رمبو از آدمهایی بود که هرگز از بودن خود خشنود نیستند، به گونهای که انگار محکوم به زندگی شدهاند.
YaSaMaN
اولین آموزش برای فردی که میخواهد شاعر باشد، آگاهی خاص از وجود خودش به صورتِ کامل است. باید روحِ خود را بجوید، آن را بررسی و دستکاری کند. باید روح خود را آموزشدهد و به محض اینکه روح خود را شناخت باید آن را پرورش دهد. به نظر کارِ سادهای میرسد. در هر مغزی یکجور گسترش طبیعی انجام میگیرد.
Saeed Zeynali
باید عمیقاً درککنی که من قطعاً باید میرفتم؛ چون این زندگی خشن و همه صحنههای بیمعنیاش درست مثلِ فانتزی تو دیگر نتوانستند جلوِ گموگورشدنم را بگیرند!
Atefeh
چهقدر این آدمهای خودبین که ادعای نویسندگی دارند زیادند؛ آدمهای دیگری هم هستند که پیشرفتهای فکری را به خودشان نسبت میدهند! لازمۀ این کار این است که روح را هیولاوار کنی، مثل بچهدزدها ( کومپراشیکوها) بله! مردی را تصور کنید که روی صورتش تخمهای زگیل میکارد و پرورششان میدهد.
Saeed Zeynali
من میگویم باید غیببین بود، باید غیببین شد! شاعر باید بهوسیلۀ نابهسامانی طولانی و فراوان و منطقی همۀ حواس، بتواند خود را غیببین کند. با انواعِ عشقها، رنجها و دیوانگی خود را بجوید. با هر زهری خود را بیازماید تا فقط عصارهاش را در خود نگهدارد.
Saeed Zeynali