نیاز به دانستن همهٔ پاسخها را رها کنید. از اعتماد داشتن به آن چه نمیدانید و هنوز نمیتوانید ببینید، لذت ببرید. زیستن در رمز و راز زندگی را عزیز بدارید.
حامد جلالیان
در پایان چهل روز، امکان نداشت دست از این کار بکشم. احساس میکردم تازه شروع کردهام و احتمالاً تا آخر عمر این تمرین را انجام خواهم داد. به اندازهای نسبت به اشخاصی که مرا آزار دادهاند، احساس بخشایش پیدا کردهام که برایم باورکردنی نیست. اکنون میدانم که ممکن نیست هرگز تنها باشم. وقتی خدا همیشه با من است، چگونه میتوانم تنها بمانم.
حامد جلالیان
مجبور نیستم در پی یافتن مردی بدوم تا خلأی درونیام را پر کند، زیرا دیگر خالی نیستم.
حامد جلالیان
سالها بعد، در هنرهای رزمی آموختم که مقاومت سریعترین راه برای قطع ارتباط با خدا، خیر زندگی و خودمان است.
حامد جلالیان
از خودم انتظار نداشتم که احساس خشنودی و سپاسگزاری داشته باشم. این بار به خودم اجازه میدادم هر احساسی که دارم، داشته باشم. سپس برای همه چیز همان گونه که بود، ابراز سپاسگزاری میکردم. این برنامه را به مدت شش هفته انجام میدادم و سپس تأثیر آن را میسنجیدم.
حامد جلالیان
با حضور داشتن در تکتک لحظهها، میآموزیم که در رمز و راز زندگی کنیم. از تلاش برای سر درآوردن از همهٔ مسایل - که شکل دیگری از کنترل کردن است - دست میکشیم و در ندانستن آرام میگیریم.
حامد جلالیان
پیش از مرگ شین، روز به روز زندگی میکردم، اما هر روز را به انتظار روز بعد میگذراندم. اکنون هنر حضور داشتن در یکایک لحظهها را آموختهام. این یک تمرین متفاوت است که نتایجی متفاوت ایجاد میکند
حامد جلالیان
وقتی بچههایمان با هم بازی میکردند، من و او هم توالی بازی کردیم و بچههای ما هر کدام به خانهٔ خودشان رفتند و یکی خانهٔ آن یکی نخوابید، چون او به اندازهٔ من هموابسته نیست، میگذارد بچهاش از او عصبانی شود و داد بکشد.
حامد جلالیان