بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب شب‌های روشن( بخشی از خاطرات یک مرد رؤیایی) | طاقچه
تصویر جلد کتاب شب‌های روشن( بخشی از خاطرات یک مرد رؤیایی)

بریده‌هایی از کتاب شب‌های روشن( بخشی از خاطرات یک مرد رؤیایی)

انتشارات:نشر روزگار
دسته‌بندی:
امتیاز:
۴.۵از ۱۰ رأی
۴٫۵
(۱۰)
از خود می‌پرسم: «با زندگیت چه کردی؟ بهترین سالهای عمرت را کجا به خاک سپردی؟ اصلاً زندگی کردی یا نه؟»
Mohammad
هر کس از ترس این که مبادا احساساتش مورد تمسخر قرار گیرد آن را هرچه بیشتر پنهان می‌دارد
Mohammad
صمیمیت و صداقت، واقعی‌ترین سلاح جوانان است.
اکرم ملایی
.... تا وقتی که هنوز اینجاست زیاد بد نیست: می‌توانم بیایم و هر دقیقه نگاهش کنم، اما فردا او را می‌برند. آن وقت من تنهایی چه کار کنم؟
اکرم ملایی
یک دقیقۀ تمام خوشبختی، چرا نباید برای تمام عمر کافی باشد؟...
میـمْ.سَتّـ'ارے
اما می‌دانی که اگر کسی عاشق باشد گذشت هم دارد
اکرم ملایی
اگرچه از زنان شرم دارم، اما آن لحظه استثنایی بود... برگشتم، قدمی به سمت او رفتم. مطمئناً باید فریاد زده باشم: «خانم!» فریادی که بارها در رمان‌های روسی با عبارت «خانم زیبا» آمده است.
Yasaman Mozhdehbakhsh
کاملاً تنها و در حالی که هیچ خاطره‌ای نداری که حداقل برایش تأسف بخوری ـ هیچ، اصلاً هیچ... آنچه را از دست می‌دهی هیچ است، هیچ مطلق و احمقانه؛ هیچ، به جز رؤیا!»
siren
باور می‌کنی که او هرگز کسی را که در رؤیاهای خلسه‌آور خویش دوست داشته نشناخته است؟
siren
در لحظات هوشیاری است که می‌توانی فریاد زندگی و صدای چرخش گرداب بشری را در اطراف خود بشنوی. مردمی را ببینی که در واقعیت زندگی می‌کنند. می‌بینی که دنیای آنها مثل دنیای تو نیست و با تصور و رؤیا از هم نمی‌پاشد.
siren

حجم

۱۱۴٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۱۳۶ صفحه

حجم

۱۱۴٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۱۳۶ صفحه

قیمت:
۲۹,۰۰۰
تومان