جملات زیبای کتاب آن ها که می روند و آن ها که می مانند | طاقچه
تصویر جلد کتاب آن ها که می روند و آن ها که می مانند

بریده‌هایی از کتاب آن ها که می روند و آن ها که می مانند

۴٫۲
(۱۲)
بار دیگر، لی‌لا لذت نگران‌کنندۀ خشونت را درک کرد. فکر کرد، آری، باید ترس را به جان کسانی بیندازی که می‌خواهند ترس را به جانت بریزند، راه دیگری وجود ندارد، چشم در برابر چشم، چیزی را که از من می‌گیری، پس می‌گیرم، کاری را که با من می‌کنی، با خودت خواهم کرد.
ت ت
مسئلۀ اصلی تاکتیک‌هاست: اگه همه‌چیز رو فوری بخواید، خطر شکست خوردنتون هست.
ت ت
تو قصه‌های پریون آدم کاری رو می‌کنه که دلش می‌خواد و در واقعیت کاری رو می‌کنه که می‌تونه.
ت ت
من خوش‌شانس به دنیا آمده بودم. حتی وقتی سرنوشت، نامساعد به نظر می‌رسید، به نفع من کار می‌کرد.
ت ت
محله بیمار نیست، ناپل بیمار نیست، این کل زمین است، کل جهان یا جهان‌ها که بیمارند و پنهان کردن وضعیت واقعی چیزها از خود، شرارت است.
ت ت
چشمانش پر از اشک شد و بیهوده کوشید جلوی ریختنشان را بگیرد، از ضعف خود احساس حقارت می‌کرد.
ت ت
چیزی که واقعاً آزارم می‌ده بی‌نزاکتیه
ت ت
ازدواج زندان بود
ت ت
حالا به وضوح می‌دانستم که فقط در صورت کنترل زبان‌هایمان دوستی‌مان امکان‌پذیر بود
ت ت
مردم از بی‌مبالاتی، از فساد و بهره‌کشی می‌مردند و با این‌همه، در هر دور انتخابات، تأیید مشتاقانه‌شان را نثار سیاستمدارانی می‌کردند که زندگی‌شان را تحمل‌ناپذیر کرده بودند.
ت ت
ابداً یادت نره که اگه باهوشی، من که تو رو این‌جا زاییدم، به همون باهوشی‌ام، تازه اگه باهوش‌تر نباشم، اگه فرصتای تو رو داشتم، همون کاری رو می‌کردم که تو کردی، فهمیدی؟
ت ت
فقط بچه می‌مونه، اون بخشی از توئه؛ اما پدر یه غریبه بود و به همون غریبه بودن برمی‌گرده.
ت ت
پس چرا اجازه می‌دی اون بهت دستور بده؟ درسته اون برای خودش اصولی داره، اما مگه تو اصولی نداری؟ به خودت احترام بذار
ت ت
بدون شک تا روزها بعد احساس بدبختی می‌کرد اما موفق شده بود از خود نپرسد چرا. یاد گرفته بود که گشتن دنبال دلیل آزاردهنده است و منتظر ماند تا احساس بدبختی نخست به ناخشنودی کامل و سپس به غمگین شدن و در نهایت به کار و رنج معمول هر روزه بدل شود
ت ت
فاضلاب‌های انباشته سرمی‌رفتند. سرریز آب‌ها و فاضلاب و زباله و باکتری‌ها از تپه‌هایی که زیر بار سازه‌های جدید و شکننده له می‌شدند، به دریا می‌ریختند یا از زیر جهان را فاسد می‌کردند. مردم از بی‌مبالاتی، از فساد و بهره‌کشی می‌مردند و با این‌همه، در هر دور انتخابات، تأیید مشتاقانه‌شان را نثار سیاستمدارانی می‌کردند که زندگی‌شان را تحمل‌ناپذیر کرده
کیان
در حقیقت فرار کردم. فقط برای این‌که دهه‌ها بعد بفهمم در اشتباه بودم، بفهمم که این زنجیره‌ای با حلقه‌های بزرگ‌تر و بزرگ‌تر است: محله به شهر، شهر به ایتالیا، ایتالیا به اروپا، اروپا به سراسر سیارۀ زمین مرتبط است. و امروز مسئله را این‌گونه می‌بینم: محله بیمار نیست، ناپل بیمار نیست، این کل زمین است، کل جهان یا جهان‌ها که بیمارند و پنهان کردن وضعیت واقعی چیزها از خود، شرارت است.
قاصدک
انتخابی تاریخ خودشو داره، بسیاری لحظات از تجربیات ما به گوشه‌ای پرتاب می‌شن، منتظر یه نفر می‌شن و در آخر اون خروجی می‌رسه.»
قاصدک
مدت‌ها پیش خود را قانع کرده بودم که آدم می‌تواند هر چیزی را به خود آموزش دهد حتی تعصب سیاسی.
قاصدک

حجم

۴۵۸٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۴۸۵ صفحه

حجم

۴۵۸٫۳ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۴۸۵ صفحه

قیمت:
۲۴۲,۰۰۰
تومان