بریدههایی از کتاب کاندیدای ریاست جمهوری
۴٫۲
(۱۲۳)
من از ته دل آرزو میکردم که کسانی باشند که بتوانند سرزمین مادری مرا را نجات دهند، اما ترجیح میدادم که این «کسان» آدمهای دیگری باشند نه من.
فائزه اسماعیلی
دیگر مورد اعتمادتر از من چه کسی را پیدا خواهند کرد؟! انسانی که با اعمالی مطلقاً کثیف آغاز میکند و پیشنهاد میکند که تا پایان هم یک هیولا باقی بماند.
Autumn
من خودم از همان ابتدا اقرار خواهم کرد که در زمستان ۱۸۵۰، پدر بزرگم را، که مبتلا به رماتیسم بود، در بالای درختی شکار کردم. میدانید پدر بزرگ دیگر پیر شده بود و نمیتوانست از درخت بالا برود، اما من با خشونتی حیوانی، که صفت اصلی من است، او را با همان لباسخوابی که به تن داشت بهزور تفنگ از خانه بیرون انداختم و وادارش کردم که از درخت اَفرا بالا برود و سراسر شب را در آنجا بماند. بعد هم پاهایش را به گلوله بستم. راستش همهی این کارها برای آن بود که از شرِّ خروپفهایش خلاص شوم. من اگر باز هم پدر بزرگ داشته باشم، با او همین کار را خواهم کرد.
ᶜʳᶻ
این شایعه حقیقت دارد که من زنعموی مردهام را، در زیر درخت تاک، خودم دفن کردم. درخت تاک به کود احتیاج داشت. زنعموی من هم لازم بود که به گور سپرده شود و من او را در راه این هدف عالی تقدیم کردم.
ᶜʳᶻ
این شایعه حقیقت دارد که من زنعموی مردهام را، در زیر درخت تاک، خودم دفن کردم. درخت تاک به کود احتیاج داشت. زنعموی من هم لازم بود که به گور سپرده شود و من او را در راه این هدف عالی تقدیم کردم. آیا برای همین یک کار من واقعاً شایستهی ریاست جمهوری نیستم؟
هانا F
راستش من از آدمهای فقیر هیچ خوشم نمیآید. من به این موضوع اعتقاد دارم که آدمهای بیچیز، باتوجه به وضعیت کنونیشان، موجودات بیمصرفی هستند. این جور آدمها، بهصورت قطعه قطعهشده و کنسرو شده، شاید به درد چاقشدن بومیهای آدمخوار جزایر دورافتاده بخورند. در این صورت، میتوانند تجارت خارجی ما را با این مناطق رونق ببخشند. در اولین جلسه، من قانونی را در همین باره پیشنهاد خواهم کرد. شعار محوری من این خواهد بود: «کارگران فقیر را خشک کنید و از آنها کالباس بسازید!»
طاغی
میدانید پدر بزرگ دیگر پیر شده بود و نمیتوانست از درخت بالا برود، اما من با خشونتی حیوانی، که صفت اصلی من است، او را با همان لباسخوابی که به تن داشت بهزور تفنگ از خانه بیرون انداختم و وادارش کردم که از درخت اَفرا بالا برود و سراسر شب را در آنجا بماند. بعد هم پاهایش را به گلوله بستم. راستش همهی این کارها برای آن بود که از شرِّ خروپفهایش خلاص شوم.
_SOMEONE_
من خودم را توصیه میکنم. دیگر مورد اعتمادتر از من چه کسی را پیدا خواهند کرد؟! انسانی که با اعمالی مطلقاً کثیف آغاز میکند و پیشنهاد میکند که تا پایان هم یک هیولا باقی بماند.
y_d.h
این شایعه حقیقت دارد که من زنعموی مردهام را، در زیر درخت تاک، خودم دفن کردم. درخت تاک به کود احتیاج داشت. زنعموی من هم لازم بود که به گور سپرده شود و من او را در راه این هدف عالی تقدیم کردم. آیا برای همین یک کار من واقعاً شایستهی ریاست جمهوری نیستم؟
Autumn
شعار محوری من این خواهد بود: «کارگران فقیر را خشک کنید و از آنها کالباس بسازید!»
بلاتریکس لسترنج
من خودم از همان ابتدا اقرار خواهم کرد که در زمستان ۱۸۵۰، پدر بزرگم را، که مبتلا به رماتیسم بود، در بالای درختی شکار کردم. میدانید پدر بزرگ دیگر پیر شده بود و نمیتوانست از درخت بالا برود، اما من با خشونتی حیوانی، که صفت اصلی من است، او را با همان لباسخوابی که به تن داشت بهزور تفنگ از خانه بیرون انداختم و وادارش کردم که از درخت اَفرا بالا برود و سراسر شب را در آنجا بماند. بعد هم پاهایش را به گلوله بستم. راستش همهی این کارها برای آن بود که از شرِّ خروپفهایش خلاص شوم.
هانا F
این شایعه حقیقت دارد که من زنعموی مردهام را، در زیر درخت تاک، خودم دفن کردم. درخت تاک به کود احتیاج داشت. زنعموی من هم لازم بود که به گور سپرده شود و من او را در راه این هدف عالی تقدیم کردم.
lover book
اگر کشورم مرا انتخاب نکند، من قهر نخواهم کرد و به هیچ کشور دیگر هم نخواهم رفت. اما من خودم را توصیه میکنم. دیگر مورد اعتمادتر از من چه کسی را پیدا خواهند کرد؟! انسانی که با اعمالی مطلقاً کثیف آغاز میکند و پیشنهاد میکند که تا پایان هم یک هیولا باقی بماند.
کتابخوان🤓
این شایعه حقیقت دارد که من زنعموی مردهام را، در زیر درخت تاک، خودم دفن کردم. درخت تاک به کود احتیاج داشت. زنعموی من هم لازم بود که به گور سپرده شود و من او را در راه این هدف عالی تقدیم کردم.
_SOMEONE_
من ایدههای مالی درخشانی هم دارم، اما شاید پیش حامیانِ تورم زیاد مهم جلوه نکند و چیزی بر محبوبیّت عمومی من نیفزاید. اما من اصرار دارم که باید به نوعی برتر بود. و این برتری ربطی به داشتن اسکناس و سکه ندارد. اصل پایهای و راهنمای عمل من در زندگی این است: «هر وقت توانستی، بردار!»
طاغی
در اولین جلسه، من قانونی را در همین باره پیشنهاد خواهم کرد. شعار محوری من این خواهد بود: «کارگران فقیر را خشک کنید و از آنها کالباس بسازید!
کتابخوان🤓
راستش من از آدمهای فقیر هیچ خوشم نمیآید. من به این موضوع اعتقاد دارم که آدمهای بیچیز، باتوجه به وضعیت کنونیشان، موجودات بیمصرفی هستند. این جور آدمها، بهصورت قطعه قطعهشده و کنسرو شده، شاید به درد چاقشدن بومیهای آدمخوار جزایر دورافتاده بخورند
کتابخوان🤓
البته این را هم باید در نظر داشت که من از ته دل آرزو میکردم که کسانی باشند که بتوانند سرزمین مادری مرا را نجات دهند، اما ترجیح میدادم که این «کسان» آدمهای دیگری باشند نه من.
Fatemeh Afsharmanesh
من اصرار دارم که باید به نوعی برتر بود. و این برتری ربطی به داشتن اسکناس و سکه ندارد. اصل پایهای و راهنمای عمل من در زندگی این است: «هر وقت توانستی، بردار!»
NastaranFadavi84
شعار محوری من این خواهد بود: «کارگران فقیر را خشک کنید و از آنها کالباس بسازید!»
NastaranFadavi84
راستش من از آدمهای فقیر هیچ خوشم نمیآید. من به این موضوع اعتقاد دارم که آدمهای بیچیز، باتوجه به وضعیت کنونیشان، موجودات بیمصرفی هستند. این جور آدمها، بهصورت قطعه قطعهشده و کنسرو شده، شاید به درد چاقشدن بومیهای آدمخوار جزایر دورافتاده بخورند. در این صورت، میتوانند تجارت خارجی ما را با این مناطق رونق ببخشند. در اولین جلسه، من قانونی را در همین باره پیشنهاد خواهم کرد. شعار محوری من این خواهد بود: «کارگران فقیر را خشک کنید و از آنها کالباس بسازید!»
جواد
من از ته دل آرزو میکردم که کسانی باشند که بتوانند سرزمین مادری مرا را نجات دهند، اما ترجیح میدادم که این «کسان» آدمهای دیگری باشند نه من.
Arman Rezaei
من باید باز هم اعتراف دیگری بکنم. راستش من از آدمهای فقیر هیچ خوشم نمیآید. من به این موضوع اعتقاد دارم که آدمهای بیچیز، باتوجه به وضعیت کنونیشان، موجودات بیمصرفی هستند. این جور آدمها، بهصورت قطعه قطعهشده و کنسرو شده، شاید به درد چاقشدن بومیهای آدمخوار جزایر دورافتاده بخورند. در این صورت، میتوانند تجارت خارجی ما را با این مناطق رونق ببخشند. در اولین جلسه، من قانونی را در همین باره پیشنهاد خواهم کرد. شعار محوری من این خواهد بود: «کارگران فقیر را خشک کنید و از آنها کالباس بسازید!»
nikooo
من ایدههای مالی درخشانی هم دارم، اما شاید پیش حامیانِ تورم زیاد مهم جلوه نکند و چیزی بر محبوبیّت عمومی من نیفزاید. اما من اصرار دارم که باید به نوعی برتر بود. و این برتری ربطی به داشتن اسکناس و سکه ندارد. اصل پایهای و راهنمای عمل من در زندگی این است: «هر وقت توانستی، بردار!»
الهام حمیدی
حجم
۶٫۹ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۲ صفحه
حجم
۶٫۹ کیلوبایت
تعداد صفحهها
۱۲ صفحه
قیمت:
رایگان