
بریدههایی از کتاب حکمت در دوران شکوفایی فکری یونانیان
نویسنده:فریدریش ویلهلم نیچه
مترجم:کامبیز گوتن
انتشارات:انتشارات علمی و فرهنگی
دستهبندی:
امتیاز:
۵.۰از ۲ رأی
۵٫۰
(۲)
یک ملت را نه از حیث مردان بزرگی که دارد، بلکه بیشتر به واسطه اینکه مردان بزرگ خود را میشناسد و از آنها تجلیل میکند باید باارزش شمرد.
ali73
برای یک انسان آزاده، گذشته هر اندازه هم که افتخارآمیز باشد فقط درسی است برای ساختن یک آینده باشکوهتر. راه انسانهای آزاده به پیش است نه به پس.
ali73
فلسفه همواره کجاندیشان را کجاندیشتر کرده و بیماران فرهنگی را به سوی بیماری بدتر سوق داده است. در هر زمانی که شالوده فرهنگی از هم گسیخته شده، هروقت تنش لازم بین اجزای متشکل آن نقصان یافته است، فلسفه هرگز نتوانسته اجزای مختلف آن را به هم ربط دهد و به یک گروه متشکل بازگرداند. هرگاه کسی تصمیم داشته که از دیگران کنارهگیری کند و حصاری از خودکفایی بر گرد خود بکشد، فلسفه آماده بوده است که او را بیشتر به ورطه انزوا بکشاند و سرانجام به وسیله همان انزوا نابودش سازد. فلسفه در جایی که نتواند با حق کامل خود به موجودیاش ادامه دهد خطرناک است و فقط سلامت یک فرهنگ آزاده این امکان را میدهد که فلسفه با حق کامل و به طور ثمربخشی به هستی خود ادامه دهد.
ali73
این دو تن، مکتب واحدی را بنیان ننهادند. اصولاً، وجه مشترکی در میانشان نبود تا از یکدیگر چیزی بیاموزند که قابل آموختن به دیگران نیز باشد. زیرا پندارهایی که درباره وحدت در سر داشتند از اساس با هم متفاوت و درواقع، حتی ضد هم بود. آنها در مسیر فکری جداگانهای پیش میرفتند، به طوری که حتی درک صحیح عقیده یکدیگر برایشان میسر نبود تا چه برسد به اینکه آن را قبول کنند. هریک معیارهای مخصوص به خود داشت، معیارهایی که برای دیگری مفهوم چندانی نداشت و هر یک از دیدگاهی خاص بر این جهان مینگریست. پارمنیدس با تبعیت از منطق خیالی خود و با استنتاجهایی که درباره هستی و نیستی کرده بود به وحدت هستی معتقد شده، در حالیکه کسنوفانس عارفی مذهبی بود که از دریچه عرفان به وحدت ایمان آورده بود. او با تمام تصورات عرفانیاش نمونه بارز کسی است که به قرن ششم تعلق دارد. هرچند او مانند پیتاگوراس [فیثاغورس] چندان دستخوش تغییر و دگرگونی ناگهانی نبود. معهذا با وی برای تهذیب آدمیان و پالایش و شفابخشیدنشان همداستان بود و تمایل مشترکی داشت؛ ظاهرا دربهدری و یا
کاربر ۴۲۹۳۸۰۴
آنچه تفکر فلسفی را به تحرک وامیدارد، نیرویی بیگانه و فراسوی حیطه منطق است و آن قوه تخیل خلاّق نام دارد. همین قوه تخیل خلاّق است که تفکر فلسفی را بر آن میدارد تا با راحتی از امکانی به امکان دیگر جهش کند و هریک را به عنوان استراحتگاهی موقتی مورد استفاده قرار دهد.
ali73
حجم
۱۰۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۳۲ صفحه
حجم
۱۰۳٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۸
تعداد صفحهها
۱۳۲ صفحه
قیمت:
۳۹,۰۰۰
۱۵,۶۰۰۶۰%
تومان