بهترین جملات زیبا و معروف از کتاب سی سالگی | طاقچه
تصویر جلد کتاب سی سالگی

بریده‌هایی از کتاب سی سالگی

۲٫۴
(۱۴۴)
مردان رفتارشان به مانند عموم جامعه است اما زنان شبیه هیچ کس نیستند
Nasrin mohseninia
دیگر درباره‌ی همه‌ی آنچه که گمان می‌کنی حل نشدنی و جانکاه است، تأمل نخواهی کرد.
Pariya
در داستان‌های عاشقانه تنها با موضوع داستان سروکار داریم، نه عشق.
arman eghbali
هیچ گیاهی نباید خشک و یا خیلی بلند باشد. نه بمیرد و نه چنین زندگی را تجربه نماید.
shabnam
زن و شوهرها کسانی هستند که یا در سی‌سالگی بازنشست شده یا این که زندگی پر رنجی را برای خویش رقم می‌زنند.
BehRad
رنگ‌های سبز در نقاشی با ترکیب رنگ آبی و زرد حاصل می‌شود اما سبزی چمنزار آمیزه‌ای از آبی و زرد نیست؛ ترکیبی از خاکستری و سیاه است. خاکستری از یک هفته کار و سیاه از یکشنبه‌ای که به واقع هرگز یکشنبه نیست. هیچ‌چیز؛ جز روزی قبل از هفته‌ی کاری دیگر. گفتنی‌ها زیاد است؛
sadaf
مردان رفتارشان به مانند عموم جامعه است اما زنان شبیه هیچ کس نیستند
sadaf
تنها عاملی که موجب می‌شود، شغلی را هرگز ترک نکرد، این است که آن پیشه به تو حس خشنودی ندهد و نقطه‌ی پایانی بر سرگرمی‌های آنی باشد.
عاطفه
اصلاً زوجی را که به معنای واقعی زن و شوهر باشند، نمی‌شناسی. هرگز نتوانسته‌ای با چنین موردی برخورد داشته باشی. تو تنها دو شخص سوا از هم و منفرد دیده‌ای؛ نه یگانگی و یکپارچگی آنان را
sadaf
زنی که با تو صحبت می‌کند، همسر و بچّه دارد. بچّه‌هایش را می‌بینی اما همسرش را نه. غمزده می‌شوی. گاهی اوقات چشم‌ها نیز خطا می‌کنند. اصلاً زوجی را که به معنای واقعی زن و شوهر باشند، نمی‌شناسی.
shabnam
در داستان‌های عاشقانه تنها با موضوع داستان سروکار داریم، نه عشق
محمدحسین بنی احمدی
اگر نگاهی به اطراف بیندازم، چیزهایی که می‌بینم از این قرار هستند: مردمی که یا مرده‌ یا زخمی‌اند.
BehRad
زنان عموماً دوستدار ازدواج هستند. آن‌ها با اراده‌ای پولادین و با سماجت، خواهان تشکیل زندگی هستند. مردان نیز موافق این مسئله‌اند؛ یا حداقل اینگونه تظاهر می‌کنند. مردان بدان‌گونه به ازدواج می‌اندیشند که گویی می‌خواهند وارد حرفه‌ی جدیدی شوند. آنان قوانین این حرفه‌ی جدید را از همان راهی که کودکان تکالیفشان را می‌آموزند، فرا می‌گیرد؛ توأم با غرولند و شکایت. زیرا آن‌ها انتظار چندانی از ازدواج ندارند. یک مرد از زندگی زناشویی‌اش مأیوس نمی‌شود و نمی‌خواهد که آن را حتی در مواقعی که با مشکل نیز روبه‌روست، خاتمه دهد؛ تنها عاملی که موجب می‌شود، شغلی را هرگز ترک نکرد، این است که آن پیشه به تو حس خشنودی ندهد و نقطه‌ی پایانی بر سرگرمی‌های آنی باشد. برای زنان اما وضعیت متفاوت است. مردان رفتارشان به مانند عموم جامعه است اما زنان شبیه هیچ کس نیستند. زنان با تو سخن می‌گویند. داستانشان به ظاهر ساده است. قصّه‌ی عشقی که تنها متعلق به یک نفر است.
Elnaz Kiani
وقتی که هوای مطبوع فرامی‌رسد، دوزخ وسایل چمن‌زنی به پا می‌شود.
لیلاتَرین
اصلاً زوجی را که به معنای واقعی زن و شوهر باشند، نمی‌شناسی. هرگز نتوانسته‌ای با چنین موردی برخورد داشته باشی. تو تنها دو شخص سوا از هم و منفرد دیده‌ای؛ نه یگانگی و یکپارچگی آنان را.
Fateme Amiri
با همسرش مراوده‌ی کوتاهی دارد. وی کنترلی بر روند حوادث ندارد. او به فکر جدایی و در اندیشه‌ی طلاق است. حکایت نهفته از اینجا و زیر این گنبد بی‌کران، آغاز می‌شود. مرد چیزی نمی‌گوید. مطلقاً هیچ عمل خاصی انجام نمی‌دهد. اشکی نمی‌ریزد؛ عزایی نمی‌گیرد. نه رنجی از توهین و نه حتی افسردگی... شب هنگام، همه‌ی چراغ‌های خانه را روشن کرده و مترصد است؛ چشم انتظار خانه‌ای پر از نور و روشنایی. زن نیمه‌های شب بازمی‌گردد. به اتاق خواب می‌رود. کنار هسرش دراز کشیده و برای مدتی طولانی فقط بی‌صدا اشک می‌ریزد. این قبیل داستان‌ها، قرن‌ها همین گونه بوده و بعد به اتمام رسیده است. مردی که زن، عاشقش بوده، او را ترک می‌نماید. او می‌رود اما همسرش همچنان آنجاست. آن‌ها همچنان در ساختمانی که اطرافش سبز است، زندگی می‌کنند. همچنان هر روز در ساعت‌هایی مشخص از افرادی مشابه، مراقبت می‌نمایند.
JONEOR
گفتنی‌ها زیاد است؛ گفتنی‌هایی در رابطه با سبزه‌ها؛ راجع به اهلی‌شدنشان و این پیوست سبز... و از جمله آنچه که مقابل دروازه‌ی خانه‌ای اشرافی، پشت حصار ویلایشان می‌یابی. آنجا سبزه‌ها به وفور دیده می‌شوند. تعداد بی‌نهایتی از سبزه‌های بالیده، در اطراف بینوایی عقلی و مکنت مالی؛ هر جا که کمبود وجدان و وفور ثروت است. در آن‌جا علفزار سبز پاک به دستان توانا و کارآمد باغبانان واگذار می‌شود.
rahil
از یکشنبه‌ای که به واقع هرگز یکشنبه نیست.
حسین حیدری
مجموعه «مطالعه در وقت اضافه» با این هدف فراهم شده است تا کاربران طاقچه بتوانند در عرض چند دقیقه یک داستان کوتاه از نویسندگان ایران و جهان را بخوانند. امیدواریم این داستان‌های کوتاه بتواند کمکی کوچک به پربارتر کردن دقایق زندگی داشته باشد. دقایقی کوتاه که در میان روزمرگی‌ها، دقایقی زیباتر و ارزشمندتر باشد و در میان لحظات خوبمان جای بگیرد.
Mithrandir
زنان با تو سخن می‌گویند. داستانشان به ظاهر ساده است. قصّه‌ی عشقی که تنها متعلق به یک نفر است.
`Hana~
آن زن نیز نمی‌تواند وصفش کند. از شگفتی حوادثش به وجد می‌آید و سیاهی عشقی ممنوعه بر تمامی انوار
`Hana~
من در انتظار چه چیزی هستم؟ نمی‌دانم. شاید هیچ‌چیز. دستیابی به نیستی، کار بی‌نهایت دشواریست.
Setayesh
یکشنبه‌ای که به واقع هرگز یکشنبه نیست. هیچ‌چیز؛ جز روزی قبل از هفته‌ی کاری دیگر
خاتون
مردان بدان‌گونه به ازدواج می‌اندیشند که گویی می‌خواهند وارد حرفه‌ی جدیدی شوند. آنان قوانین این حرفه‌ی جدید را از همان راهی که کودکان تکالیفشان را می‌آموزند، فرا می‌گیرد؛ توأم با غرولند و شکایت. زیرا آن‌ها انتظار چندانی از ازدواج ندارند. یک مرد از زندگی زناشویی‌اش مأیوس نمی‌شود و نمی‌خواهد که آن را حتی در مواقعی که با مشکل نیز روبه‌روست، خاتمه دهد؛ تنها عاملی که موجب می‌شود، شغلی را هرگز ترک نکرد، این است که آن پیشه به تو حس خشنودی ندهد و نقطه‌ی پایانی بر سرگرمی‌های آنی باشد.
samira
فروغی از زندگی محال و ندامتی که می‌تواند جرقه‌ی حادثه را خاموش نماید. تنها یک اشاره؛ این پا و آن پا کردن؛ شیرینی خسته‌کننده‌ای که شبیه هدیه‌ای به خویشتن است؛ محافظت و چشم‌پوشی از خطای زن و لالایی که قلبی نگران برای دیگری می‌خواند.
محمدحسین بنی احمدی
تعداد بی‌نهایتی از سبزه‌های بالیده، در اطراف بینوایی عقلی و مکنت مالی؛ هر جا که کمبود وجدان و وفور ثروت است.
Mitra
زمان و مکان که هریک بخشی از ذهنت را روشن می‌سازد.
کاربر ۱۱۳۵۷۵۸
زنان عموماً دوستدار ازدواج هستند. آن‌ها با اراده‌ای پولادین و با سماجت، خواهان تشکیل زندگی هستند. مردان نیز موافق این مسئله‌اند؛ یا حداقل اینگونه تظاهر می‌کنند. مردان بدان‌گونه به ازدواج می‌اندیشند که گویی می‌خواهند وارد حرفه‌ی جدیدی شوند
BehRad
آنچه که مقابل دروازه‌ی خانه‌ای اشرافی، پشت حصار ویلایشان می‌یابی. آنجا سبزه‌ها به وفور دیده می‌شوند. تعداد بی‌نهایتی از سبزه‌های بالیده، در اطراف بینوایی عقلی و مکنت مالی؛ هر جا که کمبود وجدان و وفور ثروت است.
nazanin
زنان عموماً دوستدار ازدواج هستند. آن‌ها با اراده‌ای پولادین و با سماجت، خواهان تشکیل زندگی هستند. مردان نیز موافق این مسئله‌اند؛ یا حداقل اینگونه تظاهر می‌کنند. مردان بدان‌گونه به ازدواج می‌اندیشند که گویی می‌خواهند وارد حرفه‌ی جدیدی شوند. آنان قوانین این حرفه‌ی جدید را از همان راهی که کودکان تکالیفشان را می‌آموزند، فرا می‌گیرد؛ توأم با غرولند و شکایت. زیرا آن‌ها انتظار چندانی از ازدواج ندارند
nazanin

حجم

۱۰٫۹ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۵ صفحه

حجم

۱۰٫۹ کیلوبایت

تعداد صفحه‌ها

۱۵ صفحه

قیمت:
رایگان