
بریدههایی از کتاب اتللو
۴٫۳
(۳۵)
. دزدی که پول مرا میدزدد، چیز ناقابلی را از من میرباید که پیش از من هزار صاحب داشته، چند دقیقهٔ پیش مال من بوده و حالا در دست اوست. شاید هم دزد آدم فقیری است که با همان پول ناچیز دارا میشود. اما کسی که نام نیک مرا ضایع میکند، چیزی را از من میدزدد که برای خودش هیچ فایده ندارد و جبرانش برای من غیرممکن است.
مری شرلی 🧚🏻♀
یک نفر در این دنیا ندیدهام که آنطور که باید قدر خودش را بداند و وجود خودش را دوست داشته باشد.
Frida
پس از مردنت همینطور که هستی باش، زیرا میخواهم تو را بکشم سپس دوستت بدارم!
F.saljoughi
از حسادت بترسید؛ دیوِ زهرچشمی است که به طعمهٔ خودش میخندد!
Frida
همهچیز دست خود آدم است. آدم باید برای هر کار چاره پیدا کند
Frida
شیطان هم وقتی میخواهد کسی را بهکار زشتی وادارد اول آن کار را بهصورت ملکوتی جلوه میدهد، همانطور که من میکنم. من هم از استادم خوب یاد گرفتهام.
خاطره
از چهرهٔ او هیچ نمایان نیست! چهرهٔ به این زیبایی! دلی چنین ناپاک! راستی اگر او نادرست باشد، گناه بیشتر از آفرینش است که به بدن به این زیبایی سیرت ناپاک بخشیده است!
Yalda
کمجرئتترین و پستترین آدم هم که عاشق بشود شجاعت و غیرت مخصوصی پیدا میکند.
ت ت
در ناچاری شمشیر شکسته بهتر از دست خالی است
Frida
اگرچه بندِ پای او تارِ دلم باشد، این بند را پاره میکنم و از او دست برمیدارم..
JİLA
مسکینِ قانع که غم فردا را ندارد توانگر واقعی است. اما وای به حال توانگری که میترسد یک روز فقیر بشود.
eln_pr
کشته شدن به دست محبوب، به جرم دوست داشتن، مرگ دشواری است! افسوس!
خاطره
مسکینِ قانع که غم فردا را ندارد توانگر واقعی است. اما وای به حال توانگری که میترسد یک روز فقیر بشود. این شخص همیشه، روز و شب، بیدار و خواب، به فکر روز مباداست... پروردگارا، همهٔ دودمان مرا از شر دیو حسد دور نگه دار!
parisa
دزدی که پول مرا میدزدد، چیز ناقابلی را از من میرباید که پیش از من هزار صاحب داشته، چند دقیقهٔ پیش مال من بوده و حالا در دست اوست. شاید هم دزد آدم فقیری است که با همان پول ناچیز دارا میشود. اما کسی که نام نیک مرا ضایع میکند، چیزی را از من میدزدد که برای خودش هیچ فایده ندارد و جبرانش برای من غیرممکن است.
parisa
پیشامدهای زیاد در دامن روزگار پنهان است که به موقع آشکار خواهد شد
Frida
مسکینِ قانع که غم فردا را ندارد توانگر واقعی است.
Frida
نام نیکم را به باد دادم. شرافتم، یعنی آن قسمت از وجودم را که جاودانی بود، از دست دادم و آنچه باقی مانده است حیوانی است
ت ت
کسی که بدکاری زنش را فهمید و توانست از آن زن جدا بشود خوشبخت است. اما چه روزگاری دارد آن مردی که زنش را دوست دارد و به او بدگمان است!
ت ت
ای عفریت انتقام، از سوراخ تاریکت بیرون بیا! ای عشق، جای خودت را به کینه واگذار کن!
ت ت
اگر بعد از هر طوفان چنین دیداری پیش آید، ای کاش در راه زندگی، پیش هر قدم، طوفانی باشد!
خاطره
بیعقل آن کسی است که وقتی زندگی برایش سرتاسر رنج و عذاب است باز به آن دلبستگی داشته باش
Reyhane_gh
بعد از این بایستی عاقل باشم. چون درستکاری دیوانگی است.
hasan
من هرگز بدم نمیآید کسی بگوید زن من زیباست. آمیزش دوست دارد. با همهکس مهربان است. آواز میخواند. خوب میرقصد. همیشه شاد و خندان است. برای این سخنان هرگز حسادت نمیورزم. این صفات در هر زن پاکدامنْ شایسته است.
Frida
با آنکه در میدان جنگ بسیار آدم کشتهام، اما باز عقیده دارم که در خوی بشر نفرت ذاتیای برای آدمکشی موجود است
eln_pr
با آنکه در میدان جنگ بسیار آدم کشتهام، اما باز عقیده دارم که در خوی بشر نفرت ذاتیای برای آدمکشی موجود است
eln_pr
بیعقل آن کسی است که وقتی زندگی برایش سرتاسر رنج و عذاب است باز به آن دلبستگی داشته باشد. وقتی که دوای درد آدم فقط مرگ است آیا جز مردن علاجی هست؟
eln_pr
از وقتی که خوب و بد را از هم تمیز میدهم یک نفر در این دنیا ندیدهام که آنطور که باید قدر خودش را بداند و وجود خودش را دوست داشته باشد.
eln_pr
کسی که بدکاری زنش را فهمید و توانست از آن زن جدا بشود خوشبخت است. اما چه روزگاری دارد آن مردی که زنش را دوست دارد و به او بدگمان است!
eln_pr
آیا راست است که پاکدلی و بزرگواری زیباست؟
ت ت
اگر کسی بداند که به دوستش خیانتی شده و به گوش او نرساند، او هم در آن خیانت شریک است.
ت ت
حجم
۹۳٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
حجم
۹۳٫۴ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۱۲۸ صفحه
قیمت:
۴۵,۰۰۰
تومان