بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب صد سال تنهایی | طاقچه
تصویر جلد کتاب صد سال تنهایی

بریده‌هایی از کتاب صد سال تنهایی

۳٫۵
(۵۹)
«ببین چقدر آدم ساده‌ای است، به من می‌گوید که به خاطر من می‌میرد، انگار که من یک قولنج بد هستم که باعث کشته شدن او بشوم.»
زهرا۵۸
بدون هیچ‌گونه ترس و واهمه از خداوند می‌پرسید: مگر انسان‌ها از فولاد ساخته شده‌اند که باید این همه دردسر و بدبختی شدید و جان‌گداز را تحمل نمایند و بارها و بارها از خداوند تقاضای مرگ می‌کرد و گاهی هم به سرش می‌زد که مانند دیوانه‌ها سر به دشت و بیابان بگذارد و برای لحظه‌ای هم شده دست به طغیان بزند.
Zeinab
عاشق شدن نوعی ناخوشی است،
زهرا۵۸
«جناب سرهنگ، شما اجازه‌ی ورود به این خانه را ندارید، درست است که شما در جنگ‌هایتان اختیار تام دارید، اما در این خانه، من فرمان می‌دهم.»
زهرا۵۸
در هر کجای جهان که هستند، همیشه این را به خاطر داشته باشند که گذشته‌ها دروغی بیش نبوده، خاطره بازگشتی ندارد، هر بهاری که سپری بشود دیگر قابل بازیابی نیست و وحشی‌ترین و پابرجاترین عشق در نهایت یک حقیقت بی‌پایه و بی اساس بیش نیست.
Zeinab
قول بده که اگر احساس کردی، ساعت بد زندگی‌ات رسیده است، حتماً به من مادرت بیندیشی.»
زهرا۵۸
«بهترین دوست برای هر فرد کسی است که تازه مرده باشد.»
زهرا۵۸
احساس تنهایی موجب تغییراتی در ذهن و روح او شده و ضایعات مهر و محبت انباشته شده در قلب او را سوزانده و از بین برده بود و در عوض جای آنها را زشت‌ترین خصوصیات فردی و اجتماعی که همانا خباثت، کینه، نفرت، خشونت و... باشد، پر کرده بود.
Zeinab
تنها راز شیوه‌ی زیستن در سنین پیری، سازش شرافتمندانه با تنهایی است.
زهرا۵۸
آمارانتا هم در مقابل سؤال مادرش که چرا پیش‌پیشکی در تدارک مرگ خودش می‌باشد، پاسخ داد: «بدون اینکه خودمان باخبر بشویم، خواهیم مرد.»
زهرا۵۸
روزی به اورسولا گفت: «چیزهای باورنکردنی در دنیا اتفاق می‌افتند، برای مثال، درست در آن طرف رودخانه انواع و اقسام ابزارآلات سحرآمیز وجود دارد و ما در اینجا مانند الاغ سرمان را پایین انداخته و زندگی می‌کنیم.»
soroosh7561
هوا چنان مرطوب بود که ماهی‌ها می‌توانستند شناکنان از در وارد شده و از پنجره‌ها خارج بشوند و یا در هوای اطاق‌ها شناور باقی بمانند.
زهرا موحد
«چیزی که مرا نگران کرده، این است که بعد از آن همه نفرت از ارتش و پس از این همه جنگ و ستیز با آنها و این‌قدر اندیشیدن درباره‌شان، آخرسر خود تو تبدیل به یکی از بدترین آنها شده‌ای
09191243278
زمانه بدون توجه به خواست و نظر ما می‌گذرد.»
زهرا۵۸
آمارانتا در بعدازظهر یکی از روزهای ماه آگوست پس از این که تقاضای عاشق دلباخته‌اش را چنین پاسخ داد: «بیا تا ابد از همدیگر دست بکشیم، حالا دیگر برای این‌گونه کارهای عشق و عاشقی خیلی پیر شده‌ایم.» خود را در اطاقش زندانی کرده و تا دم مرگ گریست.
زهرا۵۸
«همه‌ی اشیاء جان دارند اما خوابیده‌اند فقط می‌ماند موضوع ساده‌ی چگونه بیدار کردن روح آنها.»
I am
نگران نباش، مردن به مراتب مشکل‌تر از آن است که کسی تصور کند.
sherhan
«با این روش که تو در پیش گرفته‌ای، نه تنها تبدیل به مستبدترین و خونخوارترین دیکتاتورهای تاریخ کشور ما خواهی شد،
09191243278
بلکه حتی دوست خوب من اورسولا را نیز برای خفه کردن صدای وجدان خودت تیرباران خواهی کرد.
09191243278
اما آمارانتا آب پاکی به روی دست او ریخته و گفت که به هیچ نوع مساعدت روحانی احتیاج ندارد،
زهرا موحد
بدین‌طریق جستجو و تبعید یا اعدام مخالفین که آنها را اوباش و اراذل می‌نامیدند، همچنان ادامه داشت، آنهایی که اقدام به آتش زدن اموال دولتی کرده بودند، مخالفین پیمان‌نامه‌ی تبصره‌ی چهار و ضد رژیم مقامات نظامی این قبیل اقدامات را حتی برای کسان قربانیان که هر روز در جلوی ستاد آنها تجمع می‌کردند تا از سرنوشت عزیزان خودشان باخبر بشوند، تکذیب می‌کردند و تأکید نمودند: «حتماً خیالاتی شده‌اید، هیچ اتفاق ناگواری در ماکوندو به وقوع نپیوسته است. هیچ اتفاقی
زهرا موحد
نیفتاده و هرگز هم روی نخواهد داد. اینجا یک شهر پر از صلح و صفاست.» بدین‌طریق آنها تشکیلات کارگری و رهبران اتحادیه‌ها را به تدریج از صحنه خارج می‌کردند.
زهرا موحد
«بیش از سه هزار نفر بودند، حالا مطمئن شده‌ام که همه‌ی آنهایی که در آن میدان کوچک جلوی ایستگاه راه‌آهن بودند، قتل عام شدند.»
زهرا موحد
با تعجب از خودشان سؤال می‌کردند که در دنیا چه اتفاقی افتاده است.؟ چرا حیوانات امروزی مانند حیوانات سال‌ها قبل دیگر آنچنان زاد و ولد نمی‌کنند؟ چرا پولی که با هزار مکافات در می‌آورند خیلی سریع از چنگشان خارج می‌شود؟
زهرا موحد
فقط این را درک می‌کرد که تنها راز شیوه‌ی زیستن در سنین پیری، سازش شرافتمندانه با تنهایی است.
09191243278
به هر حال خودش پس از یک خواب کوتاه در ساعت پنج صبح از خواب بیدار می‌شد،
09191243278
«رسیدگی به نیازهای مردان بیش از آن است که تو تصور می‌کنی، باید در داخل خانه کلی پخت و پز، کلی جاروکشی و نظافت انجام بدهی و همین‌طور بر سر موضوعات کم‌اهمیت، فراتر از آنکه فکرش را بکنی، باید ناراحتی بکشی.»
09191243278
پس از آن نیز دیگر کسی از بوئندیاها نه در کلیسا پیدایشان شد و نه در روز چهارشنبه‌ی صلیب‌گذاری، در جلوی محراب او زانو بر زمین زد.
09191243278
زمانی در مقابل پهنه‌ی آن دریای کف‌آلود خاکستری رنگ ایستاد که ارزش و لیاقت قبول خطر ماجراجویی و قربانی شدن را نداشت، رؤیاهایش به پایان رسید. لذا با صدای بلندی داد زد: «لعنت بر اهریمن، ماکوندو از همه طرف در محاصره آب‌ها قرار دارد.»
م.

حجم

۵۸۷٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۵۵۹ صفحه

حجم

۵۸۷٫۹ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۸۹

تعداد صفحه‌ها

۵۵۹ صفحه

قیمت:
۹,۰۰۰
۴,۵۰۰
۵۰%
تومان