
بریدههایی از کتاب کرگدن
۳٫۱
(۷)
آقای پیر: (به منطقدان) منطق چیز خیلی قشنگیه.
منطقدان: به شرط اینکه ازش سوءاستفاده نشه.
نیکو
عادت سرپوش تیرهرنگی است که بر روشناییهای زندگی نقاب میزند و این گناهی است کبیره. ما میتوانیم به روشناییها راه یابیم، ولی کجاست راهپیما؟
the great ET
برانژه: (به ژان) زندگی کردن یه چیز غیرطبیعیه.
ژان: برعکس، خیلی هم طبیعیه. دلیلش اینکه همهٔ مردم زندگی میکنن.
برانژه: مردهها خیلی بیشتر از زندهها هستند. تعدادشونم روز به روز زیادتر میشه. زندهها کماند.
ژان: حقیقت امر اینه که مردهها اصلاً وجود ندارن. هاه... هاه... (میخندند.) مردهها روتو سنگینی میکنن؟ چطور ممکنه چیزی که اصلاً وجود نداره روی آدم سنگینی کنه؟
نیکو
دنیا سرگذشت دیوانههاست از زبان یک دیوانه
علیرضا
افسوس که هرگز کرگدن نمیشم.
علیرضا
مدام وزن تنمو احساس میکنم. مثل اینکه از سرب ریخته شده باشه یا انگار یه کس دیگهای رو قلمدوش کرده باشم. به خودم عادت نکردهام. نمیدونم که این آدم منم یا نه. اما به محض اینکه یه گیلاس میزنم اون بار از دوشم ورداشته میشه و از نو خودمو میشناسم. دومرتبه خودم میشم.
نیکو
مرض روحی دسته جمعی است آقای دودار، مرض روحی دستهجمعی. درست مثل مذهب که برای ملتها حکم تریاکو داره.
نیکو
دودار: تو خودتو مرکز دنیا تصور میکنی. خیال میکنی هر اتفاقی بیفته به شخص تو مربوط میشه؟ تو خیال میکنی قضا بلاگردون تمام دنیا هستی؟
thelittleredflower
هر کسی میون کرگدنها قوم و خویشی داره یا دوستی و همین قضیه رو مشکلتر میکنه.
علیرضا
آدم بهشون عادت میکنه. دیگه هیچکس از گلههای کرگدن که بهسرعت توی کوچهها میدون تعجب نمیکنه.
علیرضا
اگر انسان بخواهد راهحلهای قطعی پیشنهاد بکند، درواقع میخواهد به افراد شعار بیاموزد و عوض اینکه افراد را به فکر کردن وادارد، آنها را وامیدارد تا شعارهایش را تکرار کنند. درواقع شعار جای فکر را میگیرد.
علیرضا
به دنیا میآیی که بمیری.
علیرضا
حجم
۱۴۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
حجم
۱۴۱٫۵ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۲۲۴ صفحه
قیمت:
۷۹,۰۰۰
تومان