
بریدههایی از کتاب خانه ارواح
۳٫۸
(۸)
این نظر پدربزرگ بود که این قصه را بنویسم، گفت:
ـ عزیزم با این کار اگر روزی مجبور شوی اینجا را ترک کنی میتوانی ریشههایت را با خودت ببری.
Bita
صدقه دادن هم مثل سوسیالیسم اختراع آدمهای ضعیف است تا از قدرتمندها بهرهکشی کنند، و آنها را به زانو دربیاورند.
کاربر ۲۰۸۰۵۶۸
نه از مردهها بلکه از زندهها باید ترسید؛ زیرا با وجود شهرت بدی که مردگان دارند، تاکنون هیچ موردی دیده نشده که مومیاییها به کسی حمله کرده باشند
Kosar
تقریباً در هر خانوادهای یک آدم کودن یا خل وجود دارد. آدم همیشه آنها را نمیبیند، چون آنها را، مثل چیز شرمآوری از جلو نظر دور نگه میدارند. آنها را در اتاقهای پستویی پنهان میکنند، و در را رویشان قفل میکنند، تا مهمانها آنها را نبینند. اما راستش را بخواهی نباید خجالت بکشند. آنها هم بندهٔ خدا هستند.
آلبا گفت:
ـ اما ما در خانوادههایمان کسی شبیه اینها نداریم.
ـ نه، در اینجا دیوانگی بهطور مساوی بین افراد تقسیم شده و دیگر چیزی باقی نمانده تا ما هم برای خودمان دیوانهای داشته باشیم.
Kosar
تلاش کرد آن لحظه را زنده کند، زمین سرخ و مرطوب و بوی غلیظ جنگل صنوبر و اوکالیپتوس، که پس از تابستان گرم و طولانی پر رطوبت فرشی از برگ خشک بر آن گسترده بود، و نور مسین خورشید از نوک درختان بر زمین میتابید. کوشید سرما، سکوت و آن احساس گرامی را که جهان را از آن آدم میکند، فراخواند، بیستساله است و تمام زندگی هنوز در پیش رویش گسترده است، آهسته و آرام عاشق شدن، سرمست شدن از عطر جنگل و عشق.
Bita
مرگ کلارا جریان زندگی را در عمارت گوشهای کاملاً دگرگون کرد. همراه با کلارا ارواح و مهمانها و نیز آن خوشدلی شفاف که همیشه در خانه وجود داشت، رخت بربستند. او اعتقاد نداشت که دنیا ماتمسرایی بیش نیست؛ میگفت جهان شوخی خداست و وقتی خود خدا هیچوقت آن را جدی نمیگیرد ابلهانه است که ما آن را جدی بگیریم.
Bita
حجم
۵۴۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۵۷۰ صفحه
حجم
۵۴۰٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۳
تعداد صفحهها
۵۷۰ صفحه
قیمت:
۱۳۷,۰۰۰
۴۱,۱۰۰۷۰%
تومان