جملات زیبای کتاب در میمون خودم پدر بزرگم | طاقچه
تصویر جلد کتاب در میمون خودم پدر بزرگم

بریده‌هایی از کتاب در میمون خودم پدر بزرگم

نویسنده:بکتاش آبتین
انتشارات:انتشارات نگاه
دسته‌بندی:
امتیاز
۴.۰از ۲۱ رأی
۴٫۰
(۲۱)
برق تاریکی گفتم خداحافظ چشمانش و آستین‌اش در تاریکی برق می‌زد عشق همه چیز را خیس می‌کند!
سالک
پرسیدم سر انجام عشق چیست؟ دوید و خود را گُم کرد!
آرزو ایران‌مهر
او ابری بی‌تجربه بود خشمگین روبروی باد می‌ایستاد و فریاد می‌کشید من نمی‌دانستم تا اینکه بارانی چاک چاک صورتم را هاشور زد.
serenay3-3
چسب از اندوه من بردار زخمی ندارد این درد
shima
تنهایی پنجره‌ی کثیفی‌ست که از زیبایی تو شبحی بی‌صورت به‌جا می‌گذارد تنهایی فحش‌های رکیک مردی مست بر سر چهارراه تنهایی‌ست!
A~
چشم گذاشتن بر دندان قروچه‌ی دنیا فرو رفتن در خاکی فرو مایه و شنیدن ناله‌هایی موقتی تمام اینها بهانه‌ای بود تا دخترانه بگویم خاک بر سرم!
mehrsa
سئوالی روشن در جهانی تاریکم تو خوشبخت‌تری یا من؟ تو زیباتری یا من؟ تو تنهاتری یا من؟ چه فرقی می‌کند اما جمجمه‌ای در کابل یا واشنگتن؟!
sima_sun
به خاطر دارم مدادی که انگشت‌های مرا می‌فشرد هیچ جدول ضربی را حل نکرد! و نشد که هیچ پاک کُنی اشتباه مرا پاک کند
sima_sun
‫پرسیدم سر انجام عشق چیست؟ ‫دوید و ‫خود را گُم کرد!
سِـرِشک سَبــز
در آینه می‌رقصم با خودم با اولین عشقم که نیست و خاطره‌ها گریه می‌کنند در دامنم!
رِ
دستی که تو را نوازش می‌کند فراموش‌ات می‌کند و این قانون دست‌های جهان است و نفس‌های گرم‌اش در گوش‌ام زمزمه می‌کرد و گفت: از قانون متنفر است
pariyabz
کجای کدام کتاب جامانده‌ای؟ کدام سیاره‌ی معلق؟ کجای کدام تخت خوابیده‌ای؟ هر جای این شب شلوغ را که ورق می‌زنم تو باز می‌شوی.
mehrsa

حجم

۳۹٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۸۶ صفحه

حجم

۳۹٫۷ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۲

تعداد صفحه‌ها

۸۶ صفحه

قیمت:
۲۰,۰۰۰
تومان