در آن زمان میکوشیدم بنویسم و گذشته از دانستن اینکه آدم بهراستی چه حس میکند، نه اینکه چه قرار است حس کند و چه به او آموختهاند که حس کند،
Narcissuse
به او نشان میدهم که آدمیزاد چه کارها میتواند بکند و چقدر تاب میآورد.
Narcissuse
هر روز روز تازهای است. بهتر آن است که بخت یاری کند، ولی تو کارت را میزان کن. آنوقت اگر بخت یاری کرد آمادهای.
cherry🍒
حالا وقتش نیست که ببینی چه نداری. ببین با آنچه داری چهکار میتوانی بکنی.
cherry🍒
کاش میدیدمش. کاش یک بار هم شده میدیدمش تا بدانم با کی طرفم.
Narcissuse
و رنج خود را، چنانکه میآمد، میپذیرفت،
Narcissuse
همهچیز پیرمرد کهن بود، مگر چشمهایش، و چشمهایش به رنگ دریا بود و شاد و شکستنخورده بود.
Fafa
«ولی آدم را برای شکست نساختهاند. آدم ممکنه از بین بره، ولی شکست نمیخوره.
cherry🍒