫۳
(۸۱)
تازه اسم ترس و بزدلیتان را هم گذاشته‌اید عقل و درایت و با این دلخوشی دارید خودتان را فریب می‌دهید.
parsa.ebrahimi.359
هیچ‌وقت به‌خاطر اینها نمی‌بخشمت! برای اعترافهای الآنم هم هیچ‌وقت نمی‌بخشمت! بله، تو، همین تو، باید جور همۀ اینها را بکشی؛ چون تو بودی که همه‌چیز را فهمیدی؛ چون من یک رذلم؛ چون من فرومایه‌ترین، کثیفترین، مضحکترین، ناچیزترین، احمقترین و حسودترین کِرم این دنیا هستم، آن هم بین کرمهایی که هیچ از من بهتر نیستند، ولی خدا می‌داند چرا هرگز گیج و شرمنده نمی‌شوند.
parsa.ebrahimi.359
همهٔ ما، کم‌وبیش از زندگی روگردانده‌ایم و همه‌مان می‌لنگیم، حتی به‌قدری از زندگی فاصله گرفته‌ایم که وقتی با آن مواجه می‌شویم، یخ می‌زنیم و وقتی به یادمان می‌آورند که زندگی چیست، تاب نمی‌آوریم. به جایی رسیده‌ایم که زندگی زند(۱) واقعی را کارْ و چیزی درمایه‌های خدمتی سنگین تلقی می‌کنیم، و با خودمان توافق کرده‌ایم که براساس کتابها زندگی‌کردن بهتر است. گاهی خودمان هم نمی‌دانیم که چرا دور خود می‌چرخیم و در پی چه هستیم و چه می‌خواهیم؟ اگر خواسته و بهترین‌آرزومان هم برآورده شود، حتی می‌توانم بگویم حالمان به‌جای بهترشدن، بدتر می‌شود.
parsa.ebrahimi.359
عشق برای من به‌معنای سلطه و زورگویی و برتری اخلاقی داشتن است. در زندگی‌ام حتی نتوانستم برای یک‌بار هم که شده عشق را جور دیگری تصور کنم. عشق را همیشه مثل مبارزه‌ای بانفرت شروع می‌کردم و با اطاعت و انقیاد اخلاقی به پایان می‌بردم. دیگر نمی‌توانستم تصور کنم که با این موجود مطیع باید چه‌کار کرد.
parsa.ebrahimi.359
به غیر از کتاب‌خواندن دیگر هیچ پناهی نداشتم؛ چیز دیگری نبود که احترامم را به محیط اطرافم برانگیزد و حتی اندکی‌توجهم را جلب کند
ElaheSadeghsa
این‌که واقعاً کدامش بهتر است: خوشبختی ارزان یا رنج متعالی؟ کدام بهتر است؟
ElaheSadeghsa
پس این دیگر اثر ادبی نیست، اقرارنامه‌ای است در حکم مجازات. آخر نوشتن یک رمان دراز دربارۀ این‌که چه‌طور به زندگی‌ام در گوشه‌ای فقیرانه بی‌حرمتی کردم، از زندگی واقعی روگرداندم و با خباثتی متکبرانه اُخت شدم، آن هم در زیرزمین، چه جذابیتی می‌تواند داشته‌باشد؟!
parsa.ebrahimi.359
نه شر بوده‌ام و نه خیری از دستم برآمده؛ نه خباثت کرده‌ام، نه مهربانی، نه پستی و دنائت، نه شرافت و قهرمان‌بازی.
Hasan315
در این اقدام و تلاش تلافی‌جویانه، خودش صدبار بیشتر زجر می‌کشد و شکنجه می‌شود، درحالی‌که شکنجه‌گر، کَکش هم نمی‌گزد.
tina
آدمیزاد انتقام می‌گیرد؛ چون عدالت را در این می‌بیند.
Faridir
حالا هم کنج عزلت مثلاً دارم زندگی‌ام را می‌کنم و با این دلخوشی مضحک و شرورانه و به‌دردنخور، که آدم عاقل اصلاً کاری نمی‌کند و کارْ مال احمقهاست، به ریش خودم می‌خندم.
Dot
نه شر بوده‌ام و نه خیری از دستم برآمده؛ نه خباثت کرده‌ام، نه مهربانی، نه پستی و دنائت، نه شرافت و قهرمان‌بازی.
Dot
سرورانِ من، به جان عزیزتان قسم، که دانستنِ زیادی واقعاً بیماری است، یک مرض حقیقی و تمام‌عیار. برای گذران زندگی، فقط اندکی دانش بشری کفایت می‌کند
Dot
آخر کدام آدم عاقلی را دیده‌اید که قدری هم که شده، به خودش احترام بگذارد؟
Dot
آخر بزرگواری به چه کار می‌آید؟! نه می‌توانم ببخشم و نه فراموش کنم.
Dot
چه‌قدر برایم پیش می‌آمد، از چیزی که سهواً رخ داده‌بود، ناراحت شوم. دیگر خودتان می‌دانید، اولش سرِ هیچ‌وپوچ ناراحت می‌شوی، بعدش هم می‌افتی به جان خودت و تا آنجا پیش می‌روی که آخرش ـ واقعاً و حقیقتاً ـ آزرده می‌شوی.
Dot
خوانندۀ عزیزم؛ کدام بهتر است؟ شادی مبتذل یا رنج متعالی؟ آه، این بشر، آه، از این بشر! بشر، یکسره تحقیر و تنهایی است، زندانی هزارتوی خود،
محمد
دریک‌کلام، آدم زیادی، آدمی است که نمی‌داند دقیقاً چه کند، و بنابراین، کاری هم نمی‌کند، درعین‌حال، استمرار این انفعال او را به این احساس می‌رساند که در اجتماعش نیز چیزی تغییر نخواهدکرد و این کم‌کم یگانه‌باورش می‌شود.
محمد

حجم

۳٫۸ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۵۷۶ صفحه

حجم

۳٫۸ مگابایت

سال انتشار

۱۴۰۲

تعداد صفحه‌ها

۵۷۶ صفحه

قیمت:
۱۷۰,۰۰۰
تومان