شاعر دو بار میمیرد:
یکبار بعد از چاپ اشعارش،
بار دیگر وقتی تندیساش را بر پا میدارند.
Mohammad
"طوفانی خونین در راه است
سرهایی میبینم بر دار
آویخته از تسمهی پوتین. "
Mohammad
قلب زن تنها سرزمینیست
که بیگذرنامه سفر توانم کرد،
جایی که مأموری نیست
برای خواستن کارت شناسائیام
یا زیرو رو کردن چمدانهایم
پر از شادیهای قاچاق
شعرهای ممنوعه
و غمهای شیرین.
قلب زن تنها سرزمینیست
که تسلیحات سنگین انبار نمیکند
برای جنگیدن تا آخرین قطرهی خون جوانانش.