دل خوش مکن به قصه هر مرده چشم پیر
در خود مبند «شعر صداهای ناشناس»
مادربزرگ💝
تیره شدم که پاک خیالان
در روشنای خویش بخوابند
⚽️ kaka ⚽️
کوچههای شعر
افق تاریک و دل تاریک
Toobakiani
مشکن مرا چنین
بر من مگیر خنجر خونین چشم خویش
م. فیروزی
کرانه کور و امیدش دراز و من بیدار
به سوی مرتع مهتاب میبرم شب را
Zohreh Askari
دریغا اگر دست رؤیایی مشعل پر دود مهتاب را از پناه کوهساران در تیرگی فرورفته برمن میگرفت تا بیماروار سر به لبخندی بلند کنم
Zohreh Askari
مینویسد گورکن با خندهای مسلول پندش را :
«گور دائم گرسنه است، گورکن را نیز!»
Zohreh Askari
مینویسد گورکن با خندهای مسلول پندش را :
«گور دائم گرسنه است، گورکن را نیز!»
Zohreh Askari
من با خدای دیگران در جنگ و با شیطانشان دوست
من یار آنم که زیر آسمان کس یارشان نیست.
میرزا ابراهیم